به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در روزهای اخیر به ویژه پس از برگزاری مذاکرات امان میان حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان و جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر سر ازسرگیری مذاکرات وین، مقام های کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا شانتاژ گسترده ای را در زمینه ماجرای ماه سپتامبر (مذاکرات رفع تحریم ها در شهریور ماه) آغاز و ایران را مسئول به شکست کشاندن مذاکرات در آن زمان تلقی کردند.
با وجود این، بر همگان مسجل است چه عواملی در تأخیر مذاکرات وین و به دنبال آن توقف رایزنی ها بر سر برجام نقش داشته است. در این زمینه مواردی وجود دارد که لازم است به آن پرداخته شود؛
نخست، اینکه برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره از ابتدای تابستان سال جاری (جولای) به عاملی برای تعویق مذاکرات و نقش نداشتن مؤثر واشنگتن در مذاکرات تبدیل شد. مقام های کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا با یکدیگر بر سر بازگشت به توافق هسته ای (قبل از انتخابات میان دوره ای کنگره) اختلاف پیدا کرده بودند، زیرا برخی دموکرات ها مانند باب منندز و بن کاردین در سنای آمریکا کاملاً در برابر بازگشت به روند مذاکرات ایستاده بودند.
مقام های رژیم صهیونیستی اصرار داشتند دست کم تا برگزاری انتخابات سراسری در سرزمین های اشغالی بازگشت به برجام انجام نشود تا بنیامین نتانیاهو و حزب لیکود نتوانند از این موضوع به عنوان حربه ای سیاسی در انتخابات استفاده کنند
علاوه بر این، سران حزب دموکرات به جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا توصیه کردند تا قبل از برگزاری انتخابات کنگره، بازگشت به برجام را به عاملی برای مانور انتخاباتی جمهوری خواهان یا بروز اختلافات سیاسی میان دموکرات ها تبدیل نکند. بر همین مبنا مقام های آمریکایی بارها با طرح خواسته های غیر منطقی و به ویژه بهانه تراشی در حوزه اختلافی بسیار مهم ارائه تضمین های اعتباری مانع از نهایی شدن مذاکرات شدند.
دوم، وجود لابی های گسترده رئیس سازمان تروریستی-جاسوسی موساد و اعضای کابینه رژیم صهیونیستی به ویژه بنی گانتز، وزیر جنگ و یئیر لاپید، نخست وزیر سابق این رژیم با دولت بایدن و تروییکای اروپایی بر سر بازگشت به برجام است. مقام های رژیم صهیونیستی اصرار داشتند دست کم تا برگزاری انتخابات سراسری در سرزمین های اشغالی بازگشت به برجام انجام نشود تا بنیامین نتانیاهو و حزب لیکود نتوانند از این موضوع به عنوان حربه ای سیاسی در انتخابات استفاده کنند.
درنتیجه همین مذاکرات بود که سیگنال های ایجابی بازیگران اروپایی در زمینه بازگشت به توافق هسته ای ناگهان به سیگناهای منفی و بازدارنده تبدیل شد و برخی موضوعاتی که قبلاً میان ایران و اعضای 1+4 مورد توافق قرار گرفته بود، با کارشکنی اروپایی ها دوباره مطرح شد.
سوم، عهدشکنی آشکار آژآنس بین المللی انرژی اتمی در قبال موضوع مختومه سازی موارد ادعایی است. با وجود آنکه رافائل گروسی، مدیر کل آژانس وفق سفر خود به ایران در اسفند ماه سال گذشته (مارس)، نقشه راه حل اختلافات با تهران بر سر مختومه سازی پرونده های ادعایی در زمینه مکان های مورد اشاره در گزارش آژآنس را ترسیم کرده بود، به سادگی این نقشه را بر هم زد و وارد فاز تقابل سیاسی با تهران به وسیله رایزنی با اعضای شورای حکام با هدف صدور قطعنامه های ضد ایرانی شد.
در یک عبارت آشکار، آژانس بین المللی انرژی اتمی که درمذاکرات قبلی حل و فصل پرونده های ادعایی را به مثابه یکی از پیش شرط های بازگشت به برجام تضمین کرده بود، با دستور مستقیم دولت بایدن و نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی بر هم زد. درچنین شرایطی ایران قطعاً نمی توانست به توافقی دفرمه شده تن دهد که در آن غرب دو تعهد اصلی خود مبنی بر ارائه تضمین های اعتباری و مختومه سازی پرونده های ادعایی علیه ایران را زیر پا بگذارد.
در چنین شرایطی ادعای مقام های آمریکایی درباره اینکه ایران توافق آماده شده در ماه سپتامبر را زیر پا گذاشته است، وارونه نمایی حقایق و دروغ پردازی آشکار به شمار می رود که البته از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا بارها مسبوق به سابقه بوده است.