به گزارش «راهبرد معاصر»؛ شاید بتوان گفت یکی از چالش های مهم اجتماعی در جهان، امنیت جنسی و به تبع آن آزار جنسی است که به طور خاص در حوزه زنان بیشتر مطرح می شود. این چالش تا حدی مهم تلقی می شود که در ارتباط با آن جنبش های سیاسی، اجتماعی شکل گرفته، آثار فرهنگی و هنری متعددی ساخته شده است و در محافل فکری و هنری مورد تبادل نظر قرار می گیرد.
اینکه جهان و به صورت دقیق تر، جهان غرب چگونه با چالش مواجه شده و منشأ و ریشه آن چه بوده است، مبحثی طولانی و جداگانه می طلبد، ولی قصد داریم به ارتباط یکی از فاکتورهای مهم اجتماعی-فرهنگی با این چالش جهانی، یعنی مذهب و دینداری بپردازیم.
یکی از گزارش های آماری از وضعیت آزار جنسی در اروپا را ایندیپندنت تهیه کرده و در عنوان آن آمده است، سوئد و دانمارک بیشترین آمار را در رده بندی آزار جنسی این قاره دارند. نکته قابل توجه درصد اعلام شده و نحوه به دست آوردن این آمار است. در واقع این موارد از گزارش خود زنان مورد آزار قرار گرفته تهیه شده است. در سوئد و دانمارک طبق این آمار، میان 80 تا 90 درصد از افراد آزار جنسی را تجربه کرده اند.
امکان دارد تعریف مفهوم آزار جنسی نزد افراد و جوامع مختلف متفاوت باشد و هر فرد یا جامعه حدود بالا یا پایینی برای آن قائل باشند
کشورهای دیگر اروپایی در زمینه آزار جنسی وضع بهتری ندارند و با فاصله ای کم نسبت به دو کشور یاد شده در رده های بعدی آمار قرار می گیرند. به عنوان نمونه، در فرانسه و هلند میان 70 تا 80 درصد از افراد مورد آزار قرار گرفتن را گزارش کرده اند. انگلیس و آلمان نیز با 60 تا 70 درصد گزارش آزار جنسی پس از این دو کشور جای گرفته اند.
طبق آمار منتشر شده، بعد از این کشورها که موارد قابل توجهی از آزار جنسی را منتشر کرده اند، به ترتیب کشورهای بلژیک، ایتالیا، اسپانیا و مجارستان قرار دارند؛ اما آنچه موضوع را خاص تر می کند، کاهش نسبی آمار آزار جنسی در دو کشور رومانی و لهستان است که آمار حدود 30 درصدی در این حوزه دارند. البته مفهوم نسبی در اینجا مهم است، به این دلیل که در مقام مقایسه، میزان کمی به حساب می آید، ولی اگر به تنهایی نگاه شود، در نوع خود زیاد به شمار می رود.
آمارهای بیان شده ممکن است کمتر از مقدار واقعی باشد، به این دلیل که نقش محافظه کاری و به عبارتی بیان نکردن صریح مورد آزار قرار گرفتن در جوامع سنتی اروپا را نباید نادیده گرفت. ملاحظه دیگر این است که امکان دارد تعریف مفهوم آزار جنسی نزد افراد و جوامع مختلف متفاوت باشد و هر فرد یا جامعه حدود بالا یا پایینی برای آن قائل باشند.
بسیار شنیده می شود در کشورهایی مانند ایران که فرهنگ عفاف و حجاب نهادینه شده، آمار آزار جنسی حقیقی بالاست، گرچه امکان دارد در ظاهر اینگونه مشخص نباشد. به هر صورت این قضیه به اثبات نیاز دارد و حتی در صورت اثبات، تحلیل های متفاوتی به دنبال دارد؛ ولی آنچه مشخص است، نقش مذهب در کاهش آزار جنسی غیر قابل انکار به نظر می آید.
از منظر آماری، میزان آزار جنسی در دو کشور دانمارک و سوئد بسیار بالا و این در حالی است که بنا بر آخرین گزارش ها، گرایش به آتئیسم (بی خدایی) و سکولاریسم نیز در این کشورها بالاست، به عبارتی بیشتر از 20 درصد از مردم خود را اینگونه معرفی کرده اند. علاوه بر این، کشورهایی مانند رومانی و لهستان که جزو کمترین میزان آزار جنسی در اروپا به شمار می روند، از جمعیت مذهبی قابل توجهی برخوردارند و حدود 90 درصد از جمعیت این دو کشور گرایش های مذهبی خود را تأیید کرده اند. در مقابل شیوع آتئیسم و سکولاریسم در این دو کشور بسیار پایین و زیر هفت درصد گزارش شده است.
کشورهایی مانند رومانی و لهستان که جزو کمترین میزان آزار جنسی در اروپا به شمار می روند، از جمعیت مذهبی قابل توجهی برخوردارند
با مقایسه غیر مغرضانه آمار و گزارش های مربوط به سه عامل میزان آزار جنسی، میزان دینداری و جمعیت سکولار و آتئیسیت؛ نتیجه ای واضح و غیر قابل انکار پیش رو داریم و آن رابطه متضاد آزار جنسی و میزان دینداری و رابطه مستقیم آن با جمعیت سکولار و بی خدایان است. به عبارتی، هرچه در جامعه رشد مذهبی وجود داشته باشد، به همان میزان گزارش ها و موارد آزار جنسی به حداقل می رسد و هرچه در اجتماعی مفاهیم ضد دینی و حتی غیردینی رشد کنند، موارد آسیب های جنسی فزاینده خواهد بود.
البته بدون شک آسیب های اجتماعی صرفاً تک عاملی و مستقیم نیستند و عوامل دیگری نیز در آزار جنسی دخالت دارند، اما نتیجه مهمی که از گزارش های بیان شده درک می شود، نقض صریح و آشکار گفتمان دین ستیزان و سکولارهای جامعه است که گاهی در صدد هستند این موضوع را به گردن دینداران بیندازند یا آن را نتیجه عملکرد آنان بدانند.