به گزارش راهبرد معاصر ، جرج دبیلو بوش رئیسجمهور اسبق آمریکا قبل از آغاز جنگ این کشور علیه افغانستان در هفتم اکتبر 2001 یک جمله تاریخی را با عبارت «هر ملتی در هر جای دنیا باید تصمیم خود را اتخاذ نماید، یا طرف ما هستید یا طرف تروریستها»، عنوان کرده بود؛ بدین معنی که هر که با آمریکا نباشد، باید با تروریسم باشد و گزینه سومی وجود ندارد.
بعد از آن بود که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مسایل سیاسی، سیاست خارجی بوش پسر را با این جمله تاریخی سنجش کردند و گفتند که وی اعتقادی به سیاست بیطرفی در جنگ ندارد و کشورهای جهان یا باید با آمریکا یا با تروریسم باشند و حد وسطی وجود ندارد.
اکنون هجده سال از این جمله بوش میگذرد، اما گویا در اذهان برخی از حکام کنونی جهان و دیکتاتورهایی مانند محمد بن سلمان ولیعهد سعودی که ریاست وزارت دفاع این کشور را هم بر عهده دارد، نقش بسته است.
سیاست خارجی عربستان پس از روی کار آمدن ملک سلمان و به قدرت رسیدن فرزندش محمد بن سلمان، یادآور سیاست جنگطلبانه آمریکا در دوره «جرج بوش» پسر و قائل نبودن وی به سیاست «بیطرفی» است.
بن سلمان یا به عبارت بهتر همهکاره عربستان که به صورت مستقیم در جنگ یمن و غیر مستقیم در جنگ سوریه و عراق نقش داشته است، اصل «هر که با ما نیست، پس ضد ماست» را کاملا رعایت کرده است تا در صورت شکست در هر جنگی، مقصر اصلی جلوه نکند و در صورت پیروزی هم خود را پیروز اصلی معرفی کند.
جنگی که عربستان از سال 2015 علیه یمن به بهانه بازگرداندن عبد ربه منصور هادی به قدرت به راه انداخته و با آن راه مذاکره و گفتوگو بین طرفهای یمنی را بسته، خود حکایت از اعتقاد راسخ بن سلمان وزیر دفاع سعودی به اصل مزبور دارد.
از سوی دیگر، در پیش گرفتن سیاست میانجیگری کویت در منطقه و اتخاذ مواضع «سازشکارانه» آن در قبال عربستان از بیم غضب این «برادر بزرگتر»، نشان میدهد که بن سلمان تا چند اندازه از «بیطرفی» امیر کویت به خصوص در قبال بحران قطر و جنگ یمن بیزار است.
مواضع عربستانِ دوره «سلمانی» بعد از پنجم ژوئن سال 2017 همزمان با قطع روابط سیاسی این کشور با قطر هم گواه بر صدق این ادعا است. بن سلمان به محض اینکه قطر را در بیرون از چارچوب سیاستهای شورای همکاری خلیج فارس مشاهده کرد، امیر این کشور را کنار گذاشت و سیاست «هر که با من نیست، پس علیه من است» را علیه شیخ تمیم به کار گرفت.
این سردرگمی خاندان حاکمه آلسعود حکایت از نتایج فاجعهبخش سیاست بن سلمان در منطقه دارد که کمترین آن همین کاهش تعداد کشورهای دوست و همپیمان عربستان است و این نشان میدهد سیاست پولپاشی این کشور برای کسب حمایت سیاسی دیگر کارآیی ندارد.
در حال حاضر شریک اصلی و دوست عربستانِ دوره «سلمانی» در منطقه خلیج فارس، امارات متحده است؛ اماراتی که به دلیل دادن تلفات زیاد مادی و انسانی و سیاسی و انتقال جنگ به عمق خاک این کشور و عربستان، در حال خروج تدریجی از یمن است.
حالا باید منتظر ماند و دید که آیا این سیاست سعودی با عقبنشینی تدریجی امارات از یمن و خروج بخشی از نیروهای آن از این کشور جنگ زده و اختلافات روز افزون عربستان و امارات درباره یمن، شامل «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی هم میشود؟
منبع : فارس