به گزارش "راهبرد معاصر"؛ گفتگو فی نفسه پدیده مبارکی ست و هیچ شخص عاقلی با این رویکرد البته در شرایط برابر مخالف نیست، منتها به شرط اینکه الزامات و مختصات آن فراهم باشد و اهداف گفتگو نیز برای طرفین شفاف و مشخص. اصلاح طلبان پس از بسته شدن پرونده آشتی ملی این بار در اندیشه احیای همان طرح در قالب گفتگوی ملی هستند. آنها به شکل مشخص اهداف عیان و نهانی از پذیرش یا عدم پذیرش درخواست گفتگوی ملی از جانب جریان رقیب در دستور کار قرار داده اند.
اصلاح طلبان که به دلایل مختلف سرمایه گذاری بر روحانی را بی ثمر دیده اند، مصرانه بر شکل گیری گفتگوی ملی اصرار می ورزند تا جایی که برخی ازین چهره ها با هشدار درباره شکل گیری مجدد اغتشاشات، گفتگوی ملی را متضمن عدم تحقق آن می دانند.
محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس در این باره و در قالب دو توئیت متوالی تاکید کرد: « در شرایط فعلی و به ویژه پس از حوادث اخیر در کشور، باید تمامی خطبا و افرادی که صاحب تریبون هستند، رعایت مصلحت های کشور را کنند. زیرا همه دغدغه های ما باید در راستای تقویت انسجام و همبستگی ملی باشد. پیام حوادث اخیر در کشور بسیار روشن و واضح است و ضرورت گفتوگو را نشان می دهد. در همین راستا، ما باید به واسطه جریانات سیاسی و اشخاص تاثیرگذار در کشور، از طریق اجماعی ملی، چالش ها و مشکلاتی را که در بخش های مختلف داریم؛ برطرف کرده یا کاهش دهیم.»
اما موضوع چیست؟ چرا اصلاح طلبان تا به این حد خصوصا پس از دوران اغتشاشات بر تحقق گفتگوی ملی اصرار می ورزند؟ به طور مشخص این جریان سیاسی دو هدف عمده را دنبال می کند.
گفتگوی ملی و دو هدف عمده اصلاح طلبان
آنها با پمپاژ این خواسته در سطح گسترده از طریق رسانه ها فضایی را ترسیم می کنند که جریان رقیب چه این درخواست را بپذیرد و چه نپذیرد در بلندمدت شرایط برای صیدماهی از گل آلود کردن فضای رسانه ای و انحراف افکارعمومی مهیا می شود.
سناریوی سرباز زدن جریان انقلابی از گفتگوی ملی
عدم پذیرش این موضوع از سوی جریان رقیب، اصلاح طلبان را در مسیر القای چهره ای صلح طلب از خویش و القای چهره ای بی منطق از جریان رقیب به افکارعمومی مصمم تر می کند و از دگرسو، با گره زدن رفع ریشه ای مشکلات مردم به گفت و گوی ملی، جریان انقلابی را مسئول عدم تحقق مطالبات مردمی و مشکلات آنها معرفی خواهند کرد.
روزنامه بهار در مطلبی که در 17بهمن ماه منتشر نمود تاکید کرد: «در سپهر سیاست ایران امروز با دو گروه عمده روبرو هستیم؛ گروهی که با پذیرش موانع پیش رو و اشتباههای پر تکرار گذشته به دنبال گفتگوی ملی برای حل و فصل بحرانهای امروز و فرداست و گروهی دیگر که سالها است با ابزارهای در اختیار خود سیاست «حذف» را در دستور کار خود قرار داده و منفعت خویش را در ایجاد تنشهای فراگیر میدانند.» این یعنی هر گروهی که بخواهد از گفتگوی ملی سرباز زند در شکل گیری بحران های آینده به واسطه منافع مادی نقش پررنگ دارد.
سناریوهای پذیرش گفتگوی ملی از سوی جریان اصولگرا
تئورسین های اصلاح طلب با علم به عدم موفقیت در جلب بدنه جامعه برای توفیق در کارزارهای انتخاباتی بدون تکیه گاه و پشتوانه درصدد تقسیم کردن ناکامی ها بین جریان های دیگر سیاسی هستند. آنها با هدف فرار از بار مسئولیت پذیرش کاستیهای دولت روحانی و نجات از برزخ خودساخته، از جریان های سیاسی دیگر برای خود ضربهگیری بسازند تا در برابر نقدهای پیدرپی افکار عمومی راه نجاتی بیابند.
این درحالیست که بازخورد تاکتیک های اصلاح طلبان در جامعه مثبت نبود. از رو در رو کردن روحانی با مردم و تاکتیک تهدید توام با تمجید روحانی، همگی برای افکار عومی اقناع کننده نبود.
همین عامل حتی سبب شد اصلاح طلبان تئوری تشکیل دولت در سایه را ارائه کنند که البته به فرجام نرسید و در میانه راه ابتر ماند. عبدا. رمضانزاده سخنگوی دولت اصلاحات، محسن میردامادی، عباس عبدی و سعيد حجاریان از جمله افرادی بودند که بر شکل گیری دولت در سایه تاکید کردند. در شرایطی که تاکتیک دولت در سایه نیز ابتر ماند لذا در شرایط فعلی اصلاح طلبان تصمیم گرفته اند مبحث گفتگوی ملی را به شکل منسجم تری در دستور کار قرار دهند.
چرا برخی از چهره های اصولگرا از آشتی ملی استقبال کردند؟
نکته حائز اهمیت در اردوگاه اصولگرا نداشتن برنامه دقیق و جامع کاملا به چشم می خورد. در همین شرایط تنها بارقه های امید تعیین استراتژی از سوی جمناست که فعلا طرح و مانیفستی ارائه نکردند. هرچند حسینی سخنگوی جمنا در گفتگو با راهبرد معاصر بر اشتباهات این جبهه مردمی در انتخابات 96 تاکید داشت و بر ارائه طرحی جهت موفقیت قاطع در انتخابات 98 و 1400 سخن گفت اما هنوز خروجی قابل قبولی ارائه نشده است.
همین شرایط باعث شده برخی از چهره های اصولگرا برای جلب نظر افکار عمومی و نداشتن اعتماد به نفس به واسطه عدم اقبال افکارعمومی در انتخابات های اخیر به واسطه برگیدن تاکتیک های پرخطا، از گفتگوی ملی ملی و همگام شدن با اصلاح طلبان استقبال کنند. تحلیلی که به دلیل توهم داشتن پایگاه پرتعداد و مقاوم اجتماعی در بدنه اصلاح طلب از سوی برخی اصولگرایان ریشه گرفته است.
اصلاح طلبان نیز با علم به همین غفلت و حفره بزرگ در بدنه جریان رقیب پیشنهادات خود را در راستای پرکردن این خلا ارائه می کنند و از برخی چهره های اصولگرا برای تحقق گفت و گوی ملی بهره می برند.
در همین خصوص محمدرضا باهنر نماینده ادوار مجلس و فعال سیاسی اصولگرا بر گفتگوی بدون پیش شرط با اصلاح طلبان تاکید کرد و گفت: « نظرات جريان اصولگرا، اصلاحطلب و معتدل در بسياري از موارد منطبق بر هم است. درميان سران قوايمان نيز همگرايي وجود ندارد و حتي گاهي آدم احساس ميكند واگرايي وجود دارد. زماني كه ما در يك وضعيت ركود تورمي هستيم، لازم نبود دولت از روز اول هدف را روي تورم تكرقمي بگذارد. من موافق گفتوگوي ملي هستم و به نظرم شروع اين گفتوگو ميان جريانهاي سياسي كشور لازم و ضروري است.»
جمع بندی
آنچه که مشخص است اینکه اصلاح طلبان با هدف خروج از انفعال و استیصال در سپهر سیاسی کشور، توفیق در کارزارهای انتخاباتی پیش رو، شانه خالی کردن از مسئولیت اقدامات بی دفاع روحانی و کمک به رفع خلاهای استراتژیک جریان متبوعشان در دوران پسااغتشاشات بر گفت و گوی ملی با برچسب وحدت گام برمی دارند تا با القای این موضوع به افکارعمومی، بار سنگین وعده های برزمین مانده به جامعه را با جریان رقیب تقسیم کنند.
از دگرسو، حفره های عمیق این جریان در راستای تعیین راهبردها از سوی تئورسین های منتسب به این جریان دردوران پسا اغتشاشات و همچنین، عدم تعیین نسبت این جریان با دولت، حاکمیت و مردم، اصلاح طلبان را برای خروج از انفعال و استیصال سیاسی به صرافت انداخته است. از همین رو از تاکید ورزیدن بر گفتگوی ملی در این بازه زمانی چندان نباید شگفت زده شد.