به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در روزهای اخیر چین طرح پیشنهادی خود را در زمینه جنگ اوکراین ارائه کرد و خواستار آتشبس و مذاکرات صلح به عنوان بخشی از طرح دوازده گانه برای پایان جنگ شد. احترام به تمامیت ارضی، دست کشیدن از تفکر جنگ سرد، ازسرگیری گفتوگوهای صلح، حل بحران انسانی، حمایت از غیرنظامیان، ایمن نگاه داشتن تأسیسات اتمی، کاهش خطرات راهبردی، باز نگه داشتن کانالهای صادرات غلات، توقف تحریمهای یکجانبه، فعال نگاهداشتن زنجیره منابع غذایی و صنعتی و بازسازی پس از درگیری گام های دیگر این طرح به شمار می روند.
هر چند چینی ها تاکنون جزئیات طرح خود را به ویژه در قبال مناطق شرقی (کانون منازعه اوکراین)، شبه جزیره کریمه و موضوع پیوستن اوکراین به ناتو اعلام نکرده اند، اما ارائه همین طرح کلی می تواند مقدمه ای برای چینش میز مذاکرات صلح میان کی یف و مسکو تلقی شود.
مقام های چینی دقیقاً زمانی طرح را به مقام های اوکراینی و اعضای ناتو ارائه کردند که پکن از سوی ناتو به حمایت تسلیحاتی از روسیه متهم شده است
در مقابل، ینس استولتنبرگ دبیر کل ناتو در اظهاراتی که نشان از اصرار آتلانتیکی ها بر استمرار جنگ اوکراین دارد، به سرعت طرح را رد کرد. این اقدام دبیر کل ناتو بیانگر تثبیت راهبرد «هم جنگ، هم صلح» در میان اعضای پیمان آتلانتیک شمالی است، با این تفاوت که بُعد صلح طلبانه ماجرا به شدت کمرنگ می شود و نشانه های جنگ و منازعه روز به روز در حال پررنگ تر شدن است.
نکته مهم تر اینکه مقام های چینی دقیقاً زمانی طرح را به مقام های اوکراینی و اعضای ناتو ارائه کردند که پکن از سوی ناتو به حمایت تسلیحاتی از روسیه متهم شده است. مقام های پکن با ارائه این طرح عملاً نشان دادند صلح طلبی یا جنگ طلبی در اوکراین بازی ازپیش تعیین شده نیست و تابعی از عقلانیت یا نبود عقلانیت بازیگران غربی در مواجهه با این پدیده است. زمانی که آمریکا و متحدانش از جنگ اوکراین به مثابه بستری برای برهم زدن معادلات امنیت بین الملل و مداخله گرایی در نقاط گوناگون جهان استفاده می کنند، قاعدتاً نبایست از پکن و مسکو و دیگر بازیگران انتظار سکوت و همراهی با این مداخله گرایی مرگبار داشته باشند.
چینی ها با ارائه پیشنهاد صلح درقبال جنگ اوکراین، ناتو را میان دو گزینه ادامه وضع موجود یا پایان دادن به آن مخیر کردند و دبیرکل ناتو گزینه نخست را انتخاب کرد. این انتخاب آتلانتیکی ها، انعکاسی از نگاه ماهوی آنها نسبت به جنگ اوکراین است. در این نگاه ابزارگرایانه نابودی کی یف و دیگر شهرهای اوکراین کمترین اهمیتی برای این بازیگران ندارد. فراتر از آن، ایجاد گسل های امنیتی جدید در معادلات جغرافیای راهبردی جهان امروز، محصول بازی چندلایه و خطرناکی است که غرب قدرت مدیریت آن را در اوکراین و محیط پیرامونی و بین المللی آن از دست داده است.
مقام های آمریکایی و اروپایی تا چندی پیش در توهم هدایت بازی جنگ در اوکراین، به تحقق اهداف خود می اندیشیدند، اما از شکل گیری پدیده هایی مانند اتحاد و همگرایی مطلق پکن-مسکو یک سال پس از آغاز جنگ غافل بودند. اکنون جنگ اوکراین مصداق بحران غیر قابل کنترل در معادلات امنیتی ناتو به شمار می رود و هر اندازه زمان سپری شود، اعضای پیمان آتلانتیک شمالی هزینه های تصاعدی بیشتری بابت ماجراجویی و مداخله گرایی خونین متحمل خواهند شد.