بخش اول/ ویژگی‌های رمان تراز انقلاب اسلامی/ چرا ادبیات داستانی در زمینه آرمان‌خواهی تهی‌دست است؟-راهبرد معاصر

بخش اول/ ویژگی‌های رمان تراز انقلاب اسلامی/ چرا ادبیات داستانی در زمینه آرمان‌خواهی تهی‌دست است؟

احمد شاکری معتقد است: بخشی از بدنه مدیریت فرهنگی ما به‌جای اینکه از سطح انتظار برای دریافت بیانات رهبر انقلاب در مورد آثار عبور کند و به استخراج مبانی بپردازد، همچنان در مرحله انتظار برای تقریظ‌ها و بیانات مانده است.
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۲ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ - 2019 July 30
کد خبر: ۱۷۸۶۰
 

به گزارش راهبرد معاصر؛ انقلاب اسلامی در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت‌سر گذاشت و قدم به دهه‌ پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان گمان‌های باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالش‌ها و به‌دست آوردن پیشرفت‌های خیره‌کننده، همواره سربلند دیده‌اند. در چنین نقطه عطفی، رهبر انقلاب با صدور «بیانیه‌ گام دوم انقلاب» و برای ادامه‌ این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دهه گذشته پرداخته و توصیه‌هایی اساسی به‌منظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرموده‌اند.

 

بیانیه‌ «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به‌ویژه جوانان که به‌مثابه منشوری برای «دومین مرحله خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد. این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنا فداه) هست» نزدیک خواهد کرد. با توجه به اهمیت این بیانیه و لزوم تبدیل این بیانیه از گفتار به یک گفتمان و الگوی اجرایی، اولین جلسه از سلسله نشست‌های راهکارهای تحقق بیانیه گام دوم در حوزه فرهنگ، هنر و ادبیات با محوریت شعر و داستان با حضور احمد شاکری نویسنده و منتقد، پدرام پاک‌آیین کارشناس فرهنگی و رضا اسماعیلی شاعر در باشگاه خبرنگاران پویا برگزار شد. در این نشست که با همکاری انجمن قلم ایران و خبرگزاری تسنیم، برگزار شد، به موضوعات مختلفی از جمله تجلی آرمان‌خواهی در ادبیات چهار دهه گذشته ایران، چرایی لزوم پرداختن به آرمان در ادبیات انقلاب در چله دوم، ویژگی‌های روایت آرمانی و... پرداخته شد. شاکری در این زمینه معتقد است که انقلاب اسلامی همانند اتفاقات تأثیرگذار در جهان، روایت خود را پدید آورد و زمینه‌ساز ظهور روایت از آرمان در ادبیات شد. پاک‌آیین نیز در این نشست، بیانیه گام دوم انقلاب را جزو اسناد فقه فرهنگی آینده انقلاب دانست و بر ایجاد نگاه حداکثری در حوزه فرهنگ تأکید کرد و گفت: لازمه ایجاد این نگاه حداکثری این است که در مجموعه نظام اسلامی به تعریفی روشن از فرهنگ و هنر و جایگاه آن دست پیدا کنیم.

 

مشروح بخش نخست این نشست را می‌توانید در ادامه مشاهده کنید:

اسماعیلی: عنوان ثابت برنامه راهکارهای تحقق بیانیه گام دوم در حوزه فرهنگ است. این جلسه موضوع «آرمان‌خواهی در چله دوم انقلاب» با محوریت آثار ادبی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در واقع هدف، سنجیدن وضع موجود با وضعیت آرمانی و موعود است. برای اولین پرسش به این موضوع بپردازیم که راهکارهای تحقق محورهای فرهنگی بیانیه گام دوم در عرصه ادبیات چیست؟ آیا ادبیات ما در 40 سال گذشته توانسته موضوع آرمان‌خواهی را پررنگ کرده و همزمان با جریان مردم در انقلاب، به آن بپردازد؟ چه توفیقات و چه کاستی‌هایی در این زمینه داشته‌ایم؟

شاکری: پیشاپیش باید گفت که بیانیه گام دوم بیانیه بسیار مهم و جزو منابع بالادستی است که سیاست‌های کلی را در حوزه‌های مختلف ترسیم می‌کند. نکته‌ای که انتظار می‌رود صورت گیرد، نحوه مواجهه مخاطبان این بیانیه با این متن در تشریح و تحلیل آن است. مخاطب چنین بیانیه‌ای گستره جامعه ایران با تمام جوانب است؛ لذا در حوزه فرهنگ مفادی که این بیانیه مؤید آن است، باید تبدیل به سیاست‌های مشخص و برنامه‌ها شود.

 

لزوم تبدیل بیانیه گام دوم به الگوی اجرایی

ابتدا چند نکته درباره این بیانیه؛ اول اینکه این بیانیه که به قلم رهبر معظم انقلاب تنظیم شده مؤید به عمل ایشان هم هست؛ به خصوص در حوزه فرهنگ، ادبیات و کتاب. با انطباقی که میان نظر و عمل وجود دارد، ایده ایشان حوزه‌های نظری را روشن می‌کند و عمل ایشان مؤید و مفسر نظر ایشان است. به عنوان مثال در حوزه فرهنگ وقتی بحث بر سر این است که در 40 سال گذشته چه چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای برای آینده ترسیم کرده‌ و چه توفیقاتی در این مدت داشتیم؟ در این زمینه می‌توان از تقریظ‌هایی که ایشان بر آثار مختلف نوشته‌اند، اشاره کرد. نوع و جنس آثاری که ایشان بر آنها تقریظ نوشته‌اند و بیانات و نکاتی که راجع به آنها می‌نویسند، مؤید همین نظر است. نکته دیگر این است که باید چنین بیانیه‌ای وارد سیاست‌های کلی و چرخه‌ای از اندیشه‌ورزی، تصمیم‌گیری و اجرا شود و به طور کلی باید تبدیل به الگویی شود که در این الگو بتواند به نحو اجرایی مورد استفاده قرار گیرد.

 

گاه بیانات رهبر انقلاب در حوزه فرهنگ حتی از سوی جبهه فرهنگی انقلاب هم فهم نمی‌شود

نکته سوم این است که این بیانیه بخشی از منظومه نظری مقام معظم رهبری را شکل می‌دهد؛ بنابراین توجه به این بیانیه در صدد فهم بیشتر آن و تقریب مفاد و مفاهیمی که در آن ذکر شده،‌ نیازمند توجه به منظومه فکری مقام معظم رهبری در مجموعه گفتارها، مکتوبات، سخنرانی‌ها، ملاقات‌ها و ... است. بهترین مفسر برای این بیانیه، دیگر بیانات رهبر معظم انقلاب است. نکته دیگری که بیانیه را از  اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌کند، این است که با وجود مرجعیت سیاسی و دینی ایشان به عنوان عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی برای رهبر انقلاب، مبانی که ایشان در حوزه فرهنگ بیان می‌کنند چندان مورد فهم و توجه قرار نمی‌گیرد؛ این موضوع را حتی گاه می‌توان از سوی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نیز دید. به تعبیری، اختلاف قرائت‌ها و برداشت‌ها در حوزه فرهنگ از بیانات رهبر معظم انقلاب مشخص است. ما باید تلاش کنیم تا در پرداخت به بیانیه گام دوم و در مواجهه با آرای مقام معظم رهبری مرجعیت علمی و سیاست‌گذاری فرهنگی به نحو دقیق و تام در شؤن و زیرمجموعه‌های فرهنگی کاملاً شناخته و فهم شود. رهبر انقلاب در برخی از حوزه‌های فرهنگ مانند ادبیات داستانی، مستندنگاری، فیلم و ... فارغ از بیان کلیات، وارد جزئیات هم شده‌اند. بخشی از این اختلاف قرائت‌ها که می‌تواند مانع هم‌دلی و یکپارچگی میان نیروهای جبهه فرهنگی انقلاب می‌شود، این است که موضع و افق دید رهبر انقلاب به درستی درک نشده است. اگر بیانیه گام دوم به عنوان مرجع معرفی و تبیین نشود و تفسیر درستی انجام نشود، همچنان مکتوم باقی می‌ماند و اثربخشی لازم را ندارد.

 

یکی از مسائلی ما که با آن مواجه هستیم، این است که به نظر می‌رسد بخشی از بدنه مدیریت و کسانی که انتظار می‌رود تحلیل مناسبی از این کنش‌ها در عمل و نظر مقام معظم رهبری ارائه کنند، در مواجهه حداقلی نسبت به گفته‌ها و نوشته‌ها و بیانات رهبر انقلاب هستند. این نوع مواجهه، عالمانه و اندیشه‌ورزانه نیست؛ در حالی که ایشان مؤلفه‌های کلی را در حوزه ادبیات و فرهنگ فرموده‌اند.

 

دلیل ورود رهبر معظم انقلاب به تقریظ‌ها چیست؟ به نظر می‌رسد که یک دلیل این است که آن بدنه‌ای که باید مفاهیم کلی را از بیانات ایشان و محکماتی که در آرای امام(ره) و متفکران انقلابی آمده،‌ نتوانسته‌اند استخراج کنند و این نشانه ضعف اندیشه‌ورزی است. در بحث‌های تعلیم و تعلم هم وجود دارد که کسی که در مقام تعلم نیازمند مثال است، کسی است که قدرت تحلیل فکری و ذهنی کامل برای درک مطلب ندارد. به نظر می‌رسد که جامعه مخاطب این بیانات که نخبگان هم هستند، نتوانستند به نحو درست و دقیقی در مواجهه حتی ذکر مصادیق، از آن عبور کرده و به استنباط مبانی کلی نائل شوند؛ به همین دلیل بخشی از بدنه مدیریت فرهنگی ما به جای اینکه از سطح و اینکه منتظر بیانات و نوشته‌های ایشان در مورد آثار باشد، عبور کند و به استخراج مبانی بپردازد و براساس آن، به استنباط و تشخیص آثار خوب بپردازد، همچنان در مرحله انتظار برای تقریظ‌ها و بیانات جزئی مانده است. این غلط است. از این جهت بیانیه گام دوم به طیف اندیشه‌ورز کمک خواهد کرد که با فهم این مفاد کلی، به سمت استخراج مؤلفه‌ها پیش روند.

 

نکته دیگر، مقام معظم رهبری پنج مقطع را در این بیانیه پرداخته‌اند و سیر انقلاب اسلامی در مقایسه این مقاطع ترسیم شده است. یکی از این مقاطع، مربوط به پیش از انقلاب اسلامی است. شکوفایی انقلاب، پس از پیروزی انقلاب، زمان کنونی که منظرگاهی است که ما ایستاده‌ایم و آینده انقلاب پنج مقطعی است که در این بیانیه به آن پرداخته شده است.

 

اسماعیلی: همانطور که اشاره کردید رهبر معظم انقلاب در حوزه فرهنگ دغدغه‌مند هستند و اگر ضرورت بدانند وارد مصادیق هم می‌شوند. ما در سال‌های اخیر این را کاملاً در حوزه‌های شعر و داستان دیده‌ایم. ایشان بارها ویژگی‌های ادبیات تراز انقلاب اسلامی را به روش‌های مختلف مثل تقریظ و ... بیان کرده‌اند. دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب در حوزه ادبیات اظهر من الشمس است. ایشان درباره شعر معتقدند که در شعر در حال رشد هستیم. اما در حوزه ادبیات داستانی ما هنوز به نقطه آرمانی نرسیده‌ایم و این موضوع را رهبر معظم انقلاب بارها اعلام کرده‌اند. چرا در حوزه ادبیات داستانی به ویژه رمان تهی‌دست هستیم و چه باید بکنیم که این بیانیه در این حوزه محقق شود؟

شاکری: رهبر معظم انقلاب در بند اول بیانیه می‌فرمایند که «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده...». در مفاد دیگر این بیانیه نیز بحث آرمان مطرح شده است: «بی‌شک فاصله‌ی میان باید‌ها و واقعیّت‌ها، همواره وجدان‌های آرمان‌خواه را عذاب داده و می‌دهد». به نظر می‌رسد مقوله آرمان بحث مهمی است؛ نه تنها در بیانیه گام دوم که در دیگر بیانات رهبر معظم انقلاب نیز قابل رؤیت است. آنچه رهبر انقلاب به آن تأکید دارند، صورت جدیدی از آرمان‌خواهی را ارائه می‌کنند که از آن می‌توان به «آرمان‌خواهی واقع‌گرایانه» تعبیر کرد که البته با ایده‌ئالیسم متفاوت است؛ یعنی جمهوری اسلامی در 40 سال خیانتی به آرمان‌ها نداشته و متعهد به آن بوده، ضمن آنکه برنامه‌ریزی و تمایل برای رسیدن به این آرمان‌ها، جامعه و انقلاب را از واقعیت‌های موجود دور نکرده است؛ لذا قضاوت ما راجع به وضعیت موجود وجود دارد و البته به این نیز بسنده نمی‌کنیم و برنامه‌ای برای رسیدن به آرمان‌ها وجود دارد. در آرمان‌خواهی واقع‌گرایانه وضعیت موجود و پتانسیل آن برای نیل به نقطه آرمانی لحاظ می‌شود. در این بخش، مسئله اول این است که آرمان چیست و نحوه تحقق به آن چگونه است؟

 

انقلاب زمینه‌ساز ظهور روایت از آرمان در ادبیات

نکته جالب که مفهوم آرمان را به عنوان یک مؤلفه در انقلاب اسلامی به ادبیات پیوند می‌زند، این است که انقلاب زمینه‌های ظهور روایت از آرمان را در ادبیات فراهم آورد. روایت از آرمان، روایت از صورت آرمانی زندگی که مطلوب هنر و ادبیات است. چرا انقلاب اسلامی این را پدید آورد؟ انقلاب عملاً به واسطه همین خصوصیت آرمان‌خواهانه و توجه به آرمان، مسبب شکل‌گیری روایتی از آرمان هم شد. شاید لازم باشد در جای خود فصل مشبعی باز شود که آرمان‌خواهی در ادبیات پیش از انقلاب مثلاً در جریان چپ وجود داشت، چگونه بود و چه تناسبی با فرهنگ و باورهای مردم داشت؟ نکته اینجاست که وقایع بزرگ در جهان مانند انقلاب‌ها، جنگ‌ها و ... روایت از خود را نیز پدید آورده‌اند. به نظر می‌رسد جنس ادبیات پدید آمده پس از انقلاب اسلامی با جنبه آرمانی این دو واقعه به نوعی گره خورده است. روشنفکرانی که جریان ادبیات به ویژه در حوزه ادبیات داستانی را پیش از انقلاب در دست داشتند، در آغاز و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانستند روایت نو و بومی از این دو واقعه ارائه کنند. چرا؟ چون هویت آرمانی دینی این دو واقعه مورد قبول آنها نبود.

 

 

انقلاب ما با تأکید بر آرمان‌هایی شکل گرفت. انقلابی که واجد آرمان‌های متعالی و دینی است، خود ظرفی برای روایت فراهم می‌کند. درست است که غایت انقلاب رسیدن به آن آرمان‌ها بود، اما در حرکت به سمت آن آرمان‌ها و تحقق آنها، صورت‌های متنازلی از آن آرمان‌ها را نیز عملاً محقق کرد. در انقلاب اسلامی ظهور نسل جدید آرمان‌خواهی را می‌بینید که می‌خواهد حماسه و فرهنگ عاشورا را زنده کند، اما در کنش‌گری و حرکت به آن سمت، خود مراتبی از آن آرمان را مجسم می‌کنند. به عبارت دیگر، آرمان‌خواهی تحقق مراتبی از آرمان را به دنبال داشته است و وقتی آرمان در مراتبی محقق می‌شود، خود پدیدآورنده روایت آرمان‌خواه است. جنس انقلاب و دفاع مقدس جنس وقایعی بود که با الهام از واقعه تاریخی عاشورا شکل گرفت.

 

بیانیه گام دوم؛ فقه فرهنگی انقلاب

پدرام پاک‌آئین: بیانیه گام دوم انقلاب یکی از اسناد فقه فرهنگی در آینده خواهد بود. در این بیانیه شاهد نوعی آینده‌نگاری فرهنگی هستیم. به نظر می‌رسد که این بیانیه نیاز به اصل نظری دارد و به منزله معماری فرهنگی دهه پنجم انقلاب می‌توان از آن استفاده کرد. با توجه به تأکیدی که در این بیانیه بر حکمت و اخلاق به منزله راهبرد همه حرکات در کشور وجود دارد، من اینطور استنباط می‌کنم که از نظر رهبر انقلاب فرهنگ زیرساخت مجموعه تصمیمات حاکمیت هست و در سایر سخنان و رهنمودهای رهبر انقلاب نیز این رویکرد مشهود است.

 

این نگاه حکم می‌کند که ما باید نگاه حداکثری به فرهنگ داشته باشیم. گاهی دیده می‌شود که مسئولان فرهنگی سخن از پیوست فرهنگی می‌کنند، می‌گویند برای فلان اقدام نیاز به پیوست فرهنگی است، در حالی که در انقلابی که همه ارکانش فرهنگی است و فرهنگ، متن و میدان اصلی است، پیوست فرهنگی معنی ندارد چرا که فرهنگ پیوست و ضمیمه اقدامات نمی‌تواند باشد.

 

نکته مهم این است که باید به فرهنگ نگاه حداکثری داشت، این نگاه فرهنگ را از سطح سیاست و اقتصاد بودن خارج و به یک نظام فکری غالب در همه حوزه‌های تصمیم‌گیری تبدیل می‌کند. به نظر می‌رسد که لازمه این نگاه حداکثری این است که در مجموعه نظام اسلامی به تعریفی روشن از فرهنگ و هنر و جایگاه آن دست پیدا کنیم. ضعف معناشناسانه موجب گنگ بودن مفهوم فرهنگ و در نتیجه آسیب‌شناسی آن در بسیاری از حوزه‌ها از جمله تهاجم فرهنگی و ولنگاری فرهنگی شده است.

 

در جامعه ایرانی فرهنگ مفاهیم متعددی دارد که درک و ترسیم یک ویژگی مشترک با این لفظ را با مشکل روبرو کرده است. در حوزه فرهنگ باید بین نخبگان فرهنگی و توده‌های مردم به یک وفاق منطقی و قابل قبول دست پیدا کنیم.

 

بدون شک همه دولت‌های پس از انقلاب اسلامی با چالش فرهنگی روبرو بوده‌اند. تا زمانی که نگرش کلان اجتماعی به مقوله فرهنگ واقعی نشده و جایگاه فرهنگ به شیوه صحیح طراحی نشده باشد، نمی‌توانیم به مجموعه انتظارات و بایسته‌هایی که بیانیه گام دوم انقلاب در مقوله فرهنگ مطرح می‌کند، دست یابیم؛ بنابراین پایه سیاست‌گذاری در حوزه فرهنگ، ایجاد حداکثر توافق هم در سیاست عالی سیاست‌گذاران و هم در دستگاه‌های حاکمیتی و خصوصی و بین مردم و هنرمندان است. تحقق این هدف نیازمند فرایندی است که همه این فعالان بتوانند در آن مشارکت کنند.

 

نمی‌توان توقع داشت که در جامعه فرهنگی تفاوت دیدگاه بین مدیران وجود نداشته باشد اما می‌توان توقع داشت که سلیقه‌های متفاوت به هدف واحد معطوف شوند و این هدف واحد را باید در بیانیه گام دوم جست‌وجو کرد.

 

چرا روشنفکران دینی در زمینه آرمان‌خواهی درجا می‌زنند؟

در بیانیه گام دوم شاهد هستیم که بر اخلاق و معنویت و تجلی این دو عنصر در فرهنگ تأکید شده است. سال‌هاست که در عرصه جهانی و جهانی‌سازی شاهد جدایی دین از فرهنگ هستیم، در حالی که دین و آیین روزگاری در فرهنگ عمومی و آثار فرهنگی و هنری ما جای داشت. یکی از وظایف مدیر فرهنگی صیانت از هویت معنوی و اخلاقی فرهنگ و جلوگیری از گسست هویتی هنرمندان و انقطاع بین هویت دینی و هویت فرهنگی ماست. ایفای این وظیفه لوازمی دارد؛ یکی از این لوازم خود مدیر فرهنگی است. ما باید شاخص‌هایی برای انتخاب و ارتقای مدیران فرهنگی در دست داشته باشیم که مهمترین آنها انسان فرهنگی است. مدیر فرهنگی باید استراتژیست فرهنگی باشد و جایگاه فرهنگ در جمهوری اسلامی را فهم کرده باشد. چرا در مدیریت یک بیمارستان این دقت وجود دارد که مدیر، پزشک یا متخصص حوزه مدیریت درمان باشد، اما در مدیریت فرهنگی گاهی این دقت و ملاحظه وجود ندارد؟

 

*اسماعیلی: در سال‌های اخیر احساس می‌شود که روشنفکری دینی ما از آرمان‌ها فاصله گرفته و دچار انفعال فرهنگی شده‌اند. نمونه‌ای از آن را می‌توان در پیوند روشنفکران دینی با سلبریتی‌ها در سال‌های اخیر دید. چرا روشنفکران دینی ما در حوزه آرمان‌خواهی درجا می‌زنند و به سمت فرهنگی می‌غلطند که ما قبل از انقلاب شاهد آن بوده‌ایم؟ برای پیش‌گیری این روند چه باید کرد؟

شاکری: وقتی به بیانات رهبر انقلاب در 40 سال اول نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که پنج مقطع را ایشان در مجموع در نظر داشته‌اند. آن چیزی که ما در مورد آرمان‌خواهی به عنوان یک هدف و محرک در انقلاب اسلامی شاهد بوده‌ایم، به این وقایع و وقایع پس از آن رنگ و بوی دیگری داده است. آنچه ادبیات را به آرمان‌خواهی متصل می‌کند، این است که موضوع متفاوتی را برای روایت می‌سازد. جنس انقلاب اسلامی به واسطه مؤلفه آرمان‌خواهی دینی، علت مادی متفاوتی را برای روایت پدید آورد که در دل آن، روایتی از آرمان شکل گرفت. پس از انقلاب، آنچه بیش از هر چیز پدیدآورنده یک دوره جدید برای هنر و ادبیات ما بود، آشنایی ما با فرم روایی نبود، آنچه زاینده روایت از انقلاب بود، خود انقلاب بود. این ماده خام خود ماده جهت‌بخش است و ادبیات را هم جهت می‌دهد، اما جهتی که به ادبیات می‌دهد، جهتی است که موضوع به قالب می‌دهد. وقتی ما درباره آرمان به صورت فکری و نظری صحبت می‌کنیم، مفاهیمی را برای آرمان برمی‌شماریم، اما وقتی ادبیات می‌خواهد روایتی از آرمان داشته باشد، آرمان صورت ملموس به خود می‌گیرد. داستان بخش محقَق آرمان را نشان می‌دهد. آنچه ادبیات انقلاب را از غیر آن متمایز می‌کند، این است که انقلاب ما جلوه‌ای از مراتبی از آرمان‌ها را محقق کرد و این تحقق چون صورتی از تجربه عملی برای جامعه ما فراهم آورد، موادی را برای روایت فراهم آورد؛ وگرنه واقعه عاشورا و ارزش‌های دینی در تاریخ ما وجود داشت چرا سبب‌ساز نشد برای روایت‌هایی به این شکل؟ چرا ما مستندنگاری‌مان متوجه دفاع مقدس شد؟ چون دفاع مقدس تجسم عینی و عملی مراتبی از آرمان‌هاست. روایت از آرمان یا ادبیات آرمانی مرهون تجربه انقلاب اسلامی است. اگر انقلاب آرمان‌خواه نبود، هیچ‌وقت ادبیات متفاوتی هم پدید نمی‌آمد.

 

رمان مطلوب انقلاب اسلامی چه ویژگی‌هایی دارد؟

مسئله مهم در آغاز روایت از انقلاب این است که آیا داستان صرفاً روایت از این آرمان است و روایت ابزار است یا خود موضوعیت دارد؟ ما می‌خواهیم روایتگر این آرمان‌ها باشیم. داستان روایت آرمانی از یک آرمانی است یا تنها روایت از یک آرمان است؟بحث آرمان‌خواهی به دو ساحت متفاوت و متداخل مربوط می‌شود. در کنار آرمان‌خواهی دفاع مقدس و انقلاب اسلامی، نگره‌ای تشکیل شد که روایت این آرمان اگر آرمانی نباشد می‌تواند این آرمان را نشان دهد؟ انقلابی داشتیم که به توصیف رهبر انقلاب، 40 سال پرافتخار بود. آنچه از این 40 سال برای آینده می‌ماند، موضوعیت این اتفاقات در ضمن روایت‌هاست. روایت‌ها هستند که تاریخ را زنده نگاه می‌دارند و مجسم می‌کنند. آنچه انتظار می‌رود سرمایه ما برای 40 سال دوم باشد، 40 سال اول است؛ و آن چیزی که این سرمایه را ثبت می‌کند و بالاتر از ثبت تاریخی، نمایش می‌دهد روایت از آن است. آیا به تعبیری ما باید برای روایت از این آرمان، باید به روایت آرمانی هم برسیم یا خیر؟ این مسئله‌ای است که ما در این مدت به دنبال آن بوده‌ایم و معمولاً از آن اینطور یاد می‌شد که رمان مطلوب انقلاب اسلامی چیست؟

 

*اسماعیلی: فکر می‌کنید کتاب‌هایی که رهبر انقلاب بر آنها تقریظ نوشته‌اند، روایت آرمانی از این آرمان‌هاست؟

شاکری: بله، دقیقاً. چرا تقریظ‌های ایشان در حوزه رمان منتشر نمی‌شود؟ چرا آثار مشخصی را معرفی می‌کنند؟ چرا دست روی مستندنگاری خصوصاً در حوزه دفاع مقدس گذاشته‌اند؟

مطالب مرتبط
ارسال نظر
آخرین اخبار