به گزارش «راهبرد معاصر»؛ پس از یک دور فشرده مذاکرات محرمانه میان نمایندگان ایران و عربستان (در قالب میانجیگری چین)، دو کشور اعلام کردند پس از هفت سال قطع روابط، مناسبات دیپلماتیک خود را از سر خواهند گرفت. به دنبال این توافق، سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه عربستان سعودی، از آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران برای سفر به ریاض دعوت و وی دعوت سعودی را پذیرفت. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران نیز گفت، تهران به طور متقابل دعوتنامه مشابهی را برای پادشاه عربستان ارسال خواهد کرد.
نقش میانجیگری چین در حل بن بست دیپلماتیک دو قدرت بزرگ منطقه ای نشانگر این است، شاهد آغاز روند چندوجهی غرب زدایی در منطقه هستیم. دسامبر 2022 شی جین پینگ، رئیس جمهور چین برای مشارکت در نخستین اجلاس سران کشورهای عربی و چین به ریاض سفر و رئیس جمهور ایران فوریه 2023 به دعوت رسمی همتای چینی خود از پکن بازدید کرد.
در دهه های گذشته، ایالات متحده بازیگر اصلی منطقه خاورمیانه بود؛ اما بیمیلی اخیرش برای دخالت دادن خود در بحرانهای منطقهای، انگیزه بیشتری برای دولتهای منطقه فراهم کرد به دنبال تعامل با سایر قدرتهای خارجی موجود باشند.
این نشستهای دیپلماتیک در سطح بالا نشاندهنده رویکرد سیاسی چین در خلیج فارس، مبتنی بر ایجاد مشارکت با تمامی قدرت های بزرگ منطقه و پرکردن خلأ سیاسی برجای مانده از غرب است. گسترش رقابت ژئوپلیتیکی میان قدرتهای بزرگ، تعدد فزاینده بحرانهای در هم تنیده در سراسر جهان و کاهش مشارکت قدرتهای غربی در منازعات مختلف خارج از اروپا، مسیر را برای بازگشت به جهان چندقطبی هموار کرده است.
به گفته شی جین پینگ رئیس جمهور چین، جهان امروز در حال گذر از تغییر و تحولات عمیقی که در یک قرن گذشته دیده نشده، است. مشخصه اصلی این نظم جهانی پساغربی، شبکه سیال و موقعیتی از روابط راهبردی میان قدرت های جهانی و منطقه ای است که عمدتاً مبتنی بر ملاحظات عمل گرایانه است تا ایدئولوژیک. به همین دلیل چین توانسته است برخلاف آمریکا روابط خوبی با همه کشورهای خاورمیانه برقرار کند.
توافق میان ریاض و تهران با میانجی گری چین نمایانگر تمایل فزاینده بازیگران منطقه برای بهره مندی از ظهور قدرت های جهانی جایگزین به زیان ایالات متحده و غرب است. در دهه های گذشته، ایالات متحده بازیگر اصلی منطقه خاورمیانه بود؛ اما بیمیلی اخیرش برای دخالت دادن خود در بحرانهای منطقهای، انگیزه بیشتری برای دولتهای منطقه فراهم کرد به دنبال تعامل با سایر قدرتهای خارجی موجود باشند.
عربستان سعودی و سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس به عنوان نماد چرخش خلیج فارس به سیاست متمرکزتر بر آسیا، تجارت خود را با منطقه آسیا و اقیانوسیه افزایش داده اند. انتظارات این است تجارت مذکور حدود 60 درصد رشد کند و تا سال ۲۰۳۰ میلادی به 578 میلیارد دلار برسد. علاوه بر این، ریاض برای فروش نفت به چین در حال بررسی پذیرش یوان چین به جای دلار آمریکا است که با واکنش تند ایالات متحده همراه شد.
این تصور میان رهبران عرب مبنی بر اینکه دیگر منطقه خاورمیانه در اولویت آمریکا نیست، باعث شده است برای کاهش اتکای خود به آمریکا به عنوان تأمین کننده امنیتشان، مسیر دیگری اتخاذ کنند. آنها بارها برای دستیابی به اهداف خود به سمت همکاری با چین گام برداشته اند. به عنوان نمونه، عربستان سعودی تولید موشک های بالستیک خود را با کمک چین آغاز کرده است و امارات متحده عربی به پکن اجازه داد تأسیسات نظامی در یک بندر دریایی امارات ایجاد کند.
آسیایی شدن خلیج فارس موهبتی بزرگ برای ایران است. رهبران و مقام های ارشد ایران گسترش نقش سیاسی و اقتصادی چین در منطقه را به زیان آمریکا تعبیر می کنند. بنابراین، برخلاف انتظارات بسیاری از تحلیلگران، تهران از گسترش روابط میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و چین و همچنین نفوذ سیاسی فزاینده پکن در منطقه حمایت و پشتیبانی می کند.
خروج دولت ترامپ از توافق هسته ای 2015 ایران و ندادن اطمینان در زمینه اینکه آیا دولت بایدن هرگز به دنبال بازگشت به آن خواهد بود یا خیر، تهران را به این نتیجه رسانده است ایالات متحده و متحدان غربی اش تمایلی به شناسایی یا احترام به منافع و نگرانی های منطقه ای ایران ندارند.
آسیایی شدن خلیج فارس موهبتی بزرگ برای ایران است. رهبران و مقام های ارشد ایران گسترش نقش سیاسی و اقتصادی چین در منطقه را به زیان آمریکا تعبیر می کنند
در مقابل، تهران معتقد است پکن وضعیت ایران را به عنوان قدرت منطقه ای به رسمیت می شناسد، همان گونه که حمایت چین از ایران باعث تثبیت عضویت کامل آن در سازمان همکاری شانگهای شد. تصمیم اخیر عربستان سعودی برای پیوستن به این سازمان به عنوان شریک گفت و گو، روند آسیایی شدن منطقه را تقویت می کند.
میانجیگری دیپلماتیک پکن میان تهران و ریاض در راستای تمایل چین برای ایفای نقش فعال در سیاست بینالملل و تغییر شکل نظم جهانی بر مبنای چشمانداز اعلام شده امنیت مشترک، جامع، همکاری پایدار به عنوان بخشی از راهبرد کلان چین است. چین با میانجیگری در توافق روابط دیپلماتیک عربستان و ایران، فرصتی دید تا نقش خود را به عنوان بازیگر فعال و مسئول جهانی در حل مناقشه با ابزارهای دیپلماتیک تثبیت کند.
این نقش میانجی به ویژه پس از طرح صلح 12 ماده ای چین که برای حل و فصل جنگ اوکراین منتشر شد، پررنگ تر شد. شی جینپینگ، رئیس جمهور چین به تازگی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در مسکو دیدار کرد؛ جایی که موضوع طرح صلح بار دیگر مطرح شد و طبق گزارشها، وی قصد دارد به زودی با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین گفتوگو کند. در مجموع، این ابتکارات برای نمایش نقش در حال توسعه چین به عنوان صلحساز جهانی طراحی شدهاند که در تضاد با شهرت ایالات متحده به عنوان پلیس جهان است.
21 فوریه وزارت امور خارجه چین سند مفهومی «ابتکار امنیت جهانی» (GSI) را منتشر کرد که بیان می کند پکن با تشویق کشورهای درگیر به حل مناقشات خود به وسیله گفت و گو، راه حل سیاسی درگیری های منطقه ای را ترویج خواهد کرد. این سند همچنین بر پایبندی چین به پیشنهاد پنج ماده ای خود برای پیشبرد صلح و امنیت در خاورمیانه تأکید کرده است. در این راستا نزدیکی ایران و عربستان سعودی نشاندهنده پذیرش عملی ابتکار امنیت جهانی چین است.
منافع اقتصادی و راهبردی چین در خاورمیانه مانند امنیت انرژی بیشتر در خلیج فارس متمرکز است. به این ترتیب، چین سه مشارکت راهبردی جامع و چهار مشارکت راهبردی با کشورهای حوزه خلیج فارس امضا کرده است. حفظ منافع گسترده چین در خلیج فارس منوط به کاهش تنش در منطقه و تضمین حداکثری ثبات و امنیت است. بر این اساس، پکن ایده میزبانی نشست عالی رتبه میان ایران و اعضای شورای همکاری خلیج فارس را در سال جاری میلادی مطرح کرده است. چنین ابتکاری می تواند نقش چین را به عنوان صلح طلب در منطقه تثبیت کند و به طور بالقوه منادی راه اندازی چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه باشد.
در حالی که دولت ایالات متحده محتاطانه از توافق میان ریاض و تهران استقبال کرده، نقش پکن در این پیشرفت دیپلماتیک برای واشنگتن نگران کننده است. از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده قدرت مرکزی جهانی درگیر در خلیج فارس بوده است و پس از پایان جنگ سرد در کمک به نهایی کردن هر توافق دیپلماتیک مهم در منطقه نقش اساسی داشته است. توافق با میانجیگری چین و توافقنامه های مشارکت راهبردی جامع پکن با ایران و عربستان سعودی، نخستین جایگزین های بالقوه جدی برای نظم منطقه ای به رهبری آمریکا بر مبنای اتحادها و حضور نظامی قوی ایالات متحده در منطقه است.
غرب زدایی از خاورمیانه نتیجه شکست های مکرر غرب به رهبری ایالات متحده در اولویت دادن به دیپلماسی، بی طرفی و نمایش انعطاف پذیری در برخورد با منازعات منطقه ای است. در دوران پس از جنگ سرد غرب اغلب به دنبال حل و فصل اختلافات منطقه ای با ابزارهای قهری، خواه مداخله نظامی، تحریم های اقتصادی یا فشار سیاسی بوده است. در مقابل، چین در تلاش است خود را نقطه مقابل ایالات متحده و متحدان غربی اش معرفی کند.
در حالی که دولت ایالات متحده محتاطانه از توافق میان ریاض و تهران استقبال کرده، نقش پکن در این پیشرفت دیپلماتیک برای واشنگتن نگران کننده است
پکن خود را به عنوان قدرت خارجی ای معرفی کرده که قادر به مدیریت مناقشات به وسیله میانجیگری و دیپلماسی است و بیشتر بر تجارت، ثبات و منافع مشترک تمرکز می کند؛ در حالی که به طور همزمان از منافع اصلی خود در منطقه یعنی انرژی، سرمایه گذاری و تجارت حفاظت کرده است.
باید دید ورود چین به خاورمیانه تا کجا پیش خواهد رفت و چه تأثیراتی بر معماری امنیتی منطقه خواهد داشت. با وجود این، خلاءهای قدرت ناشی از غرب زدایی به آسیایی شدن خلیج فارس منجر می شود و چین با دقت راهبردی به دنبال پر کردن شکاف است. ایران و عربستان سعودی بهعنوان دو قدرت اصلی منطقهای، اکنون به چین در این تلاش و در نتیجه به شکلگیری مجدد نظم منطقهای کمک میکنند.