به گزارش «راهبرد معاصر»؛ آمریکا از زمان پایان جنگ جهانی دوم در تلاش برای تسلط بر منطقه غرب آسیا و به ارث بردن نفوذ بریتانیا و فرانسه بود که تبلور آن قرارداد سایکس-پیکو در سال 1916 میلادی در جنگ جهانی اول نمایان شد. در دوران جنگ سرد و پس از آن غرب آسیا با وجود برخی پیشروی های اتحاد جماهیر شوروی در برخی کشورها، گویی حوزه نفوذ آمریکا بود.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، پروژه هایی آمریکایی همچون «خاورمیانه جدید» و سپس «خاورمیانه بزرگ» (2004-2006) در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما مطرح شد. هدف واشنگتن کاهش نفوذ شوروی و اعمال هژمونی آمریکا و ساختن غرب آسیای جدیدی بود که رژیم صهیونیستی در آن مشارکت داشته باشد. در حال حاضر نیز سیگنال های موجود نشان می دهد این نقشه ها رو به افول گذاشته است و شاهد افزایش نفوذ روسیه و چین و سپس امضای توافقنامه عربستان و ایران زیر نظر چین هستیم.
احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان، به همان اندازه که برای بسیاری از ناظران غیرمنتظره بود بسیار مورد استقبال کشورهای منطقه و بیشتر کشورهای جهان قرار گرفت
دیوید ایگناتیوس، نویسنده آمریکایی در مقاله ای که روزنامه آمریکایی واشنگتن پست منتشر کرد، نوشت، هنری کیسینجر وزیر امور خارجه سابق آمریکا پس از امضای توافقنامه ایران و عربستان زیر نظر چین گفت «این توافق را تغییری اساسی در موقعیت راهبردی خاورمیانه می دانم». توافق عربستان و ایران نشانه تغییرات راهبردی در غرب آسیاست که آن را از منطقه نفوذ آمریکا به منطقه ای چند قطبی تبدیل خواهد کرد.
اظهارات کیسینجر با واقعیت های منطقه از نظر تحولات، رویدادها و فضای میان کشورها برای از بین بردن میراث خونین هرج و مرجی که به وسیله واشنگتن مهندسی و حمایت مالی شده بود، مطابقت دارد. مصالحه میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس میان خودشان و میان سوریه آغاز شد؛ رایزنی های ایران-سوریه-ترکیه، ترکیه-مصر و مصر-سوریه هم زمان با سفر وزیر امور خارجه سوریه به مصر شکل گرفت و درنهایت مذاکرات چندجانبه با حمایت عمان برای حل و فصل بحران یمن با مشارکت چین و روسیه در منطقه انجام شد. سؤال این است، آیا توافقات و رایزنی های بیان شده نقطه عطف روند تشکیل غرب آسیای جدید است؟
احیای روابط دیپلماتیک ایران و عربستان که 10 مارس در پکن و پس از چند دور مذاکره در بغداد و مسقط به دست آمد، به همان اندازه که برای بسیاری از ناظران غیرمنتظره بود بسیار مورد استقبال کشورهای منطقه و بیشتر کشورهای جهان قرار گرفت؛ کشورهایی که که نگران تحولات غرب آسیا بودند. هم زمان می شد نگرانی را از چهره مقام های رژیم صهیونیستی و آمریکا خواند.
این توافق شامل بندهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی بسیاری است که دستیابی به آن، تحولات زیادی را موجب می شود:
با وجود این، خیلی زود است روی تغییر راهبردی روابط عربستان و کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس با غرب و جهت گیری آنها به سمت چین و روسیه شرط بندی کرد؛ آن هم در حالی که همه کشورهای حوزه خلیج فارس در خود پایگاه های آمریکایی و غربی را دارند.
واشنگتن به راحتی تسلیم نخواهد شد، زیرا می داند هرکس منطقه غرب آسیا را در کنترل داشته باشد، با توجه به موقعیت راهبردی آن توانایی فرماندهی و کنترل خود را در عرصه جهانی تقویت می کند. آینده غرب آسیا با محوریت کشورهای عربی، به میزان توانایی آنها برای رهایی از سلطه خارجی و همبستگی با دیگر کشورهای منطقه و ... بستگی دارد.