سه رویکرد مهم اصلاح طلبان در خصوص انتخابات-راهبرد معاصر
کلیات طرح اصلاح قانون مهریه در کمیسیون قضایی مجلس تصویب شد جزئیات دستگیری عناصر شبکه تکفیری در سرپل‌ذهاب عارف: راهبرد دولت این است که اصلاح قیمت‌ها به سه دهک پایین جامعه آسیبی نرساند سکینه سادات پاد، دستیار رئیس‌جمهور از سمت خود کنار رفت؟ هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات شورا‌های اسلامی شهر و روستا مشخص شدند جمعی از مداحان اهل بیت با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند علم‌الهدی: اول باید دین مردم را مدیریت کنیم و بعد دنیای آنان را پیام توئیتری پزشکیان به السیسی خطیب نماز جمعه تهران: بسترسازان نابودی زیرساخت‌های سوریه پاسخگوی امت اسلامی باشند الحاق شناور‌های بسیار پیچیده و تسلیحات ویژه به نیروی دریایی ارتش فرمانده سپاه خراسان‌جنوبی: آخرین نفری که خط مقدم نبرد با تکفیری‌ها در سوریه را ترک کرد یک پاسدار بود /برای ارتش سوریه جهاد معنایی نداشت ادای احترام فرمانده کل سپاه پاسداران به مقام شهید سلیمانی لاریجانی: یکی از راهبرد‌های دشمن این است که القاء کند همه خسته هستند و نباید به مردم کاری داشت ساعت کاری دستگاه‌های اجرایی تا بهمن‌ماه تغییر کرد+ جزئیات نماینده مجلس: حتی فقیرترین کشور‌های آفریقایی هم این حد از کاهش ارزش پول را ندارند
انتقاد، مشارکت مشروط و تهدید

سه رویکرد مهم اصلاح طلبان در خصوص انتخابات

مسعود یگانه؛ کارشناس مسائل سیاسی
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۳ - ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ - 2019 August 03
کد خبر: ۱۸۱۳۰

 به گزارش راهبرد معاصر؛ با نزدیک شدن به موعد انتخابات مجلس شورای اسلامی،تحرکات انتخاباتی اصلاح طلبان نیز افزایش یافته است. مهمترین حوزه ای که طیف اصلاح طلب در موضوع انتخابات به آن می پردازد، مربوط به شورای نگهبان و مسئله «نظارت استصوابی» است. نوع مواجهه اصلاح طلبان با مسئله انتخابات به صورت عام و مسئله نظارت استصوابیِ شورای نگهبان به صورت خاص، دارای ابعاد مختلف است.

 

لایه اول: انتقاد

در هفته های اخیر فعالین اصلاح طلب بارها با حمله به شورای نگهبان، نظارت استصوابی را مانعی جدی در انتخابات معرفی کرده اند. در همین رابطه چندی پیش «مرتضی مبلغ» معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات گفته بود:«روندی که امروز با عنوان نظارت استصوابی دنبال می‌شود، عملاً حق انتخاب مردم را به میزان وسیعی محدود کرده است، به این معنی که ابتدا شورا نامزدها را انتخاب می‌کند و در مرحله بعد مردم باید از بین نامزدهای تعیین‌شده توسط آنها دست به انتخاب بزنند».

 

این قبیل اظهارات در حالی است که اولا در بسیاری از کشورها، پروسه نظارت استصوابی وجود دارد و این شیوه نظارتی، امری مرسوم در جهان است.ثانیا ما در کشور خودمان، برگزاری انتخابات بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان را تجربه کرده ایم. در انتخابات شوراهای شهر در سراسر کشور، پروسه نظارت استصوابی شورای نگهبان وجود ندارد، اما نکته قابل تأمل اینجاست که بیشترین تخلفات در شوراهای شهر رخ داده است؛ از فساد اخلاقی تا فساد مالی و... این در حالی است که در نهادهای دیگر از جمله مجلس شورای اسلامی که پروسه نظارت استصوابی شورای نگهبان در آن وجود دارد، به هیچ عنوان شاهد چنین وضعیتی نیستیم.

 

لایه دوم: مشارکت مشروط

اما موضع گیری فعالین اصلاح طلب درباره شورای نگهبان، صرفا به انتقاد از عملکرد شورا خلاصه نمی شود. این موضع گیری ها گاهی فراتر از انتقاد رفته و رنگ و بوی «تعیین شرط و شروط» به خود می گیرد.

 

«سعید حجاریان» که او را تئوریسین اصلاحات می نامند، در ماههای گذشته با اشاره به انتخابات مجلس شورای اسلامی گفته بود:«عقلانی‌ترین راهبرد برای اصلاح‌طلبان برای مواجهه با انتخابات آتی، تئوری مشارکت مشروط است».

 

«معصومه ابتکار» معاون رئیس جمهور نیز در اظهارنظری مشابه و البته تأمل برانگیز گفت:«حضور و مشارکت فعال در انتخابات برای ما از درجه اهمیت بالایی برخوردار است اما این مشارکت فعال الزاماتی دارد»؛ او البته به الزامات مذکور هیچ اشاره ای نکرد. رئیس دولت اصلاحات نیز چندی پیش در اظهارنظری مشابه گفت:«اصلاح‌طلبان نمی توانند به هر قیمتی وارد انتخابات شوند و انشاءا...فضا باز شود و صلاحیت‌ها تأیید شوند»!

 

«بهزاد نبوی» فعال سیاسی اصلاح طلب نیز در روزهای گذشته گفته بود:«شورای نگهبان این دوره باید فرش قرمز پهن کند، چون در این شرایط فعلی انتخابات پرشور، برای حفظ امنیت ملی ضروری است». این در حالی است که تعیین شرط و شروط برای حضور در انتخابات، نه با مردم سالاری تناسبی دارد و نه با قانون.

 

«صادق خرازی» از فعالین اصلاح طلب با انتقاد از این رویکرد تأمل برانگیز اصلاح طلبان و با تاکید بر بی ثمر بودن این روش ضدمردمی، گفت:«در جامعه سیاسی ایران سناریو مشارکت مشروط جواب نمی دهد. حاکمیت کشور ما مبتنی بر رأی توده های مردم است و هنوز نظام و حاکمیت قدرت بالایی را در بین لایه های اجتماع و اکثریت مردم دارد. زمانی می توان این چانه زنی ها را در ادبیات سیاسی کشور مطرح کرد که حاکمیت و نظام سیاسی فرآیندی از تصمیم سازی مردم نباشد اما در کشور ما این طور نیست. به نظر من آن طور که آقای حجاریان مطرح کرده، حاکمیت هیچ شرطی را نه تنها نمی پذیرد بلکه این گونه شعارها باعث می شود فاصله بین اصلاح طلبان و حاکمیت بیشتر شود. از سویی این سناریو حتی اقبال عمومی اصلاح طلبان را ندارد و نمی تواند به نتیجه برسد».

 

خرازی در ادامه تصریح کرد:«بهترین سناریو و راه حل این است که اصلاح طلبان بنشینند و صادقانه با مردم حرف بزنند و بگویند که ما اشتباه کردیم. هیچ ایرادی ندارد که بگوییم کجاها راه خطا را رفته ایم. چه اشکالی دارد خردمندان اصلاحات حذف نیروهای مسئله دار اصلاح طلب را خود بر عهده بگیرند».

 

لایه سوم: تهدید

نوع مواجهه طیف اصلاح طلب با مسئله انتخابات و نظارت استصوابیِ شورای نگهبان، به انتقاد و مشارکت مشروط ختم نمی شود. فعالین این طیف در اقدامی که کاملا با شعارهای مطرح شده از جانب آنان مبنی بر حقوق شهروندی مغایرت دارد، حتی مسئله تحریک به اغتشاش را نیز مطرح می کنند.

 

در همین رابطه چندی پیش «بهزاد نبوی» گفته بود:«مساله ما انتخابات نیست؛ مساله این است که انتخابات کم رونق شرایط ما را بدتر می‌کند و زمینه برای تکرار حوادث دی ماه ۹۶ مهیا می‌شود...حکومت باید این امکان را فراهم کند که مشارکت مردم بالا برود تا امنیت کشور تأمین شود. نه اینکه مانند انتخابات‌های گذشته کاندیدایی با ۱۷۰ هزار رأی در تهران نماینده شود! اصلاح‌طلبان باید به فکر امنیت و مصالح کشور باشند. آنها برنده نشوند مهم نیست. آنها حتی می‌توانند نامزد معرفی نکنند، ولی انتخابات را تحریم نمی‌کنند. باید از مأیوس کردن مردم پرهیز کنیم. حتی اگر واقعیت باشد».

 

«سعید حجاریان» نیز در اظهارنظری مشابه گفته بود:«در شرایط "عام البلوی" امکان دارد مردم و نیروهای نظامی مقابل یکدیگر قرار بگیرند زیرا، سیاست خیابانی می‌شود. این‌ نشانه‌ها به ما می‌گویند، دورنمای روشنی نخواهیم داشت و به‌ویژه زمانیکه فصل رقابت‌های انتخاباتی فرا برسد و شکاف‌ها بیش از پیش نمایان می‌شود».

 

«مصطفی تاجزاده» از فعالین اصلاح طلب نیز چندی پیش گفته بود:«معتقدم با لغو نظارت استصوابی در هر شرایطی باید لیست بدهیم. برای اینکه یک گام به سمت دموکراسی است. اگر شورای نگهبان صلاحیت و پلتفرم کسانی را که فتنه‌گر خوانده می‌شوند، تأیید کرد، پروژه انتخابات را پیش می‌بریم. در غیر این صورت آن را تحریم می‌کنیم و با مردم تحریم‌کننده هماهنگ می‌شویم».

 

«علیرضا علوی تبار» فعال سیاسی اصلاح طلب نیز چندی پیش گفته بود:«دلیل آنکه به‌سختی می‌توان مردم را به مشارکت در انتخابات دعوت کرد همین است که آن‌ها احساس می‌کنند انتخابات در ایران "اثربخش" نیست. هیچ‌چیز به اندازه خواست "دگرگونی" در ایران همگانی نیست! مردم را تنها می‌توان به کارهایی دعوت کرد که از جنس دگرگونی باشد».

 

تحریک مردم به اغتشاش، آن هم در آستانه انتخابات از سوی فعالین اصلاح طلب در حالی است که افکار عمومی اتفاقات سال 88 را فراموش نکرده است. فتنه ای که با دروغ تقلب کلید خورد و ماهها کشور را دچار آشوب کرد. بنابر مستندات متعدد، فتنه 88 سفره مردم را کوچک کرد و دشمن را نیز به گستاخی علیه کشورمان ترغیب کرد.

 

کلام آخر

انتخابات در جمهوری اسلامی ایران همواره با مشارکت بالای آحاد مردم برگزار شده است.نکته قابل توجه اینجاست که دقت منحصر به فرد در حراست از حق الناس، یکی از ویژگی های بارز در پروسه انتخابات در کشورمان بوده است.

 

متاسفانه طیف اصلاح طلب در مواجهه با مسئله انتخابات، رویکرد مناسبی اتخاذ نمی کند. انتخابات، دو رو دارد، پیروزی و شکست. اینکه پس از شکست در انتخابات، دروغ تقلب را مطرح کرده و کشور را ماهها به آشوب بکشیم و تحسین دشمنان ملت ایران ایران برانگیزیم و یا اینکه پس از پیروزی در انتخابات، نقش خود در وضع موجود را انکار کرده و با سیاه نمایی و آینده هراسی، افکار عمومی را ناامید کنیم، به هیچ عنوان با اصول مردم سالاری دینی و حقوق شهروندی تناسب ندارد.

 

ارسال نظر