اصلاح‌طلبان و «راه طی شده» بازرگان؛ چگونه تحریم انتخابات به سقوط می‌انجامد؟-راهبرد معاصر
کلیات طرح اصلاح قانون مهریه در کمیسیون قضایی مجلس تصویب شد جزئیات دستگیری عناصر شبکه تکفیری در سرپل‌ذهاب عارف: راهبرد دولت این است که اصلاح قیمت‌ها به سه دهک پایین جامعه آسیبی نرساند سکینه سادات پاد، دستیار رئیس‌جمهور از سمت خود کنار رفت؟ هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات شورا‌های اسلامی شهر و روستا مشخص شدند جمعی از مداحان اهل بیت با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند علم‌الهدی: اول باید دین مردم را مدیریت کنیم و بعد دنیای آنان را پیام توئیتری پزشکیان به السیسی خطیب نماز جمعه تهران: بسترسازان نابودی زیرساخت‌های سوریه پاسخگوی امت اسلامی باشند الحاق شناور‌های بسیار پیچیده و تسلیحات ویژه به نیروی دریایی ارتش فرمانده سپاه خراسان‌جنوبی: آخرین نفری که خط مقدم نبرد با تکفیری‌ها در سوریه را ترک کرد یک پاسدار بود /برای ارتش سوریه جهاد معنایی نداشت ادای احترام فرمانده کل سپاه پاسداران به مقام شهید سلیمانی لاریجانی: یکی از راهبرد‌های دشمن این است که القاء کند همه خسته هستند و نباید به مردم کاری داشت ساعت کاری دستگاه‌های اجرایی تا بهمن‌ماه تغییر کرد+ جزئیات نماینده مجلس: حتی فقیرترین کشور‌های آفریقایی هم این حد از کاهش ارزش پول را ندارند

اصلاح‌طلبان و «راه طی شده» بازرگان؛ چگونه تحریم انتخابات به سقوط می‌انجامد؟

کارنامه دولت روحانی و مجلس دهم سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان را کاهش داده و این جریان تلاش می‌کند این کمبود انتخاباتی را از طریق فشار به حاکمیت جبران کند اما جریاناتی که چنین رویه‌ای را پیش گرفتند با چه تجربه‌ای مواجه شدند؟
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۳ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۸ - 2019 July 29
کد خبر: ۱۷۷۵۹

به گزارش راهبرد معاصر؛ انتخابات مجلس یازدهم در حالی کم کم به روزهای پرجوش خودش نزدیک می‌شود که شاهد موضع‌گیری‌های متفاوتی در جبهه اصلاحات نسبت به حضور در این انتخابات هستیم. برخی مانند مصطفی تاج‌زاده عضو سازمان منحله مجاهدین و سعید حجاریان از تحریم انتخابات به بهانه ردصلاحیت و یا شرکت مشروط در رقابت‌ها سخن می‌گویند و در مقابل، طیف دیگری که در مجلس یا دولت در گذشته یا حالا، حضور دارند، از مشارکت قطعی اصلاح‌طلبان صحبت کردند و البته تجربه نیز نشان داده که اصلاح‌طلبان هربار که در انتخاباتی دم از تحریم زده‌اند، دست آخر با لیستی پُرو پیمان وارد مجلس شده‌اند.

 

در گزارشی که هفته اخیر منتشر شد، به این بحث پرداخته شد که «تحریم» برنامه اصلاح‌طلبان برای انتخابات نیست و آنها بیشتر به دنبال تغییر پارادایم بازی انتخاباتی هستند تا محدودیت‌های عمده خود یعنی متصل بودن به کارنامه‌ی ناموفق دولت حجت‌الاسلام روحانی و مجلس فعلی و به تبع آن کاهش سرمایه اجتماعی خود را «دور بزنند». همچنین در این گزارش استدلال شد که هم جنس انتخابات مجلس و هم تجربه‌ی خود اصلاح‌طلبان از تحریم‌های سابق نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان حتی اگر بخواهند نیز قادر به تحریم انتخابات نیستند. ضمن اینکه همین انتخابات اخیر شورایاری‌ها که نسبت به انتخاباتی مانند مجلس بسیار کم‌اهمیت‌تر تلقی می‌شود، با مشارکت خوبی برگزار شد که درباره‌ی اصل تحریم انتخابات، دشواری فراوان آن و حتی ناممکن بودن آن را به ذهن متبادر می‌کند.

 

با این‌حال، اگر فرض بگیریم که دست‌کم بخشی از اصلاح‌طلبان برای شرکت نکردن در انتخابات مصمم هستند و قصد دارند این دوره مجلس را تحریم کنند، آیا مسیرشان به درستی انتخاب شده است؟ و آیا حرکت در این مسیر منجر به گشایش خواهد شد یا اینکه اتفاق دیگری برای اصلاح‌طلبان رقم می‌خورد؟

 

سابقه تاریخی جریاناتی که راه رسیدن به قدرت را نه از صندوق رای و مشارکت عمومی، بلکه از طریق فشار بر حاکمیت و تحریم انتخابات جستجو می‌کنند، راه طی‌شده‌ای است که سقوط آن جریان سیاسی را به‌دنبال دارد.

 

* مجاهدین خلق در سراشیبی سقوط

یکی از نمونه‌های عینی گروه‌هایی که بعد از چند شکست در انتخابات‌، تصمیم گرفت راه رسیدن به قدرت را طور دیگری طی کند، سازمان مجاهدین خلق بود.

 

مسعود رجوی و موسی خیابانی، رهبران وقت سازمان، با تکیه بر اینکه پیش از انقلاب اعضای این گروه در راه سقوط رژیم پهلوی کشته شده‌اند، به‌دنبال کسب قدرت بودند اما تجربه تغییر ایدئولوژی آنها و اخبار تصفیه‌های درونی این سازمان پیش از انقلاب، موجب شد در میان مردم جایگاهی نداشته باشند.

 

اولین حضور آنها در یک رقابت دموکراتیک، شرکت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی بود که در تاریخ 12 مرداد 58 در سراسر کشور برگزار شد.

 

مجاهدین در این انتخابات با 5 گروه کمونیستی دیگر ائتلاف کردند، اما چهره‌های شاخص این جریان مانند مسعود رجوی، مهدی ابریشم‌چی و... از حضور در مجلس بازماندند و حتی آراء رجوی در مقایسه با نفر آخری که از تهران راهی مجلس خبرگان شد، فاصله معناداری داشت. زهرا رهنورد نیز در این انتخابات در همین ائتلاف حضور داشت که او نیز از انتخاب بازماند.

 

در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، مجاهدین خلق بار دیگر شانس خود را برای کسب اعتماد مردم امتحان کردند، با این‌حال از فهرست آنها مهدی ابریشم‌چی، اشرف ربیعی، مسعود رجوی، فاطمه رضایی، معصومه شادمانی، مریم قجر عضدانلو و سایر کاندیداها موفق به راهیابی به مجلس نشدند.

 

این حس عدم موفقیت، آنها را به جای تغییر رویه‌، به مخالفت با نظام کشاند و دست آخر سازمان بعد از عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری وارد فاز مسلحانه شد و رویارویی نظامی را تنها گزینه خود برای کسب قدرت انتخاب کرد و از یک گروه مجاهد به یک گروه تروریستی در انظار مردم تبدیل شد.

 

آنها نه تنها سرنوشت خود، بلکه ابوالحسن بنی‌صدر اولین رئیس جمهور ایران را نیز به سراشیبی سقوط کشاندند.

 

*راه طی شده بازرگان و نهضت آزادی

در کنار مجاهدین خلق، نهضت آزادی و جبهه ملی ایران هم از گروه‌هایی بودند که پس از چندی حضور ناموفق و یا احساس تضعیف سرمایه اجتماعی، تحریم‌ و تعارض با انتخابات را در پیش گرفتند. نهضت آزادی به‌دبیرکلی مهندس مهدی بازرگان، ابتدای انقلاب مسئولیت دولت موقت را برعهده گرفت و تمام اعضای کابینه وی عضو نهضت آزادی بودند.

 

نهضت آزادی در مجلس خبرگان قانون اساسی نیز نمایندگانی داشت اما به دلیل اینکه نمی‌توانستند یا نمی‌خواستند خود را با جریان انقلابی مردم هماهنگ کنند و در برابر مسائلی همچون ناآرامی‌های کردستان و دخالت‌های آمریکا موضع انفعالی داشت، بعد از تخسیر لانه جاسوسی، استعفا دسته جمعی دادند. برخی از اعضای دولت موقت، نماینده مجلس اول شدند و آخرین ظهور و بروز سیاسی آنها در قدرت نیز همین دوره مجلس بود.

 

از آن پس اعضای نهضت آزادی با اقداماتی چون تحریم انتخابات، مخالفت با ادامه جنگ و نامه‌نگاری به مقامات حکومتی، هر روز کوچک‌تر شده و امروز جز تعدادی اندک که دور هم جمع می‌شوند یا در میتینگ‌های سیاسی اصلاح‌طلبان شرکت می‌کنند، فعالیت خاصی ندارند. سقوط سیاسی این گروه در دهه 60 تا‌ آنجا پیش رفت که در یکی از بیانیه‌های نهضت آزادی، ایثار شهدای جنگ تحمیلی را «عملیات فداکارانه‌ای به سود اسرائیل و ابرقدرت ها» خواندند!

 

مسیر امروزی که اصلاح‌طلبان انتخاب کرده‌اند، یک‌بار در سال‌های گذشته موجب شد تا بخشی از آنها از بدنه نظام جدا شده و امروز صرفا در مقام یک تحلیلگر سیاسی ظاهر شوند و یا برخی افراد آنها به خارج از کشور پناهنده شدند. زمان انتخابات مجلس هفتم، اصلاح‌طلبان دو اقدام خلاف عرف را از خود نشان دادند: استعفا و تحصن.

 

تحصن نمایندگان ردصلاحیت‌شده از 21 دی‌ماه سال 82 آغاز شد و تا 17 بهمن ادامه یافت و اکثر نمایندگانی که استعفا می‌دادند از احزاب منحله مشارکت و مجاهدین انقلاب بودند.

 

با شکست پروژه اصلاح‌طلبان در تحصن، دو حزب مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت انتخابات را تحریم کردند و به جناح ضدساختار اصلاح طلبان شناخته شدند. این دو حزب که در دوره اصلاحات، بحث عبور از حاکمیت را مطرح می‌کرد، با از دست دادن قدرت در شورا، مجلس و به تبع آن شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84، این تندروی‌ها را ادامه دادند تا در سال 88 به بهانه تقلب و رای نیاوردن کاندیدای مرود نظرشان یعنی میرحسین موسوی، وارد فاز خشونت شدند و اکنون هردوی این احزاب غیرقانونی شناخته شدند.

 

مسیر امروزی که برخی از باقی‌ماندگان همان دو حزب سیاسی پیشنهاد دادند، اگر جدی گرفته شود وآن را بازی جدیدی برای گریز از پاسخگویی تلقی نکنیم، مسیری است که یک‌بار در گذشته مهندس بازرگان و همفکرانش در نهضت آزادی رفتند و به سقوط سیاسی این جریان منتهی شد؛ مسیری که البته بعدها برخی بزرگان این جریان نظیر مرحوم ابراهیم یزدی آن را اشتباه دانستند.

 

مجاهدین خلق نیز قبل از آنها همین مسیر را طی کرده و به سرنوشتی بدتر از نهضت آزادی گرفتار شدند. در جریان اصلاحات نیز یک بار تحریم و مخالفت با انتخابات به سقوط برخی از آنها انجامید.

 

منبع: تسنیم

ارسال نظر