به گزارش راهبرد معاصر: بر اساس نتایج نظرسنجی ملی ایسپا که اواسط ماه گذشته (تیرماه 98) انجام شده است، ۷۱ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله از تلگرام و ۴۹ درصد این جوانان از اینستاگرام استفاده میکنند. همینطور، بر اساس گزارش مشترک پلتفرم مدیریت شبکههای اجتماعی «Hootsuite» و شرکت تبلیغاتی «We Are Social» موسوم به «جهان دیجیتال ۲۰۱۹» (Global Digital 2019) که خردادماه 98 منتشر شده است؛ جمعیت ایران ۸۲.۳ میلیون نفر ذکر و گفته شده است که در کشورمان ۷۲.۹ میلیون کاربر از اینترنت استفاده میکنند. درواقع ۸۹ درصد از جمعیت ایران، کاربر اینترنت هستند. تعداد کاربرانی که دسترسی به اینترنت پهنباند موبایل دارند نیز به ۶۳.۶ میلیون کاربر رسیده است که ۷۷ درصد جمعیت کل ایران است.
یکی از بخشهای قابلتأمل گزارش فوق مربوط به میزان رشد استفاده از شبکههای اجتماعی است. بر این اساس، ۴۷ میلیون کاربر ایرانی از «شبکههای اجتماعی» استفاده میکنند و این آمار، حاکی از نفوذ ۵۷ درصدی شبکههای اجتماعی در میان ایرانیهاست. از سوی دیگر ۴۱ میلیون کاربر صرفاً از طریق موبایل از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند.
در خصوص «پیامرسانهای داخلی» نیز، معاون وزیر ارتباطات چند روز پیش خبر داد که آمار نصب پیامرسانهای داخلی از مرز ۲۰ میلیون کاربر گذشته است. همچنین بر اساس گزارشی در سال 97، ایران با بیش از 20 میلیون نفر کاربر در اینستاگرام، رتبه هفتم استفاده از این شبکه اجتماعی را در دنیا دارد و کاربران «اینترنت» هم در سال 96 بیش از 56 میلیون نفر بودهاند. آمارهای فوق نشان میدهد که پدیده مجازی شبکههای اجتماعی بخش گستردهای از جامعه و خانواده ایرانی را دربر گرفته است و نمیتوان بدون مدیریت و نظارت همهجانبه و کارشناسی شده از کنار آن عبور کرد. شاید به همین دلیل بوده که چند سالی است رهبر معظم انقلاب در برخی از بیاناتشان به اهمیت و ضرورت توجه به فضای مجازی و مدیریت و نظارت در این حوزه اشاره میکنند بهویژه که با عنایت و توجه ایشان، شورای عالی فضای مجازی از سال 1390 تأسیس شد.
استفاده دشمن از فضای مجازی
از سویی دیگر بررسی محتواها و تیپ بهرهبرداری از شبکههای اجتماعی (در ارتباطگیری و به اشتراکگذاری تصاویر، ویدئو، موسیقی و ...) نشان از آن دارد که برای عملیاتی شدن این پدیده نوین و بهطور مثال اپلیکشینهای نیازمند بسترسازی فرهنگی اجتماعی و زیرساختهای قانونی از قبیل جرم انگاری و ... است.
علاوه بر آمارهای فوق، رشد میزان استفاده از فیلترینگ، بروز و ظهور پدیدههایی مانند بیت کویین، سایتهای ملتهب کننده وضعیت اقتصادی (خریدوفروش دلار و سکه و ...) و حجم وسیع پروندههای قضایی و ایجاد شعبات رسیدگی به جرائم رایانهای و ... حاکی از آن است که این پدیده در کشور ما بدون هیچگونه بسترسازی و ایجاد زیرساخت در حال گسترش است و در حال تجربه کردن نوعی آزادی رهاشده و بیحدومرز است.
بررسی اخبار و پژوهشها حاکی از آن است که در این وضعیت و شرایط، دشمن توانسته بهراحتی عرضاندام کند و با راهاندازی کانالها و صفحات مجازی در اینستاگرام، تلگرام و توییتر مدیریت بخش قابلتوجهی از افکار عمومی را به دست گیرد. مثلاً در شبکه اینستاگرام تعداد مشخصی از کانالها با دنبالکنندههای میلیونی میتوانند بهآسانی و البته بازنشر شدن مطالب از سوی مخاطبانی که در صفحات خود صدها و یا هزاران فالوور دارند، دست به شایعهسازی و نفرتپراکنی وسیعی بزنند و با انتشار اخبار دروغ، منجر به اتفاقاتی مانند قتل طلبه همدانی شوند.
بروز و ظهور سریع پدیده «شاخهای مجازی»، «صفحات سلبریتیها»، تعداد روزافزون صفحات و کانالهای مستهجن و یا صفحات و کانالهای «میلیونی» که البته بخشی از آنها محصول رباتهای سازندگان آنان است برای ذهن هر مخاطبی، این واقعیت را ملموس میکند که دشمن چگونه در پی سرگرمسازی کاربران و مخاطبان به مسائل و محتوای غیرعلمی، غیردینی و ارزشهای غربی است.
اردیبهشتماه امسال در ماجرای شهادت طلبه همدانی، تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان و مدیران نیروی انتظامی مبنی بر «برخورد جدی با عوامل ناامن کننده فضای مجازی» میزان اهمیت مسئله فضای مجازی را نشان میداد.
در ماجرای شهادت طلبه همدانی، جدای از نقش سلبریتیها و توطئه پلید دشمن و شبکههای وابسته به منافقین و سلطنتطلبان در شایعهسازی و نفرتپراکنیها و رد پای مرموز آنها، سؤال اساسی این است که در اولین مرحله، چه کسی و یا چه کسانی مقصر و متهماند؟ یا بطور مثال در مورد سهم فضای مجازی در انتشار ویدئوی جنجالی رقص دبستانیها در مدارس و ... بسیاری از ماجراهای دیگر که این سالها در برهههایی ذهن جامعه را به خود مشغول کرد، متهمان ردیف اول چه کسانیاند؟
بهزعم ما پاسخ را میتوان در سیاستهای دولت در باز گذاشتن بیحدوحصر شبکههای مجازی دانست. دولتی که دولت «تلگرام و برجام» میداند، تمام همّ و غم خود را به برجام گره زد و درنهایت و البته به اعتراف خودشان، تنها دستاوردش «هیچ» بود! حالا به فعال بودن اینستاگرام و مقابله با فیلترینگ مینازد.
شایانذکر است که در نیمه نخست سال ۹۴، سفر پنهانی پاول دوروف، مدیر پیامرسان تلگرام بهعنوان «محرمانههای دولت روحانی» در رسانههای داخلی منتشر و گفته شد در این سفر بود که بین دولت و مدیر تلگرام قرارداد محرمانهای با جزئیات زیر به امضا رسید. موضوعی که حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور نیز پس از ایجاد اختلالاتی در پیامرسان تلگرام به آن اشاره کرد و بر آن صحه گذاشت.
مطرح شدن سفر مدیر پیامرسان تلگرام به تهران و توافق محرمانه دولت با وی واکنشهای زیادی را در پی داشت و درنهایت ۳۶ نفر از نمایندگان مجلس طرح تحقیق و تفحص از مذاکرات پنهانی دولت با مدیر تلگرام را برای شفافسازی ابعاد پیدا و پنهان این توافق تهیه و تدوین کردند.
اکنون بهراحتی میتوان پاسخ داد که چرا دولتِ بهاصطلاح «تلگرام و برجام»، داعیهدار آزادیها و بهویژه آزادیهای بیحدومرز در شبکههای مجازی هستند تا جایی که روحانی، رئیسجمهور در بسیاری از سخنرانیهای خود، آزادی شبکههای اجتماعی و مقاومت در برابر فیلترینگ را افتخار و برگ زرینی در کارنامه خود میداند؟ آری، پاسخ بسیار ساده است؛ «بهرهبرداری سیاسی از آزادی گسترده در شبکههای مجازی».
بهرهبرداری سیاسی از فضای مجازی
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب «انتخابهای سخت» با اشاره به حمایتهای پشت پرده وزارت خارجه تحت امرش از اغتشاشات 88 نوشته است: «تیم من در وزارت خارجه در پشت صحنه، تماسهای مستمری با فعالان در داخل ایران برقرار میکرد و با مداخلهای فوری توانست از توقف توییتر به خاطر تعمیرات جلوگیری کند. اگر توییتر تعطیل میشد تظاهراتکنندگان یکی از ابزارهای مهمشان برای ارتباط را از دست میدادند... ما در سالهای بعد دهها میلیون دلار هزینه کردیم و بیش از 5 هزار فعال را در سرتاسر دنیا آموزش دادیم»
این است که در اردیبهشت سال گذشته روحانی برای اینکه مساله فیلترینگ را به گردن نهادهای غیردولتی بیندازد، عنوان کرد: «فیلترینگ تلگرام از سوی دولت اجراء نشده و مورد تأیید دولت نیست» محمدرضا تاجیک، تئوریسین سایهنشین اصلاحطلبان در مقالهای با عنوان «رسانههای اجتماعی مجازی و عرصه سیاست در ایران» در فصلنامه سیاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در پاییز 95 میگوید: «در انتخابات ریاست جمهوری دهم از ابتدا نمودارها، جداول، کلیپها و سخنرانیهای نامزدها بهصورت CD و DVD توسط طرفداران آنها پخش میشد. کلوپها به شدت فعال شده بودند و چترومها بحثها را به سمت سیاسی شدن سوق میدادند. کلوب ایرانیان با 500 هزار عضو و 100 هزار عضو فعال، امکانات زیادی را در دوره انتخابات شکل داد. از خبررسانی و داغ کردنها و امکان ارسال به دوستان تا وبلاگ شدن همه صفحههای کاربران و همینطور امکانات چت و بحث عمومی که فضای کلوب ها را از شکل عشقی، اجتماعی، طنز و سرگرمی به سمت سیاست سوق میداد. فایلهای برنامهای نامزدها بهصورت PDF روی اینترنت قابل دریافت شد. وبلاگها بسیار فعال بودند و حتی در زمان فیلتر شدن و سرعت کم اینترنت زندگی سیاسی در وبلاگها ادامه داشت و خبرها و تفسیرها و عکسها از این طریق منتقل میشد.»
وی که یکی از مشاوران نزدیک خاتمی و نظریه پردازان جریان اصلاحات است، ادامه میدهد: «اینترنت (و به تبع آن رسانههای اجتماعی مجازی) به عنوان یک رسانه پست مدرن، تداعی گر مرگ فاصلهها در جغرافیای ذهنی است. انسان امروز بر مکان و زمان علیه یافته است؛ صداهایی که شنیده نمیشدند حالا شنیده میشوند و آن تمرکزگرایی شدید در رسانههای حاکم سنتی با تمرکز زدایی شدیدتری در رسانههای دیجیتالی و پست مدرن به چالش کشیده شده است... بدون اغراق میتوان گفت برجستهترین تأثیر این رسانهها بر عرصه سیاست ایران، انتخابات ریاست جمهوری دهم بود که در آن شبکههای اجتماعی چون توییتر، فیس بوک، یوتیوب، وبلاگها و سایر شبکههای اجتماعی در فضای مجازی و واقعی تأثیر و نقش برجستهای داشتند»
سخن پایانی
در این بین، پرسش مهمی که باید بدان پاسخ گفت در خصوص نقش برخی گروههای سیاسی که داعیه آزادی دارند، در حوزه فضای مجازی کشور است؛ سؤال اساسی اینست که پشت پرده بهرهبرداری از آزادی بی حد و مرز شبکههای مجازی چیست؟ و همچنین دولتی که خودش را «دولت تلگرام و برجام» میداند باید پاسخ بدهد که چه گُلی به سر فضای مجازی کشور زده و چرا به جای پاسخگویی در خصوص اقداماتی که کارنامه عملکرد وی در تمامی حوزهها و بهویژه حوزه اقتصادی را سیاه کرده است، هر از گاهی و به بهانهای از تلگرام، اینستاگرام و پیامرسانان و... سخن به میان میآورد؟