به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تیم سیاست خارجی جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا با نزدیک شدن به هنگامه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 2024، همچون دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق این کشور به دنبال کسب دستاوردی قابل توجه در منطقه غرب آسیاست.
پس از ناامیدی رابرت مالی از بازگشت آمریکا به برجام یا انعقاد توافق جدید هستهای با ایران، ازسرگیری روابط ایران و پادشاهی عربستان با میانجیگری پکن، اعلام آتشبس بلندمدت در یمن و بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و نیز روند انتقادات از سیاستهای کاخ سفید در منطقه غرب آسیا سیر صعودی گرفت.
داستان عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی به دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ باز میگردد
در چنین شرایطی مقامهای ارشد آمریکا همچون ویلیام برنز، جیک سالیوان و لیندسی گراهام با سفر به ریاض و دیدار با ولیعهد سعودی خواهان به حرکت درآمدن مجدد قطار عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی موسوم به «صلح ابراهیم» هستند. در سوی مقابل، ولیعهد عربستان با تأکید بر سیاست «موازنه مثبت» شرط پیوستن به روندعادیسازی با تلآویو را دریافت امتیازات راهبردی همچون اجرایی شدن توافق نظامی با دولت ترامپ و دریافت مجوز حق غنیسازی اورانیوم اعلام کرد.
داستان عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی به دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ باز میگردد. در آن دوران جراد کوشنر، داماد رئیس جمهور وقت آمریکا با برقراری روابط شخصی با برخی رهبران منطقه همچون بن سلمان، محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی و نیز بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی پایههای طرح به اصطلاح صلحی را گذاشت که در آن دوران به عنوان «معامله قرن» در رسانهها و محافل سیاسی معرفی میشد.
طبق این طرح، فلسطینیان تنها بر روی کاغذ صاحب دولت میشدند، اما باید از موضوعات حیاتی همچون حق بازگشت آوارگان فلسطینی، حاکمیت تاریخی مسلمانان بر بیتالمقدس، سیاست خارجی مستقل و حق داشتن ارتش ملی چشمپوشی میکردند. غیر عادلانه بودن این طرح سبب شد تقریباً تمام کشورهای اسلامی و عربی، بهویژه تشکیلات خودگردان فلسطین و جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) اجرایی شدن معامله قرن را رد کنند.
پس از شکست طرح ادعایی معامله قرن، دولت ترامپ تصمیم گرفت با ایجاد پیمان ابراهیم، بدون توجه به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد، حق قانونی فلسطینیان برای بازگشت به سرزمین مادری و تشکیل دولت فلسطینی را نقض و مسیر جدیدی برای عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی ایجاد کند.
بر همین اساس به فاصله چند ماه مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر 2020، امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان با تشویقهای دولت آمریکا اقدام به عادیسازی روابط با تلآویو کردند. تحليلگران بر این اعتقادند، انعقاد چنین توافقی میان کشورهای محفاظهکار عرب و رژیم صهیونیستی بدون چراغ سبز ریاض امکان پذیر نبود.
با وجود فراهم شدن مقدمات عادیسازی روابط ریاض و تلآویو، پیروزی جو بایدن در انتخابات 2020 سبب تغییر نظر ولیعهد عربستان شد. در دوران جدید بن سلمان با کنار گذاشتن راهبرد «واقعگرایی تهاجمی»، سیاست جدیدی مبتنی بر انجماد تنش با قطبهای منطقهای را در پیش گرفت. برگزاری نشست العلاء و برداشته شدن تحریمهای قطر، عادی سازی روابط با ترکیه، توافق پکن و ازسرگیری روابط دیپلماتیک با دمشق نشان دهنده تغییر موقت جهت سیاست خارجی سعودی در دوران حاکمیت دموکراتهاست.
با وجود عقبنشینی تاکتیکی ریاض از آشکارسازی روابط با تلآویو، همچنان نشانههایی در زمینه قرار داشتن پادشاهی سعودی در مسیر پیوستن به صلح ابراهیم وجود دارد. به عنوان نمونه، در جریان سفر منطقهای بایدن به سرزمینهای اشغالی و عربستان در ژوئیه 2022، ریاض در بیانیهای رسمی مجوز عبور پروازهای غیر نظامی رژیم صهیونیستی از آسمان پادشاهی سعودی را صادر کرد.
در حالی که بسیاری از خبرگزاریهای منطقهای- بینالمللی درگیر ازسرگیری روابط ایران و پادشاهی سعودی بودند، روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال از شروط ولیعهد عربستان برای عادیسازی روابط با تلآویو پرده برداشت. ظاهراً بن سلمان شرط اصلی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را دریافت امتیاز ایجاد چرخه سوخت هستهای و حق غنیسازی اورانیوم اعلام کرده است.
با وجود عقبنشینی تاکتیکی ریاض از آشکارسازی روابط با تلآویو، همچنان نشانههایی در زمینه قرار داشتن پادشاهی سعودی در مسیر پیوستن به صلح ابراهیم وجود دارد
کمی بعد مقامهای ارشد صهیونیستی از سایر شروط ریاض همچون گسترش همکاری دفاعی عربستان و آمریکا با تمرکز بر توافق نظامی با دولت ترامپ، گسترش روابط اقتصادی با واشنگتن و پایان یافتن انتقادات از محمد بنسلمان به دلیل قتل جمال خاشقجی، فعال مخالف سعودی خبر دادند.
این شروط در حالی از سوی روزنامه هاآرتص، چاپ رژیم صهیونیستی مطرح شد که دستگاه سیاست خارجی عربستان همواره شرط عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را اجرایی شدن طرح صلح عربی موسوم به طرح ملک عبدالله (2002) اعلام کرده بود.
کارشناسان مسائل غرب آسیا اجرایی شدن شروط بن سلمان را آغازی بر پایان برتری نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا میدانند. اگر ریاض همزمان امتیاز غنیسازی اورانیوم و دریافت تسلیحات راهبردی را از آمریکا دریافت کند؛ آنگاه رژیم صهیونیستی دیگر از امتیازهای نظامی همچون انحصار داشتن سپر هستهای و برتری هوایی برخوردار نخواهد بود.
البته گروهی دیگر نیز بر این اعتقادند، بن سلمان علاقهای به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در زمان حکمرانی بایدن ندارد؛ به همین دلیل با بیان شروط سخت به دنبال ایجاد وضعیت بنبست تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکاست. برهمین اساس در واکنش به شروط ولیعهد جوان سعودی؛ آمریکا و رژیم صهیونیستی پاسخ منفی دادند.
به عبارت دیگر حفظ برتری نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا از حل مناقشه تاریخی اعراب و رژیم صهیونیستی بسیار مهمتر است.
در نظام تحلیلی دستگاه سیاست خارجی دولت سعودی در قدرت بودن دموکراتها یا جمهوریخواهان میتواند سبب تغییرات جدی در سمتوسوی سیاستهای این کشور در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا شود. با توجه به این نکته کلیدی به نظر نمیآید بنسلمان در یک سال آینده علاقهای به دادن امتیاز پیوستن به پیمان ابراهیم به دولت بایدن داشته باشد، مگر آنکه دموکراتها دست به خطری مرگبار بزنند و به شروط ولیعهد سعودی تن دهند.
با وجود این، گردش مجدد جهت سیاست خارجی عربستان به سمت آمریکا قابل پیشبینی به نظر میآید. شاهزاده جوان سعودی برای آنکه سیاست «موازنه مثبت» و اثبات استقلال در حوزه سیاست خارجی را به شکل اصلی به نمایش بگذارد؛ چارهای جز عادیسازی روابط با تمام قطبهای قدرت ندارد، بنابراین ریاض قصد دارد با گرفتن امتیازات راهبردی تن به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بدهد.