به گزارش راهبرد معاصر ، اصغر نقیزاده بازیگری است که تاکنون بارها در نقش رزمنده ایفای نقش کرده است. کمتر کسی است که بازی های او را در کارهای حوزه جنگ و جبهه به یاد نیاورد. وی در سریالهایی مانند «وضعیت سفید» و فیلمهای «آژانس شیشهای» و «از کرخه تا راین» حضور داشته است.
«خوش رکاب» نیز جزو کارهایی است که در حوزه جنگ تحمیلی و جبهه ساخته شده و نقیزاده در آن ایفای نقش کرده است. به گفته عوامل سریال خوش رکاب، دلیل محبوبیت این مجموعه تلویزیونی پرداختن به مسائل ملموس و روزمره است.
سریال «خوش رکاب» با بازی اصغر نقیزاده این شبها از شبکه آیفیلم2 دیده میشود. او به گفته خودش این روزها مشغول کاری نیست.
*بگذارید از «خوشرکاب» شروع کنیم که هنوز بعد از چندین بار بازپخش باز هم مورد استقبال مخاطب است. چطور اینگونه سریالها برای مخاطب نوستالژی میشوند و سریالهای جدید کمتر به این توفیق میرسند؟
چیزی که درباره خوش رکاب در خاطرم مانده این است که خود ما هم فکر نمیکردیم، سریال تا این اندازه موفق شود. در زمان پخش اول این مجموعه، حمله آمریکا به عراق اتفاق افتاد. در آن شرایط یک سریال جنگی طنز میتوانست جالب باشد. به ویژه این که، مضامین رسانهها نیز به سمت جنگ رفت. دلیل مهم دیگری که باعث دیده شدن خوش رکاب شد، این بود که سریال سعی میکرد مسائل فرهنگی و اجتماعی مردم را نشان دهد.
هر سریالی که به مسائل ملموس مردم بپردازد، میتواند موفق باشد. در نظر داشته باشید که ما سریالهایی را به تقلید از خارجیها و به صورت اکشن میسازیم اما باورپذیر نمیشوند، چرا که به مسائل ملموس مردم نمیپردازند. اما سریال هایی مانند خوش رکاب و فیلمهایی مانند آژانس شیشهای چون با فرهنگ مردم همخوانی دارند، دیده میشوند.
*بازخورد جالبی از طرف مردم بعد از پخش این سریال گرفتید؟
بله یادم هست که بعد از پخش این سریال، هر شوفر کامیونی که مرا میدید، مجانی سوارم میکرد.
*نقاط قوت این سریال از نظر شما چه مواردی هستند که تلویزیون بتواند سریالهای موثر تولید کند؟
در وهله اول باید توجه داشته باشیم که دست اندرکاران این سریال جبهه و جنگ را خوب میشناختند. وقتی شما یک مقوله را خوب بشناسی میتوانی به خوبی در آن حوزه اثر نمایشی بسازی. افرادی مثل علی شاه حاتمی، محمد کاسبی و دیگران دوران جنگ را درک کردهاند و حال و هوای آن را میشناسند. بنابراین، بعید نیست که کار موفقی در این زمینه با همکاری آنان ساخته شود.
در نظر بگیرید که وقتی یک خانم میخواهد سریال خانوادگی بسازد، چون خودش همسر و فرزند دارد، بهتر این فضا را میشناسد و کار را بهتر در میآورد. در مورد کارهایی که مربوط به جنگ و جبهه هستند نیز این موضوع صدق میکند.
از طرف دیگر، فضاسازی خوبی برای سریال انجام شد. مثلاً همان کامیون که در سریال از آن استفاده میکردیم، در آن زمان یکی الی دو میلیون تومان خرجش شد که سرپا شود و بتواند به ایجاد فضای مطلوب کمک کند. عواملی که انتخاب شده بودند هم حرفهای بودند.
آدمهایی بودند که آن مقوله را خوب میشناختند. من خودم در جبهه بودهام و با این فضا آشنایی دارم. برای مردم فرقی نمیکند که چه کسی فیلم و سریال میسازد؛ اگر کارهای خوبی ساخته شود که برایشان ملموس باشد، آن را میبینند. مثلاً مردم با کارهای آپارتمانی و لوکس زیاد ارتباط برقرار نمیکنند.
*شما اغلب برای نقش رزمنده انتخاب میشوید، این خواست خودتان است یا خیر؟
من از اینکه برای این نقشها انتخاب میشوم، گلهای ندارم. نمیشود به زور کارگردانها و تولیدکنندگان را وادار کنیم که برای نقشهای دیگر به ما رجوع کنند. البته برای اینکه یک نقش را ایفا کنی، چند موضوع مهم است. در وهله اول باید ببینی که آیا تماشاچی تو را در نقشی متفاوت میپذیرد یا خیر.
مثلاً من یادم هست که سال 85 سریالی کار کردم که 90 قسمت بود و من در آن نقش یک استوار را داشتم اما مردم در آن نقش مرا قبول نکردند و با من ارتباط نگرفتند. این موضوع از گذشته و قبل از انقلاب بوده و الان هم وجود دارد. دوم اینکه باید ببینی آیا کارگردانها و تهیهکنندگان حاضر هستند که ریسک کنند و به تو نقشهای متفاوتی بدهند یا خیر.
معمولاً افراد در یک نقش جا افتادهاند و ترجیح میدهند در همان حوزه کار کنند و کارگردانها هم ریسک نمیکنند که کارهای متفاوت پیشنهاد دهند. اما به طور کلی، اگر قرار باشد بعد از 30 سال کار کردن در یک حوزه، نقش دیگری را ایفا کنی و پس زده شوی، بهتر همان است که در حوزهای که به آن تسلط داری کار کنی.
*یک نقش باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا شما ایفاگرش باشید؟
نقش باید جای کار داشته باشد. الان برای نقشهای یک روزه با من تماس میگیرند که قبول نمیکنم. کسی که در فیلمی مانند آژانس شیشهای بازی کرده است، اعتباری دارد که باید محترم شمرده شود.
*ایفای نقش در کارهایی که به جنگ میپردازد چه حال و هوایی دارد؟
این طور کارها برای ما یک نوع نوستالژی است. ما 7 الی 8 سال در جهبه بودهایم. با ایفای نقش در سریالهای جنگی بیشتر یاد رفقا را زنده میکنیم. من در هیچ جشنوارهای جایزه نگرفتهام، اما مردم مرا به عنوان فردی که در سینمای جنگ فعالیت دارد، باور کردهاند. یک بار خسرو معتضد که تاریخشناس هستند به من گفتند که تو تنها کسی هستی که وقتی سریال جنگی بازی میکنی تو را باور میکنم. در جواب گفتم که من تاکنون هیچ جایزهای نگرفتهام و او جواب داد: «اما مردم تو را باور کردهاند.» همین برای من بس است.
*سریال خوش رکاب چه جایگاهی در کارنامه هنریتان دارد؟
خوش رکاب سریال خوبی است اما اگر بخواهیم در کنار کارهایی مانند از کرخه تا راین، آژانس شیشهای یا وضعیت سفید آن را قرار دهیم قطعاً در رتبههای پایینتری قرار میگیرد.
*آیا مدیوم برایتان مهم است؟ برایتان فرقی می کند که در سینما کار کنید یا تلویزیون و تئاتر؟
نه، این موضوع برایم اهمیتی ندارد که در چه مدیومی کار کنم. الان در دنیا یک اتفاقی افتاده است و آن اینکه ما مثلاً سریالهایی میبینم که از فیلمها خیلی بهتر هستند. در ایران نیز برخی از کارگردانها مانند عزیزالله حمیدنژاد که سابقه فیلمسازی خوبی دارند، سریال موفقی مانند «بانوی عمارت» را میسازند. بنابراین، این موضوع که چه کسی قرار است کار را بسازد از اینکه کار در چه مدیومی ساخته میشود، مهمتر است. یا مثلاً کارگردانی مانند جواد افشار «کیلومتر 14» را میسازد که خیلی موفق است.
*نقشی هست که بازی کرده و طور خاصی آن را دوست داشته باشید؟
بله در آژانس شیشهای خودم هستم و نقشم را خیلی دوست دارم. ابراهیم حاتمیکیا در این فیلم خیلی مواظب بود که من از خودم بیرون نیایم و این موضوع کار را سخت میکرد. «وضعیت سفید» نیز با یک کارگردان بسیار باسواد ساخته شد و نقشم را در آن خیلی دوست دارم. این سریال با دو دوربین فیلمبرداری می شد، چون حمید نعمتالله وسواس زیادی داشتند که کار درست از آب درآید.
به طور کلی، وقتی میبینی کارگردان برای کار انرژی میگذارد، بازیگر هم انرژی بیشتری صرف میکند و انگیزی بیشتری دارد. برخی از تلهفیلمها 15 روزه گرفته میشوند، اما برخی کارها طولانیتر هستند. این موضوع درباره کارهای تلویزیونی و سینمایی نیز صدق میکند. اما من سر هر کاری که حاضر میشوم در ابتدا می گویم، من بیسواد هستم و آمدهام که چیزی یاد بگیرم. اصلاً برایم مهم نیست که قبلاً در کارهای بزرگی همچون «آژانس شیشهای» و «از کرخه تا راین» کار کردهام.
*الان مشغول کاری هستید؟
نه فعلاً.