بریکس قطار «جنوب جهانی» را به ایستگاه نظام چند قطبی می‌رساند؟-راهبرد معاصر
یادداشت حسن نافعه، تحلیلگر سیاسی مصر؛

بریکس قطار «جنوب جهانی» را به ایستگاه نظام چند قطبی می‌رساند؟

واضح است موج گسترش اعضای بریکس آخرین آن نخواهد بود و موفقیت این گروه جهانی در تسریع روند تبدیل نظام بین المللی تک قطبی کنونی به ساختار چند قطبی درنهایت به توانایی آن برای حل مشکلات کشورهای جنوب جهانی، به ویژه مشکلات اقتصادی آن بستگی دارد.
حسن نافعه؛ تحلیلگر سیاسی مصر
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۴ - ۱۳ شهريور ۱۴۰۲ - 2023 September 04
کد خبر: ۲۰۲۳۷۸

بریکس قطار جنوب جهانی را به ایستگاه نظام چند قطبی می‌رساند؟

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در سال 2008 میلادی در حاشیه اجلاس سران «گروه هشت» که در جزیره هوکایدوی ژاپن برگزار شد، لوئیز ایناسیو داسیلوا رئیس جمهور برزیل، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، مان موهان سینگ نخست وزیر هند و هو جین تائو، رئیس جمهور چین دیدار کردند. 

 

سران این کشورها برای رایزنی درباره بهترین راه های هماهنگ کردن سیاست های اقتصادی شان به ویژه در موضوعاتی که مربوط به ساختار مالی، تجاری و زنجیره تأمین مواد غذایی است، جمع شدند و چندی بعد تصمیم به ایجاد گروه اقتصادی میان خود گرفتند که در آن زمان به عنوان "BRIC" (مخفف حروف نخست نام چهار کشور) شناخته شد. 

 

هدف از تأسیس بریکس در ابتدا به چالش کشیدن نظم جهانی موجود در بُعد اقتصادی و سیاسی نبود

اول ژانویه 2011 میلادی زمانی که تصمیم گرفته شد آفریقای جنوبی به جمع کشورهای بنیان‌گذار این گروه بپیوندد، حرف S به نام اصلی آن اضافه شد تا به‌طور رسمی به گروه «بریکس» تبدیل شود. چندی پیش نیز به طور همزمان 6 کشور جدید ایران، مصر، عربستان سعودی، امارات، اتیوپی و آرژانتین به آن پیوستند و انتظار می رود از اول ژانویه 2024 میلادی به عنوان «بریکس پلاس» شناخته شود. 

 

هدف از تأسیس بریکس در ابتدا به چالش کشیدن نظم جهانی موجود در بُعد اقتصادی و سیاسی نبود و این گروه با اعضای محدودش در آن زمان، به عنوان عامل محرک ایجاد نظم جهانی متفاوت شناخته نمی‌شد، بلکه هدف اصلی اش تقویت و حفاظت از گروهی از اقتصادها بود که مشخصه آن نوظهور بودن، پویایی و توانایی دستیابی به سریع‌ترین نرخ‌های رشد جهان در آن زمان به‌شمار می‌رفت.

 

در حالی که سهم کشورهای بنیان‌گذار بریکس در سال 2000 میلادی از 16 درصد تولید ناخالص جهانی تجاوز نمی کرد، این درصد در سال قبل از تأسیس به بیش از 22 درصد و سپس در سال جاری به حدود 40 درصد رسید که به طور قطع نشان می دهد تأسیس این گروه به نفع همه کشورهای عضو بوده است.

 

از آنجایی که نظام بین‌الملل از آن زمان شاهد دگرگونی‌های ریشه‌ای بوده است که نشان می‌دهد به سمت مرحله چند قطبی شدن می‌رود و شاید خطرناک‌تر از مرحله جنگ سرد باشد، طبیعی بود گروه بریکس با گسترش دامنه فعالیت‌های خود سعی در سازگاری با تحولات داشته باشد. 

 

عضویت چند کشور جدید در بریکس به این امید انجام شد که به بهبود عملکرد ساختار جهانی فعلی و کاهش مضرات هژمونی یک‌جانبه آمریکا کمک کند. تردیدی وجود ندارد گروه بریکس در مدت حضور خود در صحنه بین المللی که بیش از 1.5 دهه است، موفق شد به مرکز جذابی برای بسیاری کشورهای جهان تبدیل شود؛ گواه این واقعیت گزارشی است که رویترز در آستانه اجلاس اخیر در ژوهانسبورگ منتشر کرد و نوشت، بیش از 40 کشور جهان علاقه خود را برای تقویت روابط با کشورهای عضو این گروه در سطوح مختلف ابراز کرده اند. 



این موج گسترش، نخستین موج در تاریخ بریکس است که ملاحظات ژئوپلیتیکی مختلفی دارد و به معیارها یا ملاحظات اقتصادی سنتی محدود نمی شود، از جمله:

 

1- حصول اطمینان از گنجاندن مهم‌ترین کشورهای تولیدکننده انرژی در جهان که پذیرش درخواست عربستان، ایران و امارات به عنوان اعضای جدید در موج نخست توسعه آن را توجیه می کند. به این ترتیب مجموع تولید نفت کشورهای «بریکس پلاس» به بیش از 40 میلیون بشکه نفت در روز خواهد رسید و این توانایی را خواهند داشت در قالب گروهی بین المللی، 43 درصد از تولید انرژی جهان را کنترل کنند. 

 

2- توجه به موازنه های ژئوپلیتیکی خاص که شامل کشورهای مهم آسیا (ایران، عربستان سعودی و امارات)، کشورهای دیگر آفریقا (مصر و اتیوپی) و یک سوم از آمریکای لاتین (آرژانتین) می شود. برخی از آن‌ها آشکارا با غرب (ایران) دشمنی دارند و برخی دیگر به غرب یا حتی متحدانش (امارات، عربستان سعودی و مصر) نزدیک‌تر هستند. 

این روند به بریکس اجازه می‌دهد تصویری از خود به عنوان محل گردهمایی عناصر فعال جهان ارائه دهد؛ عناصری که مایل به ساختن نظم بین المللی جدید هستند که عادلانه تر و کمتر اقتدارگرا باشد. 

 

3- با گنجاندن کشورهایی با منافع نامتجانس یا حتی متضاد که گاهی اوقات با هم درگیر می شوند (مانند عربستان، ایران، مصر و اتیوپی) تردید نکنید برخی آن را عاملی منفی می دانند که ممکن است به تضعیف این گروه بندی منجر شود. 

با وجود این، ناظران بین‌المللی تضادهای داخلی را عاملی مثبت می دانند که ممکن است به این منجر شود در آینده بریکس به چتری سیاسی تبدیل شود که قادر خواهد بود برخی بحران های بین المللی لاینحل را حل‌وفصل کند. 

 

عضویت چند کشور جدید در بریکس به این امید انجام شد که به بهبود عملکرد ساختار جهانی فعلی و کاهش مضرات هژمونی یک‌جانبه آمریکا کمک کند

به هر حال، واضح است موج گسترش اعضای بریکس آخرین آن نخواهد بود و موفقیت این گروه جهانی در تسریع روند تبدیل نظام بین المللی تک قطبی کنونی به ساختار چند قطبی درنهایت به توانایی آن برای حل مشکلات کشورهای جنوب جهانی، به ویژه مشکلات اقتصادی آن بستگی دارد. 

 

امروز شاهد وضعیت متفاوتی هستیم و نظام بین‌الملل کنونی که ساختاری تک‌قطبی دارد، اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان می‌خواهند هژمونی واحد آمریکا بر آن را از بین ببرند و به ساختاری تبدیل کنند که نه تنها چند قطبی است، بلکه نظامی قادر به مقابله با چالش‌های جدی پیش رو خواهد بود. 

 

به نظر می آید گروه بریکس، به ویژه پس از موج کنونی گسترش عضویت تلاش خواهد کرد خود را به عنوان هسته گردهمایی جهانی معرفی کند که به دنبال امنیت و آرامش کل بشریت و نه امنیت گروهی کوچک یا محدود است. نکته قابل توجه اینکه در بیانیه پایانی پانزدهمین اجلاس سران بریکس بخش های زیادی به اهمیت اصلاح سازمان ملل متحد، به ویژه شورای امنیت اختصاص داشت که عضویت آن دیگر بیانگر موازنه های ژئوپلیتیکی کنونی در نظام بین الملل نیست. 

 

برای اینکه بریکس قابلیت‌های خود را ثابت کند، ابتدا باید نشان دهد واقعاً مایل است با سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های آموزشی، فرهنگی و فکری و انتقال فناوری پیشرفته به کشورهای «جنوب جهانی» به آن‌ها کمک کند.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده