به گزارش راهبرد معاصر، ماندانا سوری، بازیگر سریالهای طنز مهران مدیری در سالهای گذشته اعلام کرد که از سال 1388 به بیماری ام اس مبتلا است.
پوریا ذوالفقاری، منتقد سینما با اشاره وضعیت تلخ و سخت این روزهای ماندانا سوری نوشت:
"لطفا این متن را تا انتها بخوانید و بازنشرش دهید شاید وجدانی بجنبد!
ماندانا سوری احتمالا برای بسیاری یادآور سریال های قهوه تلخ و ویلای من و آیتم های طنز است ولی برای ورودی های سالهای هشتاد و چهار تا هشتاد و شش آموزشگاه سمندریان، او همکلاسی پر شر و شور و پر انرژی و انگیزه است که از همان زمان هم روی آثار مدیری تعصب داشت و با استادانی که طعنه و متلکی نثار طنزهای تلویزیونی می کردند، جدل می کرد. .
ماندانا با سریال های طنز به شهرت رسید ولی درست زمانی که پیشنهادها به سمتش سرازیر شد و دقیقا در بزنگاهی که هر بازیگر سالها برای رسیدن آن تلاش می کند، فهمید که به ام اس مبتلا شده. در فضای پچپچه ای سینمای ایران این خبر خیلی زود دهان به دهان و دفتر به دفتر پیچید و نام ماندانا سوری از گزینه های ایفای نقش ها کنار گذاشته شد. ماندانا ماند و ام اس و فشار فزاینده مالی. همکلاس سابق من و بازیگری که زمانی خنده به لب های مان آورد، حالا دارد توان حرکت را از دست می دهد و تهیه داروهای ام اس برایش روز به روز دشوارتر می شود. این را اینجا می نویسم که در روزهای بعد اگر خدای نکرده خبرهای بدتری رسید، کسی با ادعای بی خبری از وخامت حال او وجدان معذبش را آرام نکند. برای کمک به ماندانا سوری همین حالا هم دیر است."
ماندانا سوری درباره مبتلا شدن به بیماری ام اس در اینستاگرامش نوشته است:
"یک روزی از روزهای پاییز سال ٨٨ مهمونه ناخونده ای برام رسید اول از دیدنه ش شکه شدم و به شدت ناراحت ولی از اونجایی ما آدمها به همه چیز عادت می کنیم کم کم دیگه باهاش دوست شدم البته تو یک چهار چوب خاص و یک جورایی باهاش خووگرفتم…. الان ٩ ساله که این مهمون ناخونده با من لحظه به لحظه همگام و همراهه….نه اون خیلی سربه سره من می گذاره و نه من خیلی بهش گیر میدم.
الان یکم باهم بحثمون شده که اینم شده نتیجه ش…. اما خوشحالم چون از وقتی اومد خیلی باعث شد آدم عاقل تر و عمیق تری بشم، فرق خوب و بد رو از هم تشخیص بدم و از اتفاق خوب لذت بیشتری ببرم و ازکنار مسائل بی اهمیت ساده بگذرم و از همه مهمتر خودم رو عاشقانه دوست بدارم… پس باز هم شکر میکنم چون از مبتلا شدن بهش ، حقیقتاً به این موضوع ایمان آوردم از هر اتفاق ناخوشایندی هم می شود نتیجه ی خوشایند گرفت و ازش لذت برد پ.ن. و جالبتر اینکه اسم این مهمان ناخوانده قدیمی با اول حرف اسم من و با اول حرف فامیلیم یکیه…. البته به لاتین"
ماندانا جان درکت می کنم و از صمیم قلب برات آرزوی سلامتی می کنم امیدوارم یه حمله ی کوچولو بوده باشه و خیلی زود خوب بشی .
از همه ی اونایی که تو کارت باهات همکاری نمی کنن خواهش می کنم لحظه ای به این فکر کنن که تنها چیزی که می تونه یه ام اسی رو سرپا نگه داره امیده.امید به روزهایی که حتی بتونه پله ها رو مثل شما بالا بره.مثل شما رانندگی کنه و مثل شما سر صحنه ی نمایش ایفای نقش کنه.
این لحظه رو ازش دریغ نکنین.
چون فعلا اون برای همه مهمتره
به نوعی میشه گفت فعلا نون تو اونو