به گزارش «راهبرد معاصر»؛ به نظر می آید عربستان در حال ارزیابی مجدد ائتلاف خود با غرب، به ویژه آمریکاست، اقدامی که با چندین شاخص کلیدی مشخص می شود. برجستهترین این شاخصها، نشست اخیر صلح درباره اوکراین در سوئیس بود که در آن بیش از 90 کشور حضور داشتند. با وجود این، تعداد زیادی از کشورها همچون عربستان، هند، آفریقای جنوبی، تایلند، اندونزی، مکزیک و امارات تصمیم گرفتند بیانیه نهایی را امضا نکنند. رأی ممتنع کشورها نشان دهنده گرایش گسترده ریاض به انحراف از مواضع غرب در زمینه موضوعات مهم بین المللی است.
اقدامات اخیر عربستان مانند تهدید فعالان حامی غزه یا حذف هرگونه نماد فلسطین و نقشه تاریخی مستند آن از برنامه های درسی آموزشی، مغایر با موضع اعلام شده این کشور تلقی می شود
دولت سوئیس که میزبان اجلاس بود تأکید کرد، گرچه مشارکت گسترده بود، اما بی تمایلی بسیاری از کشورهای بزرگ به تأیید سند نهایی، نشان دهنده چشم انداز پیچیده ژئوپلیتیک و بین المللی است. این تردید را می توان نشانه تغییر ائتلاف ها و اولویت ها میان کشورهای تأثیرگذار تعبیر کرد و عربستان در خط مقدم این تحول قرار دارد. به گفته پادشاهی سعودی، چگونه می توان کنفرانس صلح را بدون روسیه به عنوان یکی از طرف های اصلی درگیری برگزار کرد؟
علاوه بر این، ادامه فشار آمریکا بر عربستان برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی به تنش های دیپلماتیک قابل توجهی منجر شده است. عربستان این فشار را مداخله در حاکمیت و فرآیندهای تصمیمگیری خود میداند که روابط میان دو کشور را تیره تر میکند. پادشاهی سعودی بر این باور است، ایجاد کشور کاملاً مستقل فلسطینی پیش نیاز غیرقابل مذاکره برای هرگونه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی است.
با وجود این، اقدامات اخیر عربستان مانند تهدید فعالان حامی غزه یا حذف هرگونه نماد فلسطین و نقشه تاریخی مستند آن از برنامه های درسی آموزشی، مغایر با موضع اعلام شده این کشور تلقی می شود. این اقدامات انتقاداتی را برانگیخت و اعتبار عربستان را در موضوع فلسطین تضعیف کرد. اگر عربستان در آرزوی ایفای نقش رهبری منطقه است، نه تنها باید تعهد خود را به هویت فلسطینی حفظ، بلکه باید تعهدش را نسبت به آن تقویت و بر عمق تاریخی آن و حقوق فلسطینیان نسبت به سرزمین و حق بازگشت به آن تأکید کند.
عربستان در واکنش به فشار آمریکا و تغییرات گسترده ژئوپلیتیک احتمالاً به دنبال روابط قوی تر با بلوک شرق، به ویژه روسیه و چین خواهد بود. هر دو کشور مشارکت اقتصادی و راهبردی قابل توجهی ارائه می دهند و هیچ یک به اندازه آمریکا خواسته های سیاسی شان را تحمیل نمی کنند. تقویت روابط با این قدرتها میتواند نفوذ بیشتر و موازنهای در برابر نفوذ آمریکا برای عربستان فراهم کند.
علاوه بر این، همسویی نزدیکتر با روسیه و چین ممکن است راه های جدیدی برای همکاری نظامی و فناوری، تنوع اقتصادی و مشارکت در انرژی برای سعودی ها فراهم کند. این روابط می تواند به عنوان وزنه تعادل دیپلماتیک عمل کند و عربستان سعودی را قادر سازد سیاست خارجی خود را مستقل تر مدیریت کند.
برای اینکه عربستان به طور مؤثر نقش محوری در منطقه ایفا کند، باید میان ایجاد ائتلاف های جدید و وفادار ماندن به تعهداتش تعادل برقرار کند. تأکید بر هویت فلسطینی و دفاع از حقوق آنها بسیار مهم خواهد بود و این رویکرد نه تنها با موقعیت تاریخی عربستان سازگار است، بلکه مشروعیت و نفوذ آن را در داخل و خارج از منطقه افزایش می دهد.
این محور راهبردی بالقوه نشاندهنده تغییر عمده در سیاست خارجی عربستان است که به وسیله منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی در حال تحول هدایت میشود. مشارکت رو به رشد پادشاهی سعودی با روسیه و چین می تواند نشان دهنده همسویی مجدد ائتلاف های بین المللی با تمرکز بر نظم جهانی چند قطبی به جای نظمی متمرکز بر آمریکا باشد.
تصمیم عربستان منعکس کننده راهبرد گسترده تری برای تنوع بخشی به شرکای اقتصادی خود و کاهش وابستگی به بازار آمریکاست
اگر این روند ادامه یابد، می تواند به فرسایش تدریجی ائتلاف تاریخی آمریکا و عربستان منجر شود. این رابطه به عنوان سنگ بنای چارچوب امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی در غرب آسیا پس از جنگ جهانی دوم بوده است. همسویی مجدد با روسیه و چین نه تنها سیاست خارجی عربستان را تغییر میدهد، بلکه پیامدهای عمیقی برای چشمانداز ژئوپلیتیک گستردهتر غرب آسیا خواهد داشت و آینده ای را نوید می دهد که در آن عربستان نقش مستقل و قاطع تری در صحنه جهانی ایفا می کند و از موقعیت راهبردی و منابع خود برای ایجاد مشارکت های جدید و تأثیرگذار بر امور بین المللی استفاده می کند.
عربستان به تازگی تصمیم گرفت توافقنامه نفتی چند دهه ای خود را با آمریکا تمدید نکند که نشان دهنده تغییر عمده در راهبرد اقتصادی و ژئوپلیتیکی این کشور است. این تصمیم به دوره ای پایان می دهد که در آن نفت عربستان منحصراً به دلار آمریکا فروخته می شد، ساختاری که از دهه 1970 برقرار و در تثبیت دلار آمریکا به عنوان ارز غالب جهانی بسیار مهم بود.
تصمیم عربستان منعکس کننده راهبرد گسترده تری برای تنوع بخشی به شرکای اقتصادی خود و کاهش وابستگی به بازار آمریکاست. سعودی ها با باز کردن سبد فروش نفت به ارزهای مختلف مانند رنمینبی چین، یورو، ین و یوان قصد دارد روابط اقتصادی اش را با طیف وسیعی از کشورها، به ویژه کشورهای آسیایی و اروپایی تقویت کند. این حرکت همچنین در راستای برنامه چشم انداز 2030 پادشاهی سعودی است که بر تنوع اقتصادی و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی تمرکز دارد.
پایان قرارداد دلارهای نفتی می تواند تأثیرات عمیقی بر ساختار مالی بین المللی داشته باشد. استفاده انحصاری از دلار آمریکا در معاملات نفتی عامل مهمی در حفظ جایگاه آن به عنوان ارز ذخیره اصلی جهان بوده است. با پذیرش سایر ارزها به وسیله عربستان، تقاضا برای دلار آمریکا ممکن است کاهش یابد.
این تحول نشاندهنده همسویی مجدد متغیرهای قدرت جهانی است. عربستان با تنوع بخشی به ذخایر ارزی و مشارکت های اقتصادی، خود را به عنوان بازیگری مستقل در صحنه جهانی معرفی می کند. این اقدام می تواند از نفوذ آمریکا در غرب آسیا بکاهد و روابط با دیگر قدرت های بزرگ مانند چین و روسیه را تقویت کند. علاوه بر این، مشارکت عربستان سعودی در پروژههایی مانند پروژه mBridge، که بسترهای ارز دیجیتال را برای پرداختهای فرامرزی بررسی میکند، تعهد این کشور را به مدرنسازی زیرساختهای مالی خود برجسته میکند.
پایان قرارداد دلارهای نفتی همچنین سؤالاتی درباره آینده روابط آمریکا و عربستان ایجاد می کند. از نظر تاریخی، این توافق شامل حمایت نظامی آمریکا از عربستان در ازای فروش نفت به دلار بود. بدون این چارچوب، شراکت راهبردی ممکن است نیاز به بازتعریف داشته باشد، به ویژه اینکه آمریکا تمرکز خود را به سمت مقابله با نفوذ چین در عرصه جهانی تغییر می دهد.
در حالی که فشار آمریکا بر عربستان برای عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تنش های دیپلماتیک را افزایش داده، فرصتی برای عربستان برای ارزیابی مجدد و بازتعریف راهبرد ژئوپلیتیکی خود به وجود آورده است. عربستان با تقویت تعهدش به آرمان فلسطین و تنوع بخشی به مشارکت های بین المللی به ویژه با بلوک شرق (روسیه و چین)، می تواند جایگاه جهانی خود را ارتقا دهد و نقش مستقل و تأثیرگذار بیشتری در امور منطقه ای و جهانی ایفا کند.
تصمیم عربستان برای تمدید نکردن قرارداد نفتی خود با آمریکا گامی راهبردی در راستای تنوع اقتصادی و کاهش وابستگی به بازار تک ارزی است. این تغییر احتمالاً پیامدهای مهمی برای ساختارهای مالی جهانی، ائتلاف های ژئوپلیتیکی و آینده روابط آمریکا و عربستان خواهد داشت و نشاندهنده آغاز عصر جدیدی در اقتصاد و سیاست جهانی و پایان هژمونی آمریکاست.