به گزارش راهبرد معاصر؛ «کشتن» از همان لحظات ابتدایی شما را غافلگیر میکند. قطاری که ماجراهای فیلم در آن اتفاق میافتند، ظرف پنج دقیقه از شروع فیلم حرکت میکند و همراه با حرکت این قطار، قطار صحنههای اکشن و پرهیجان فیلم نیز به راه میافتد. در این قطار، شخصیت اصلی فیلم یعنی امریت (با بازی لاکش لالوانی) به همراه نامزد زیبایش تولیکا (تانیا مانیکتالا) و دوست وفادارش ویرش (با بازی آبهیشِک چاهان) حضور دارند.
تنها پنج دقیقه بعد، گروهی از سارقان از میان مسافران ظاهر میشوند و با خشونت اقدام به سرقت از آنها میکنند. این سناریو، ایدهای فوقالعاده هوشمندانه برای یک فیلم هیجانانگیز است. سرقت در طول یک مسیر دو ساعته انجام میشود و سارقان با مسدود کردن خطوط تلفن و قطع ترمز اضطراری، هرگونه امکان فرار یا کمک را از بین میبرند. البته چیزی که آنها نمیتوانند خنثی کنند، دو کماندوی خشمگین ارتش (یعنی امریت و دوستش) هستند که در کوپۀ B ۱ نشستهاند.
به سرعت، امریت و ویرش وارد عمل میشوند و با لگدهای پرشمار و ضربات آرنج، سارقان را از اینکه با این قطار سفر کردهاند پشیمان میکنند! تغییر ناگهانی شخصیت امریت از یک پسر عاشقپیشه به یک کوه عضلانی با چهرهای خشمگین، اتفاقی است که در فیلم به نحو بسیار باورپذیر، مهیج و تماشایی به تصویر کشیده شده است. دوست سبیلوی او نیز با وجود جثه کوچک و ظاهر آرامش، توانایی بالایی در مبارزه از خود نشان میدهد.
صحنههای اکشن فیلم پرانرژی، پرآشوب و محیرالعقول هستند. بدنها در اثر ضربات ناگهانی به سمت صندلیها، پنجرهها، کف و سقف قطار پرتاب میشوند، هر وسیلهای در قطار به یک سلاح کشنده تبدیل میشود و حتی باید منتظر فرو کردن شیلنگ کپسول آتش نشانی در حلق آدمها و یا به آتش کشیدن کلّۀ آنها باشید!
بهات موفق شده است تا صحنههای اکشن را به گونهای واضح به تصویر بکشد که در عین انتقال حس هیجان و وحشت، همواره بتوانیم متوجه رویدادها باشیم و بدانیم که دقیقا چه اتفاقی دارد میافتد. از این جهت واقعا شیوۀ فیلمبرداری این فیلم را باید یک شاهکار تحسینبرانگیز قلمداد کنیم.
به علاوه، در تمام طول فیلم انرژی بیپایان صحنههای اکشن با یک موسیقی متن پرقدرت همراه میشود که ترکیبی از گیتار الکتریکی، ضربات کوبنده و آوازهای حماسی است.
امریت و دوستش علاوه بر استفاده از وسایل قطار به عنوان سلاح (از ملحفه تا کپسول آتشنشانی) از چاقوهایی که سارقان با خود به قطار آوردهاند نیز استفاده میکنند و این استفاده در طول فیلم به چندین و چند شکل خلاقانۀ مختلف انجام میشود.
طبق سنت فیلمهای اکشن کلاسیک، فیلم «کشتن» نیز یک شخصیت منفی غولپیکر با لباس ورزشی به نام سیدهارث (با بازی پارت تیواری) را در مقابل شخصیت اصلی قرار میدهد که مشتهایش به نظر میرسد میتوانند درختان عظیمالجثه را از هم بشکنند.
اما این فیلم در دل اکشن بیوقفۀ خودش یک داستان و هدف مشخص هم دارد؛ رئیس سارقان به اسم فانی نامزد امریت را گروگان گرفته و واضح است که امریت باید با مبارزهای خونین، راه خود را از میان واگنهای پر از سارقان باز کند تا به او برسد؛ بنابراین آخرین ایستگاه او رویارویی خونین با خود فانی خواهد بود. با این حال، در طول همین مسیر، «کشتن» همچنان با چیدمان خاص لحظات دراماتیک، تغییر لحن غیرمنتظره و حتی نحوه تغییر مداوم موقعیت جغرافیایی صحنههای اکشن، ما را غافلگیر میکند.
در لحظهای کلیدی از داستان که در غیرمنتظرهترین زمان اتفاق میافتد، امریت بالاخره از کوره در میرود. تا آن زمان، او و ویرش تمام تلاش خود را کردهاند که در مبارزه با سارقان کسی را نکشند؛ اما حالا امریت به طور کامل تبدیل به یک دیوانه خشمگین شده و با قدرت هر چه تمام به هر دشمنی که در مقابلش قرار میگیرد حمله میکند و وحشت را در دل تماشاگران میاندازد.
یکی از نکات بسیار جالب در این فیلم این است که جنون و خشم قهرمان فیلم تا جایی بالا میگیرد که از نظر سارقان به یک هیولا یا اهریمن دیوانه تبدیل میشود؛ در واقع بر خلاف خیلی از فیلمها که «وحشت» را از سمت ضدقهرمانان وارد فضای داستان میکنند، در فیلم «کشتن»، عامل اصلی وحشت خود قهرمان است.
در یک کلام میتوان گفت که «کشتن» یک اکشن دیوانهوار، خلاقانه و بیرحمانه است که با وجود خشونت زیاد، هرگز از سرگرم کردن مخاطب باز نمیایستد. این فیلم ادای احترامی به فیلمهای اکشن کلاسیک است و در عین حال ایدههای جدید و هیجانانگیزی را به ژانر اکشن اضافه میکند. / فرادید