قانون مطبوعات تغییر می‌کند؟ ترافیک پنج کیلومتری در کندوان و هراز/ ادامه محدودیت‌های ترافیکی در جاده‌های شمال فایننشال تایمز: هوش مصنوعی جای زبان دوم را نمی‌گیرد طوفان گرد و خاک در سیستان و بلوچستان؛ وزش باد ۱۱۵ کیلومتری زابل را درنوردید پزشکی قانونی: ۱۰ درصد کل تلفات تصادفات سالانه در شهریور رخ می‌دهد آغاز آزمون پایانی ترم دانشگاه‌ها طبق برنامه ریزی از امروز تردد در مسیر جنوب به شمال جاده چالوس و آزادراه شمال ممنوع شد کشف ۶۵۹ عدد گونه جانوری شامل رتیل، عقرب، هزارپا و دیگر خزندگان از چمدان یک مسافر کوالالامپور در فرودگاه امام سازمان مدیریت بحران شهر تهران: گسل شمال تهران می‌تواند زلزله‌هایی با بزرگای ۷.۲ ریشتر ایجاد کند خوزستان در محاصره گرما؛ دمای امیدیه و رامشیر به ۴۸.۸ درجه رسید دستگیری ۴ جوان شرور در خیابان قزوین تهران / فیلم هولناک قمه کشی این اشرار را ببینید پلیس راهور: در شهریور ماه هر راننده‌ای که مرتکب تخلف حادثه‌ساز شود، گواهینامه‌اش به صورت سیستمی تا سه ماه متوقف خواهد شد سیستان و بلوچستان شنبه تعطیل شد طرح ترافیک شنبه در تهران اجرا نمی‌شود وزیر ارتباطات: نقد مردم به کیفیت اینترنت به حق است معاون شهردار رباط کریم دستگیر شد

سرقت موبایل در تهران، فروش در افغانستان

تنها زنی است که در میان متهمان به چشم می‌خورد. گوشه حیاط اداره آگاهی ایستاده و گاهی دستانش را روی صورتش می‌گیرد که اشک‌هایش را پاک کند. جرمش خرید اموال مسروقه است. گفتگو با او را بخوانید.
تاریخ انتشار: ۲۰:۳۰ - ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ - 2024 August 07
کد خبر: ۲۵۳۷۲۰

به گزارش راهبرد معاصر؛ حوادث:زن افغانستانی از جزییات سرقت‌های سریالی گوشی موبایل و فروش آنها در افغانستان می‌گوید.
بیشتر چه اموالی از سارقان می‌خریدی؟
من مالخر نیستم. اشتباهم این بود که اجازه دادم خانه‌ام انبار اموال مسروقه شود.
اما در پرونده‌ات نوشته شده که با همدستی همسرت، گوشی‌های مسروقه را از سارقان می‌خریدید، به افغانستان می‌فرستادید و در آنجا می‌فروختید؟
من نقشی در این کار‌ها نداشتم. کار دوستان شوهرم بود. گوشی‌های سرقتی را تغییر سریال می‌دادند و به افغانستان می‌فرستادند. خودم اهل افغانستانم، اما در ایران متولد شده‌ام. خانواده‌ام سال‌ها قبل به ایران مهاجرت کرده‌اند و من اینجا به دنیا آمده‌ام و برای همین پلیس تصور می‌کند که من هم در این کار نقش داشتم.
شوهرت هم افغانستانی است؟
بله. از اقوام دورمان است. دو سالی می‌شود ازدواج کرده‌ایم و یک دختر خردسال داریم. راستش ما در یک قالیشویی سرایدار بودیم. شوهرم کارگری می‌کرد و یک اتاقک سرایداری به ما داده بودند، اما وقتی با سارقان و مالخران آشنا شد، آنها برای ما خانه‌ای اجاره کردند تا خانه را تبدیل به انبار کنند. هر روز گوشی‌های سرقتی را به خانه ما می‌آوردند و خودشان کارهایش را انجام می‌دادند. باور کنید من و شوهرم نقشی نداشتیم. فقط خوشحال بودیم از اینکه خانه مستقل داریم.
پس چرا سارقانی که دستگیر شده‌اند، اعتراف کرده‌اند که گوشی‌ها را به تو و شوهرت می‌فروختند؟
دروغ می‌گویند. آنها را اعضای اصلی باند می‌فروختند. ما فقط در آن خانه زندگی می‌کردیم.
چند وقت است که خانه را برایتان اجاره کرده اند؟
۴ ماهی می‌شود.‌
می‌دانی ارزش اموال مسروقه چقدر بوده است؟
از صحبت هایشان شنیدم که می‌گفتند بالای ۶ میلیارد تومان، اما باور کنید به ما پولی نمی‌دادند. همین خانه‌ای که به ما داده بودند ارزشش خیلی زیاد بود.
سابقه‌داری؟
نه. اصلا. نخستین‌بار است که پایم به اداره پلیس باز می‌شود.
خودت کار می‌کنی؟
قبل از بچه‌دار شدنم کار می‌کردم. تتوکار هستم و برای آنها که به خالکوبی علاقه دارند، تتو می‌زدم. (با گریه) کاش آزادم کنند، بچه‌ام در خانه تنهاست... / همشهری

مطالب مرتبط
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده