به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تقریباً اغلب تحلیلگران و صاحب نظران عرصه سیاسی فرانسه در زمینه موضوعی اشتراک نظر دارند و آن، اینکه امانوئل مکرون، رئیس جمهور این کشور موقعیت به شدت بحرانی ای تجربه می کند. در واقع، تحلیلگران تأکید می کنند، رئیس جمهور فرانسه در عرصه سیاست داخلی و خارجی دستاورد چندانی نداشته و همین موضوع سبب شده است فرانسه با طیف متنوعی از مشکلات و چالش ها مواجه شود.
به عنوان نمونه، به تازگی فیگارو در مقاله ای که مبتنی بر نظرسنجی این نشریه بود، گزارش کرد، حدود 61 درصد فرانسوی ها معتقدند بحران سیاسی در فرانسه بایستی با استعفای مکرون از قدرت حل شود. در عین حال، 72 درصد فرانسوی ها تأکید کردند، هیچ امیدی ندارند وعده های رئیس جمهورشان محقق شود.
سیاست های اقتصادی مکرون به زعم بسیاری از فرانسوی ها توازن و تعادل در فرانسه را برهم زده است
در حوزه سیاست خارجی فرانسه نیز فیگارو و شمار دیگری از نشریات فرانسوی در گزارش های مختلفی عنوان کردند، هر چه از زمان حضور مکرون در قدرت می گذرد، نفوذ بین المللی این کشور ضعیفتر از قبل می شود.
این موضوع حتی در حوزه های نفوذ سنتی فرانسه نظیر کشورهای قاره آفریقا که موقعیت فرانسه در آنها تزلزلناپذیر به نظر میآمد، قابل مشاهده است؛ موضوعی که نمودهای خود را در قالب کودتاهای سریالی در شماری از کشورهای آفریقایی به نمایش گذاشته است که چندین دهه زیر سلطه و نفوذ فرانسه بودند. برونداد تمامی این موضوعات این شده که نه تنها محبوبیت مکرون به نحو چشمگیری در فرانسه سقوط کرده است، بلکه مدتی قبل دولت نخست وزیر منصوب وی، یعنی میشل بارنیه نیز در مدت تنها سه ماه سقوط کرد.
تحولاتی که در 60 سال اخیر تاریخ سیاسی فرانسه بیسابقه بوده است و اینکه مکرون در حوزه سیاست داخلی و خارجی اعتبار خود را از دسترفته می بیند، تا حد زیادی معلول دو محرک عمده و محوری است:
نخست، اینکه سیاست های اقتصادی مکرون به زعم بسیاری از فرانسوی ها توازن و تعادل در فرانسه را برهم زده است. منتقدان مکرون معتقدند، وی کلیت مردم فرانسه و منافعشان را در سیاست های اقتصادی خود در نظر نمی گیرد و صرفاً در راستای منافع ثروتمندان و قدرتمندان گام برمی دارد. به بیان ساده تر، برای حفاظت از منافع ثروتمندان فرانسوی در حال قربانی کردن دیگر طبقات این کشور است. این موضوع محرک اصلی چندین ماه اعتراضات موسوم به جلیقه زردها در فرانسه بود؛ اعتراضاتی که با سرکوب سنگین نیروهای امنیتی فرانسه و البته مواضع تقابلی مکرون با معترضان همراه بود.
دوم، اینکه مکرون در دوره ریاست جمهوری اش تا حد زیادی موقعیت مستقل فرانسه به عنوان کشور مهم اروپایی را تضعیف و بیشتر کشورش را به دنبالهروی سیاست های دیگر کشورها نظیر آمریکا تبدیل کرده است. شاید عینیترین نمودهای این موضوع را بتوان در دوره نخست حضور دونالد ترامپ در کرسی ریاست جمهوری آمریکا مشاهده کرد.
در آن دوران فرانسه تا حد زیادی استقلال سیاست خارجی خود را به پیروی محض از ترامپ فروخت. موضوعی که به زعم برخی منتقدان فرانسوی، برونداد عینی سیاست های معیوب مکرون بوده است. در وضعیت کنونی نیز برخی معتقدند با حضور مجدد ترامپ در قدرت، هیچ بعید نیست شاهد سناریوی مشابهی در دولت مکرون باشیم.
این موضوعات سبب شدهاند تا مکرون در شرایطی که هنوز تا سال 2027 میلادی رئیس جمهور فرانسه خواهد بود، خود را در موقعیت سقوط ببیند. تا آنجایی که مارین لوپن، رهبر مخالفان فرانسه پیش بینی کرد، مکرون ازجمله رؤسای جمهور تاریخ فرانسه خواهد بود که به دلیل بی کفایتیهایش، نمی تواند دوره ریاست جمهوری اش را پایان ببرد.