به گزارش «راهبرد معاصر»؛ غلامحسین دینانی، فیلسوف معاصر میگوید، «انسان تنها موجودی است که قصه میگوید. هر موجودی میتواند خودش را، آنچه هست نشان بدهد اما نمیتواند قصه بگوید. وقتی شعور بچه مقداری رشد میکند، مادر برای فرزند قصه میگوید و با قصه، زندگی برای این بچه شروع میشود. چرا انسان میتواند قصه بگوید؟ در تعریف انسان حکمای سابق مثل ارسطو گفتهاند که انسان حیوان ناطق است، اما شاید بتوان به گونه دیگر هم انسان را تعریف کرد و بگوییم انسان حیوان قصهگوست».
همانطور که اهمیت روایت در تمدن بشری انکارناپذیر است، سواستفاده و استفاده ابزاری از آن هم در قالب جنگ روایت ها، جنگ شناختی و جنگ نرم قابل انکار نیست
جاناتان گاتشال، نویسنده آمریکایی هم در کتاب «حیوان قصه گو» اعتقادی مشابه با دینانی دارد. به باور گاتشال، داستان گویی مانند سایر رفتارها برای اطمینان از بقای ما انسانها تکامل یافته است. با استفاده از آخرین تحقیقات در علوم اعصاب، روانشناسی و زیست شناسی تکاملی، گاتشال به ما می گوید که قصه گویی انسان به چه معناست و توضیح می دهد که داستان ها چگونه شخصیت ما را شکل می دهند.
بنابراین قصه یا به عبارتی روایت، بخش جدایی ناپذیر از زندگی و حیات انسان در طول تاریخ بوده است.
اما همانطور که اهمیت روایت در تمدن بشری انکارناپذیر است، سواستفاده و استفاده ابزاری از آن هم در قالب جنگ روایت ها، جنگ شناختی و جنگ نرم قابل انکار نیست. در جنگ روایت ها، دشمنان روایت نادرست را به جای روایت درست برای افکار عمومی هدف، ارائه میدهند تا اهداف و منافع خود را محقق کنند.
در واقع روایت، شناخت ما نسبت به مسایل پیرامون خود را تغییر میدهد و تغییر شناخت، خود مقدمه تغییر رفتار است؛ در نتیجه تغییر رفتار، ساختارها تغییر میکنند و ساختارهای جدیدی به وجود میآیند.
با این تفاسیر، میتوان گفت که در رابطه با مسأله روایتها، با دو رویه متفاوت رو به رو هستیم؛ اگر روایت غلطی در جامعه وجود داشته باشد و افرادی تلاش کنند که این روایت غلط را در اذهان مردم اصلاح کنند، این مصداق جهاد تبیین است و افرادی که چنین تلاشی میکنند، مصلحان، نخبگان با بصیرت و دلسوزان جامعه هستند. با اصلاح روایت غلط، آگاهی و باور غلط اصلاح میشود، سپس رفتار غلط تغییر میکند و در نهایت یک ساختار غلط عوض میشود.
اما در نقطه مقابل، افرادی میکوشند تا روایت غلطی را به افکار عمومی جامعهای القا کنند که این، همان مصداق جنگ روایت ها و جنگ شناختی است. آن افراد هم دشمنان یک کشور، اعم از خارجی یا مزدوران داخلی آنها هستند که مطامع و اهداف خود را دنبال میکنند.
اگر جامعهای در جنگ روایت ها هشیار نباشد و شکست بخورد، باور و آگاهی غلطی بر آن مسلط و نهادینه میشود که تدریجا زمینه ساز تغییر رفتار او خواهد شد و در نهایت این تغییر رفتار منجر به تغییر یک ساختار و جایگزینی آن با ساختاری میشود که در راستای منافع و اهداف دشمنان باشد.
برای همین است که به مقوله تبیین از سوی رهبر انقلاب، صفت جهاد اطلاق شده است. چرا که به همان اندازه که مغلوب شدن در جنگ نظامی موجب تغییر ساختاری در یک کشور میشود، مغلوب شدن در جنگ روایت ها و شناختی هم به همان اندازه ساختارها را در یک کشور تغییر می دهد. ای بسا اثرگذاری و ابعاد جنگ روایت ها از جنگ نظامی هم بیشتر باشد، چرا که اولا ماهیت این جنگ نامحسوس است و علاوه بر این، با تغییر باورها، نه تنها ممکن است یک کشور سقوط کند و به دست دشمن بیفتد که یک تمدن در آستانه زوال قرار میگیرد.
هوشیاری و تلاش همه جانبه در راستای مهار کردن جنگ نرم دشمن، امری است که برعهده اشخاص صاحب تاثیر در جامعه قرار دار
به طور مثال مغولان توانستند ایران را تصرف کنند و با کنار زدن خوارزمشاهیان، بالغ بر ۱۲۰ سال بر ایران حکومت کردند. اما در این ۱۲۰ سال، تمدن ایرانی خود را بازیابی کرد، به نحوی که ابتدا مغولان را در خود استحاله کرد، سپس دوباره سلسلههای پر قدرتی مثل صفویه و افشاریه به وجود آمدند که قدرت ایران در حد تشکیل امپراتوری احیا کردند.
در نقطه مقابل اما، مسلمانان حکومت 800 ساله خود بر اسپانیا را در اثر شکست در جنگ شناختی از دست دادند و پس از آن هرگز نتوانستند قدرت خود در آن نقاط را اعاده کنند .
در سخنرانی اخیر رهبر معظم انقلاب در جمع مردم آذربایجان شرقی، ایشان مجددا به اهمیت جنگ نرم افزاری دشمن تاکید و توصیه کردند: صاحبان دستگاههای تبلیغاتی، صاحبان بیان، صاحبان قلم، اصحاب هنر و دانش و مسئولان دستگاههای رسمی رسانه و آموزش و هنر و آحاد جوانانی که با فضای مجازی ارتباط دارند، باید تمرکز خود را برای مقابله با تهدید نرمافزاری دشمن قرار دهند. امروز دفاع نرم افزاری از دفاع سخت افزاری مهم تر است.
بنابراین هوشیاری و تلاش همه جانبه در راستای مهار کردن جنگ نرم دشمن، امری است که برعهده اشخاص صاحب تاثیر در جامعه قرار دارد. چنانچه گفته شد، جنگ روایت ها و شناختی عینیتی است که از دیرباز وجود داشته و امروزه به خصوص با گسترش فناوری ارتباطی و فضای مجازی، نباید از آن غفلت کرد و تلاش برای آمادگی و ارتقا توان جامعه در مقابله با آن، از ضرورتی بسیار حیاتی برخوردار است.