به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سال های گذشته کاهش نرخ زاد و ولد در کشور و به دنبال آن حرکت هرم جمعیتی به سمت پیری موضوعی بوده که کارشناسان و صاحب نظران نسبت به آن هشدار داده اند و می دهند. طبق آمارهای رسمی، در حال حاضر جمعیت سالمندان بالای 60 سال کشورمان حدود 9 میلیون و 850 هزار نفر است.
این عدد چیزی حدود 11.5 درصد از کل جمعیت ایران را تشکیل می دهد. برخی تحلیل ها حاکی از این هستند با تداوم روندهای جاری، تا سال 1430 جمعیت سالمندان ایرانی به بیش از 31 میلیون نفر خواهد رسید که این میزان معادل با 33 درصد از کل جمعیت پیشبینی شده 93 میلیون نفری ایران در آن سال خواهد بود. در این راستا، دیدگاه های مختلفی درباره محرک های اصلی حرکت هرم جمعیتی ایران به سمت پیری مطرح می شود. به عنوان نمونه، از افزایش مشکلات اقتصادی و سختتر شدن معیشت مردم به عنوان یکی از موضوعاتی یاد می شود که بر کاهش آمارهای ازدواج و فرزندآوری اثرگذاری مستقیم داشته است.
کاهش جمعیت جوان در کشور و افزایش سالمندی در آن به معنای تضعیف و کاهش ارائه ایدههای نو، خلاقیت و رویه های مبتکرانه است
در عین حال، نسل های جدید که عمدتاً ذیل سبک رفتاری دنیای دیجیتال تعریف می شوند، شیوه فکری خاصی دارند که از الگوهای تازه ای پیروی می کند و لزوماً در قالب های فکری ای که همسو با تشکیل خانواده و فرزندآوری است، نمی گنجند. این موضوع روندی جهانی است که صرفاً محدود به ایران نیست و توجه بسیاری از جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. البته که طیفی از دیگر دلایل نیز در این رابطه مطرح می شوند. موضوع اصلی اینکه متأسفانه حرکت هرم جمعیتی ایران به سمت پیری واقعیت است و باید هرچه سریعتر برای آن تدابیر جدی و عملی ارائه کرد.
در این راستا، باید توجه داشت، چالش یادشده در سال های آتی می تواند مشکلات جدی به ویژه برای اقتصاد ایجاد و بنیان های اقتصاد و قدرت کشورمان را به نحو قابل توجهی تضعیف کند. در این رابطه، توجه به سه موضوع مهم است:
نخست، اینکه با افزایش جمعیت سالمندان در کشورمان، بخش قابل ملاحظه ای از بودجه و منابع درآمدی کشور بایستی در حوزه تامین زیرساخت های مراقبتی و درمانی هزینه شود. البته که بار مالی روی صندوق های بازنشستگی نیز به نحو قابل توجهی افزایش می یابد. این موضوعات در کنار کاهش جمعیت جوان کشور به معنای این است، بخش هزینه ای اقتصاد سنگینتر خواهد شد و این معادله از چشم اندازی کلان، برای اقتصاد ایران خسارت بار است.
دوم، اینکه کاهش جمعیت جوان در کشور و افزایش سالمندی در آن به معنای تضعیف و کاهش ارائه ایدههای نو، خلاقیت و رویه های مبتکرانه است که نیاز عینی و راهبردی اقتصاد کشورمان به شمار می رود. جمعیت جوان در هر کشوری نیروی محرکه آن است و در نقش پیشران اقتصادی آن به شمار می رود. از این رو، کاهش جمعیت به معنای وارد آمدن ضربه جدی به طیف جمعیت جوانی است که تا حد زیادی رشد و توسعه اقتصادی کشورهای مختلف مرهون وجودِ آنهاست.
سوم، اینکه با گرایش حرکت هرم جمعیتی به سمت پیری، ساختار کلی اقتصاد ایران نیز تغییر خواهد کرد، زیرا پیری جمعیت به معنای نیروی کار کمتر، افزایش هزینه های دولت و رشد اقتصادی ضعیفتر و افزایش بحران بازنشستگی است. مجموع این موضوعات می توانند به کل واقعیت های تازهای را برای اقتصاد ایران رقم بزند. واقعیت هایی که آمادگی مواجهه با آنها وجود ندارد و می توانند بسیاری از چشم اندازهای مطرح برای اقتصاد کشورمان را تغییر دهند.
از این رو، پیری جمعیت به طور خاص برای اقتصاد ایران حامل شوک های قابل تأملی است. معادله ای که از همین حالا باید برای آن به صورت جدی تدبیر کرد و رویه های میدانی و عملی را در دستورکار و اولویت قرار داد.