به گزارش «راهبرد معاصر»؛ زمانی پروفسور نوآم چامسکی در کتاب مرثیه ای بر رؤیای آمریکایی نوشته بود که مبنا و اساس لیبرال دمرکراسی که آمریکا خود را وارث آن می داند، بر اساس کشتار و قتل نهادینه شده است. قتل میلیون ها سرخ پوست در خاک آمریکا و کشتار میلیون ها نفر در خارج از این کشور(ویتنام، عراق، افغانستان، سودان و...) نمونه تاریخی این کلام است.
بر این اساس وی امپراطوری آمریکا را وحشی ترین نوع امپراطوری در تاریخ بشر می داند. لیبرال دموکراسی با شعارهای فریبنده آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و ... سعی در ارائه ظاهری انسانی از خود داشت.
پیدایش و حیات رژیم اشغالگر قدس به عنوان نماد و چکیده نظام لیبرال دموکراسی، در واقع تداعی کننده روی دیگر کریه و زشت سکه لیبرال دموکراسی است
اما تجربیات تاریخی استعمار، دو جنگ جهانی، حمله به کشورهای بی دفاع ، استقرار رژیم جعلی با زور و تهدید و کشتار، چپاول و غارت منابع کشورهای دیگر، تحمیل جنگ و صلح بر کشورهای دیگر و... نشان داد نه تنها منادی صلح و آزادی و انسانیت نیست، بلکه برای اهداف و منافع جمعی از ثروتمندان صهیونیسم حاضر است دست به کشتارهای عظیم و قتل و چپاول بزند.
پیدایش و حیات رژیم اشغالگر قدس به عنوان نماد و چکیده نظام لیبرال دموکراسی، در واقع تداعی کننده روی دیگر کریه و زشت سکه لیبرال دموکراسی است. کشتار بی رحمانه زنان و کودکان و مردم بی گناه غزه و ریختن هزاران تن مواد منفجره و پیشرفته ترین بمبهای تاریخ بشر بر روی مردم بی گناه و مظلوم غزه و حمله بی رحمانه اخیر رژیم صهیونیستی به میهن عزیزمان نشان دهنده این است که لیبرال دموکراسی به انتهای حیات خود نزدیک شده است.
در نگاه تمدنی می توان تحلیل کرد که این، منازعه نهایی بین حق و باطل و تعیین کننده هندسه آینده قدرت خواهد بود. هماوردی ایران و رژیم صهیونی (به نمایندگی و حمایت جبهه باطل) نشان دهنده هماوردی ایران به عنوان نماد حق و رژیم اشغالگر به عنوان نماد و چکیده لیبرال دموکراسی است.
در واقع می توان گفت، ما به پیچ طلایی تاریخی رسیده ایم و هرگونه رفتارمان می تواند هندسه آینده قدرت را مشخص نماید. تنها راه نقش آفرینی مردم ایران مقاومت و ایستادگی است و تداوم این مقاومت و ایستادگی پیروزی نهایی جبهه حق را به دنبال خواهد داشت.