نتایج آزمون استخدامی آموزش و پرورش اعلام شد دستگیری اوباش محله فلاح به اتهام درگیری‌های مسلحانه توسط پلیس پایتخت تسهیلات ویژه برای مشمولان پذیرفته شده در آزمون‌های سراسری ۱۴۰۴ وزارت علوم: اعضای هیأت علمی و کارکنان دانشگاه‌ها مشمول فوق‌العاده خاص خواهند شد تاخیر ۲ ساعته در آغاز فعالیت ادارات برخی شهر‌های خوزستان راز تشکیل هسته سیاره مشتری فاش شد فعالیت‌های دریایی در خزر ممنوع شد گرمای هوا شکسته می‌شود / کاهش ۲ تا ۳ درجه‌ای دما در کل کشور از پنجشنبه رشته‌های جدید کاردانی به کارشناسی سال ۱۴۰۴ اعلام شد؛ آغاز فرصت ثبت نام ۱۳ کیلو طلای قاچاق توقیف شده در فرودگاه تحویل مراجع ذیصلاح شد تعزیرات: قیمت‌گذاری بی‌ضابطه برنج داخلی باعث نابسامانی بازار شده است قانون مطبوعات تغییر می‌کند؟ ترافیک پنج کیلومتری در کندوان و هراز/ ادامه محدودیت‌های ترافیکی در جاده‌های شمال فایننشال تایمز: هوش مصنوعی جای زبان دوم را نمی‌گیرد طوفان گرد و خاک در سیستان و بلوچستان؛ وزش باد ۱۱۵ کیلومتری زابل را درنوردید پزشکی قانونی: ۱۰ درصد کل تلفات تصادفات سالانه در شهریور رخ می‌دهد
یادداشت اختصاصی رضا دژاکام، کارشناس مسائل سیاسی؛

لزوم نظریه‌پردازی در زمینه انسجام اجتماعی

شکنندگی انسجام اجتماعی و نیز ضعف‌های انسجام سیستمی باعث افزایش مشکلات می‌شود. این روزها شاهدیم چگونه نزاع‌های درونی و بیرونی جناح‌ها انسجام ملی را دچار خدشه می‌کند. یکی از راه‌های کمک به شکل گیری انسجام پایدار تدوین بنیان‌های نظری آن است.
رضا دژاکام؛ کارشناس مسائل سیاسی
تاریخ انتشار: ۱۹:۰۰ - ۰۴ شهريور ۱۴۰۴ - 2025 August 26
کد خبر: ۲۸۷۳۳۷

لزوم نظریه‌پردازی در زمینه انسجام اجتماعی

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دو نوع انسجام داریم:

  • انسجام سیستمی
  • انسجام اجتماعی
نظریه پردازی به ما می‌گوید حوادث چرا و چگونه رخ می‌دهند و به عنوان یک قطب نما، راهنمای مدیران در جهت دهی به فعالیت ها و تصمیم گیری ها هستند.

انسجام اجتماعی وابسته به مردم و انسجام سیستمی مربوط به نخبگان سیاسی در دولت و حاکمیت است. اگرچه در پی جنگ اخیر انسجام اجتماعی مردم به حد نصاب قابل قبولی رسید، اما به دلیل اینکه این انسجام در یک فضای عاطفی شکل گرفته، می تواند شکننده باشد. انسجام سیستمی نیز وضعیت خوبی ندارد. نهادهای رسمی اغلب هماهنگ نبوده و منظومه‌ای حرکت نمی‌کنند. جناح های سیاسی نیز نه تنها با جناح رقیب، بلکه حتی در تفکر درون جناحی انسجام سیستمی ندارند و بعضاً مشاهده می شود بخش‌های مختلف یک جناح سیاسی مسیرهای مختلفی می‌روند. 

شکنندگی انسجام اجتماعی و نیز ضعف های انسجام سیستمی باعث افزایش مشکلات می شود. به عنوان نمونه، این روزها شاهدیم چگونه نزاع های درونی و بیرونی جناح ها انسجام ملی را دچار خطر و خدشه می کند. یکی از راه های کمک به شکل گیری انسجام پایدار تدوین بنیان های نظری آن است؛ زیرا بدون نظریه پردازی، شناخت ما از پدیده ها به گزارش گریِ امور جزیی محدود می شود و روزمرگی و «روزانه نگاری» جای اِشراف و «جریان نگاری» را می گیرد.

در واقع، نظریه پردازی به ما می‌گوید حوادث چرا و چگونه رخ می‌دهند و به عنوان یک قطب نما، راهنمای مدیران در جهت دهی به فعالیت ها و تصمیم گیری ها هستند. از این رو بررسی برخی نکات بنیان های نظری انسجام اجتماعی و چالش های پیش رو اهمیت دارد:

۱.از مهم ترین سرمایه‌های اجتماعی هر حکومتی انسجام اجتماعی آن است؛ به این معنا که هر حاکمیتی با مشکلاتی مواجه است که آن‌ها یا مشکلات داخلی هستند یا مشکلاتی است که دیگر حکومت‌ها برای آن درست می کنند. برای مواجهه و مقابله با این مشکلات باید تمامی گروهها، اقوام، ادیان، مذاهب و ...  با توجه به اهداف مشترکی که دارند به حل آن‌ها بپردازند و بازوی حکمرانی شوند تا جامعه به خوبی از بحران‌ها عبور کند. اگر حاکمیت همه گروه های جامعه را در امر انسجام اجتماعی نبیند و صرفا عده‌ خاصی از گروه های اجتماعی را مورد توجه قرار دهد، روز به روز با بحران‌های داخلی و خارجی مواجه می‌شود و نمی‌تواند به خوبی آن‌ها را مدیریت و مهندسی نماید. به عبارت دیگر یکی از فعالیت‌های مهم افراد جامعه و حاکمان این است که باید کنشگری آن‌ها به تقویت انسجام اجتماعی بر محوریت مشترک همه گروهها باشد، نه صرفا تقویت انسجام گروهی خاص که ذیل منویات حاکمیت شکل گرفته اند.

۲. جامعه در سه ساحت فرد، اجتماع و حکومت صورت بندی می شود. این سه ساحت با یکدیگر ارتباط متقابل دارند و جدای از هم نیستند. نکته مهم و قابل توجه اینکه فرد و حکومت ذیل جامعه معنادار می‌شوند و به مقاصد خود می‌رسند. مثلاً جامعه متدین، فرد و حاکمیت متدین طلب و ایجاد می کند و جامعه سکولار، فرد و حکومت سکولار. بنابراین در معادلات بین فرد، جامعه و حکومت، جامعه قدرت بیشتری در زایش فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد؛ زیرا هم تاثیر مستقیمی بر ساحت فرد و حکومت دارد و هم مسائل و مشکلاتی برای آن‌ها ایجاد می‌کند.

از این منظر حاکمیت و حکمرانی مطلوب باید سرمایه‌های اجتماعی را لحاظ و برای اعتماد و مشارکت آن‌ها و در نتیجه برای انسجام اجتماعی آن‌ها برنامه‌ریزی کند؛ در غیر این صورت حکومت به حکمرانی مطلوب خود نخواهد رسید. حکومت باید راهبرد خود را نسبت به جامعه و انسجام اجتماعی آن مشخص کند، به این معنی که آیا حکومت می خواهد با توجه به پیش فرض گفته شده، در جهت تقویت و انسجام اجتماعی حرکت کند یا خیر، نیازی به تقویت و انسجام آن ندارد و می‌خواهد در جهت تقویت و انسجام امر فردی یا امر حاکمیتی و مسائل و مشکلات مربوط به آن‌ها بپردازد و به جامعه صرفاً نگاه ابزاری داشته باشد.

نتیجه چنین نگاهی این است که صرفا عده‌ای از سلایق مورد توجه قرار می گیرند و باعث نادیده گرفتن و حذف عده‌ای دیگری از افراد و گروه های جامعه می‌شود. افراد و گروه های نادیده گرفته شده، زیست خود را در درون آن جامعه معنادار نمی‌دانند و به جوامع دیگر پناه می‌برند یا منفعل می شوند. این اتفاق باعث می‌شود در حل بحران‌هایی که حکومت به آن دچار می‌شود به کمک آن نمی‌آیند و حتی ممکن است با حکومت مبارزه کنند و خروجی این کار باعث می‌شود حتی اگر حاکمیت با این کنشگری استمرار داشته باشد، موجبات مرگ فرهنگی جامعه فراهم شود.

۳. جامعه صرفاً مجموعه‌ای از افراد که به صورت فیزیکی کنار هم باشند، نیست. جامعه متشکل از افرادی است که به واسطه مؤلفه‌های هویتی، تاریخی، زبانی، فرهنگی، اجتماعی و... با هم انسجام پیدا می‌کنند.

حاکمیت و حکمرانی مطلوب باید سرمایه‌های اجتماعی را لحاظ و برای اعتماد و مشارکت آن‌ها و در نتیجه برای انسجام اجتماعی آن‌ها برنامه‌ریزی کند

یکی از مهم ترین عوامل فراموش شده در زیست بهتر زندگی اجتماعی، انسجام اجتماعی و نحوه مواجهه‌ آن با افراد و حاکمیت و بالعکس است؛ به این معنا که گروه‌ها و سلایق متفاوت در جامعه وجود، هر یک از آن‌ها نیاز‌هایی دارند و حاکمیت در مواجهه با این نیازها باید تعامل خوبی برقرار نماید تا همه به هدف مشروع و قانونی خود برسند. جامعه منسجم، به اجتماعی اطلاق می‌شود كه اجزا و عناصر خرده نظام‌های متعدد قومی، دینی و سیاسی در عین حال كه پذیرفته شده و به رسمیت شناخته می‌شوند، در پرتو آرمان‌ها و منافع بزرگ ملی به همدیگر پیوند می‌یابند، اختلافات بین گروه‌ها موجب ازهم‌پاشیدگی جامعه نمی‌شود و جامعه در هر صورت یكپارچگی، اتحاد و تعاملات مناسب خود را برای ایجاد تعادل و در نتیجه تكامل جامعه برقرار می‌نماید. 

گاهی جامعه به دلیل نیازهای جدید دچار تحولات می‌شود، اما مهم آن است كه ساختار اجتماعی قادر باشد تا تحولات به وقوع پیوسته را با انسجام اجتماعی به سمت تعادل مجدد و ساخت‌یافتگی منظم هدایت كند. بنابراین اگر در جامعه اتحاد و اتفاقی حاكم شود كه به‌رغم اختلافات، ساختار جامعه در مسیر حركت رو به تكامل با چالش مواجه نگردد و ساختارهای جامعه با همدیگر تعامل مبتنی بر تعادل داشته باشند، آن جامعه از انسجام اجتماعی برخوردار است. نقطه مقابل انسجام اجتماعی، تضادها و واگرایی‌های اجتماعی-سیاسی است.

۴. بستر اصلی برای شکل گیری انسجام اجتماعی، حوزه فرهنگ است. به دلیل تنوع فرهنگی در ایران، کار انسجام اجتماعی با چالش هایی روبرو می شود. مهمترین این چالش ها این است که فرهنگ كنونی ایران ترکیبی از فرهنگ های غربی، ملی و دینی است. گرچه در بسیاری از موارد این بخش‌ها همگرایی و همپوشانی دارند، اما در موارد دیگر بین آنها تضاد وجود دارد. فرهنگ ایران در مثال، دریایی است كه از رودخانه‌های متعددی تغذیه می‌شود.

فرهنگ ایرانی مجموعه‌ای از باورها، اعتقادات، ارزش‌ها و هنجارهای شرعی، عرفی، علمی، قانونی و... است كه هر كدام با توجه به نوع درونی كردن آنها و منابعی كه نقش درونی كردن آن را برعهده دارند و كاربرد و كاركردی كه در تاریخ داشتند، در غنی‌سازی و درونی كردن این فرهنگ نقش اساسی ایفا كرده اند و می‌كنند.

فرهنگ ایران، آمیخته از آموزه‌های شرعی، عرفی، علمی و قوانینی است كه متناسب با شرایط سیاسی، اجتماعی، اعتقادی و اقتصادی جامعه توسط دستگاه قانونگذار وضع شده‌اند و در برخی موارد كه كم هم نیست، متضاد و مغایرند. گاه اتفاق می‌افتد در برابر حكمی شرعی، ۳۰ تا ۳۵ حكم عرفی در قالب ضرب‌المثل، كلمات بزرگان، شعر و ... وجود دارد كه در ارتباطات میان‌فردی و روزمره مردم كاربرد و كاركرد دارد؛ ازجمله این موارد:

  • امر به ‌معروف و نهی ‌از منكر: ۲۷ ضرب‌المثل ازجمله «عیسی به دین خود، موسی به دین خود»
  • در مخالفت با كار و تلاش: ۲۶ ضرب‌المثل ازجمله «تا بار ببری بار هست و تا كار كنی كار هست»
  • در ارتباط با مشاركت نکردن و همگرایی نداشتن: هفت ضرب‌المثل ازجمله «اگر شریك خوب بود، خدا برای خود شریک می‌گرفت»
  • در ارتباط با ترویج پول‌محوری در نقطه مقابل خدامحوری: ۳۵ ضرب‌المثل ازجمله «پول داشته باش، بر سبیل شاه نقاره بزن»

این موارد باتوجه به اقشار مختلف جامعه و در ارتباط با شیوه‌های معیشت و تجربیات روزمره مردم مطرح می‌شوند. این مسائل بر دامنه تضادها می‌افزاید، تضادهای فرهنگی بین قومی، تضادهای بین شهر و روستا، تضاد بین گفتار و عمل و خصوصا تضادهای سنت- مدرنیته و به ویژه تضادهای نسلی و نیز تضادهای سیاسی عمیق بین جریان های سیاسی ازجمله مهم‌ترین عوامل انشقاق‌های فرهنگی در جامعه ایران محسوب می‌شوند كه انسجام اجتماعی را به عنوان شاخص مهم سلامت اجتماعی با چالش مواجه می‌سازند.

بهره سخن

جنگ تحمیلی اخیر نشان داد، ایران از یک سو دارای ذخایر بی‌نظیر فرهنگی و مدنی است که در شرایط سخت می‌تواند یکپارچگی و انسجامی فراتر از انتظار ایجاد کند و از سوی دیگر روشن شد، شکاف‌های اجتماعی، سیاسی و نهادی همچنان جدی هستند و ظرفیت تبدیل‌شدن به بحران را حفظ کرده‌اند. به عبارت دیگر، در حالی که جامعه ایران همچنان با پیچیدگی‌های بی‌سابقه‌ای روبه‌روست، همبستگی حداقلی موجود فرصتی استثنایی برای عبور از بحران و حرکت به سمت همبستگی پایدار فراهم کرده است.

فایده اصلی نظریه پردازی ارائه چارچوبی برای درک، توضیح و پیش بینی مسائل مربوط به انسجام اجتماعی و چالش های پیش روی آن است. این نوشته مقدمه کوتاهی برای راه طولانی و دقیق نظریه پردازی در این زمینه است. امیدواریم جامعه نخبگی با سازماندهی مفاهیم و روشن کردن روابط بین متغیرهای دخیل در انسجام اجتماعی ایران به هدایت فعالیت های علمی کمک کنند و در نهایت به حل مشکلات و اتخاذ تصمیمات بهتر منجر شود. 

ارسال نظر
آخرین اخبار