به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دریای سیاه بهعنوان یکی از مناطق کلیدی ژئوپلیتیکی جهان به دلیل موقعیت راهبردی خود در تقاطع اروپا، آسیا و قفقاز همواره محل تلاقی منافع قدرتهای منطقهای و جهانی بوده است. قرار گرفتن 6 کشور رومانی، بلغارستان، ترکیه، اوکراین ، گرجستان و روسیه در ساحل این دریا موجب شده تا دریای سیاه به عنوان یکی از حوزههای راهبردی اوراسیا، صحنه تقابل و همکاری بازیگران منطقهای و فرامنطقهای قرار گیرد.
نگاه های توسعه ای کشورهای ساحلی دریای سیاه موجب شده که روابط کشورهای منطقه روابطی پیچیده و چندوجهی باشد که از سویی با رقابتهای تاریخی و ژئوپلیتیکی و از سوی دیگر با همکاریهای عملگرایانه در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی تعریف میشود.
ترکیه بهعنوان عضو ناتو در عین حفظ روابط با غرب به دنبال ایجاد تعادل در روابط خود با روسیه است
در دو دهه اخیر سیاست خارجی ترکیه با هدف تبدیل این کشور به قدرت منطقهای و جهانی بر مبانی عملگرایی، چندجانبهگرایی و استقلال راهبردی استوار بوده است. دکترین "عمق راهبردی" احمد داووداوغلو با تأکید بر تاریخ و جغرافیای عثمانی، ترکیه را بهعنوان پل ارتباطی بین شرق و غرب معرفی کرد. به طور خلاصه می توان گفت، ترکیه به دنبال تبدیل شدن به محور جهان اسلام و احیای امپراتوری عثمانی است. برای تحقق این هدف در سال های اخیر شاهد مداخله این کشور در بحران های سوریه و لبنان، حمایت از آذربایجان در قرهباغ و گسترش حضور نظامی در قطر و سومالی بوده ایم که نشان از توسعه نفوذ این کشور در جهان دارد.
ترکیه در راهبرد بلند مدت خود به دنبال دستیابی به جایگاه ویژه در جهان اسلام و همچنین تبدیل شدن به کشوری با موقعیت برتر منطقه ای و جهانی است. این امر موجب شده ترکیه به عنوان رقیب کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای شناخته شود. به همین دلیل ترکیه در تلاش است که از تمامی مولفه های قدرت خود در جهان برای دستیابی به این هدف استفاده نماید.
تسلط بر تنگه های بسفر و داردانل
ترکیه در راهبرد بلند مدت خود به دنبال دستیابی به جایگاه ویژه در جهان اسلام و همچنین تبدیل شدن به کشوری با موقعیت برتر منطقه ای و جهانی است
ترکیه به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصربهفرد خود و کنترل تنگههای بسفر و داردانل، نقشی محوری در دریای سیاه ایفا میکند. این تنگهها، که دروازه ورود و خروج به دریای سیاه هستند، به ترکیه اهرم راهبردی ای برای تأثیرگذاری بر معادلات منطقهای میدهند. ترکیه با استناد به پیمان مونترو (۱۹۳۶) حق کنترل عبور و مرور کشتیهای نظامی و تجاری از این تنگهها را داراست. این موقعیت به ترکیه امکان میدهد تا در زمانهای بحران، مانند مناقشه اوکراین، تردد و عبور و مرور کشتی ها را محدود نموده و نفوذ خود را بر تحرکات نظامی در منطقه اعمال کند. این امر منبعی برای قدرت نفوذ ترکیه است و به آن امکان میدهد تا نقش دروازهبان دریای سیاه را ایفا کند. ترکیه به دنبال این است از تبدیل شدن این دریا به منطقهای تحت تسلط قدرتهای خارجی (به ویژه ناتو به رهبری آمریکا) جلوگیری کند. دریاسالار ارجمند تاتلی اوغلو، فرمانده نیروی دریایی ترکیه به صراحت اعلام کرده است: نمیخواهیم هیچ کشوری یا ناتو وارد دریای سیاه شود. آنها نباید دریای سیاه را به غرب آسیا تبدیل کنند.
تقویت جایگاه منطقه ای
ترکیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با ظهور کشورهای مستقل مانند اوکراین و گرجستان، فرصت یافت تا نفوذ خود را در دریای سیاه گسترش دهد. این کشور از طریق تقویت روابط با این دولتها و حمایت از عضویت آنها در ناتو، به دنبال ایجاد توازن در برابر نفوذ روسیه بوده است.
انرژی و اقتصاد
ترکیه با تکیه بر موقعیت ژئوپلیتیکی منحصربهفرد خود در دریای سیاه، راهبردهای جامعی برای تقویت جایگاهش بهعنوان هاب انرژی منطقهای دنبال میکند. این کشور از طریق کنترل تنگههای بسفر و داردانل، که شریان اصلی انتقال نفت و گاز از دریای سیاه به مدیترانه هستند، نقش کلیدی در ترانزیت انرژی ایفا میکند. خطوط لولهای مانند ترکاستریم و تاناپ، گاز طبیعی روسیه و آذربایجان را از طریق ترکیه به اروپا منتقل میکنند که وابستگی اروپا به مسیرهای دیگر را کاهش داده و نفوذ ترکیه را تقویت میکند.
کشف میدان گازی تونا-۱ با ۵۴۰ میلیارد مترمکعب ذخایر در سال ۲۰۲۰ گام مهمی در کاهش وابستگی ترکیه به واردات انرژی و تبدیل آن به صادرکننده بالقوه گاز است. ترکیه همچنین با توسعه کریدور میانی و همکاری با آذربایجان و گرجستان، مسیرهای جایگزین برای انتقال انرژی از دریای خزر به اروپا ایجاد کرده و از کریدور شمال-جنوب ایران-روسیه فاصله گرفته است. این راهبردها، همراه با دیپلماسی فعال در سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه (BSEC)به ترکیه امکان میدهد با توازن روابط با روسیه و اتحادیه اروپا، جایگاه ژئواکونومیکی خود را در منطقه تقویت کند.
موازنهسازی بین روسیه و غرب
ترکیه بهعنوان عضو ناتو در عین حفظ روابط با غرب به دنبال ایجاد تعادل در روابط خود با روسیه است. خرید سامانه اس-۴۰۰ از روسیه، با وجود اعتراضات ناتو، نمونهای از این سیاست موازنهسازی و نشاندهنده تلاش ترکیه برای حفظ استقلال راهبردی خود در منطقه است.
همچنین ترکیه در قبال جنگ اوکراین، سعی کرده است موضعی متعادل اتخاذ کند. آنکارا گرچه تمامیت ارضی اوکراین را به رسمیت میشناسد و الحاق کریمه را قبول ندارد، اما در محکومیت مستقیم حملات روسیه غالباً سکوت اختیار کرده است . این کشور خود را به عنوان میانجی ضروری (مانند نقشآفرینی در توافق غلات دریای سیاه) مطرح میکند و از این موقعیت برای افزایش نفوذ دیپلماتیک خود بهره میبرد. این موازنهگری، انعکاسی از وابستگی متقابل پیچیده آنکارا به مسکو در حوزههای انرژی، توریسم و تجارت است.