
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ ماههای اخیر تنشها در مرز لبنان و فلسطین اشغالی به شکل بیسابقهای افزایش یافته است و زمزمههای وقوع جنگی گسترده، جدیتر از هر زمان دیگری به گوش میرسد.
هرچند احتمال وقوع درگیری بالاست، اما چشمانداز آن نه جنگی محدود، بلکه رویارویی منطقهای ویرانگری است که پیامدهایش برای هیچ یک از طرفها قابل پیشبینی نخواهد بود
شواهد متعددی این نگرانی را تقویت میکند؛ از سویی اظهارات مقامهای غربی و آمریکایی مبنی بر لزوم خلع سلاح حزبالله در جنوب رودخانه لیتانی و هشدارهای صریح درباره اقدام یکجانبه رژیم صهیونیستی فشارهای دیپلماتیک را به اوج رسانده است و از سوی دیگر، تحرکات نظامی این رژیم شامل مانورهای گسترده شبیهسازی حمله همهجانبه (زمینی، هوایی و دریایی) و پروازهای بیوقفه پهپادهای جاسوسی بر فراز لبنان نشاندهنده آمادگی عملیاتی برای درگیری بزرگ در آینده است.
این اقدامات که با گزارشهایی مبنی بر احتمال هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی لبنان مانند فرودگاه و نیروگاهها همراه شده است، صرفاً نمایش قدرت نیست، بلکه تدارکی جدی برای سناریویی است که رژیم صهیونیستی آن را اجتنابناپذیر میداند.
این معادله یکطرفه نیست. حزبالله لبنان که تجربه دو شکست تحقیرآمیز رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ میلادی و جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶ میلادی را در کارنامه خود دارد، امروز در موقعیت متفاوتی قرار گرفته است. گزارشهای اطلاعاتی نشان میدهند این جنبش نه تنها توان نظامی خود را بازسازی کرده، بلکه با دستیابی به موشکهای نقطهزن، پهپادهای تهاجمی پیشرفته و احتمالاً تسلیحات فراصوت قدرت بازدارندگی خود را به سطحی رسانده است.
موشکهای نقطهزن و پهپادهای تهاجمی قادر هستند عمق راهبردی و مراکز حیاتی رژیم صهیونیستی را با دقتی بیسابقه هدف قرار دهند. این توانمندی در کنار محور مقاومت که اکنون قدرتمندتر و هماهنگتر از گذشته عمل میکند، هزینه هرگونه ماجراجویی نظامی را برای رژیم صهیونیستی به شکل قابل توجهی بالا برده است.
بنابراین هرچند احتمال وقوع درگیری بالاست، اما چشمانداز آن نه جنگی محدود، بلکه رویارویی منطقهای ویرانگری است که پیامدهایش برای هیچ یک از طرفها قابل پیشبینی نخواهد بود و میتواند نتیجهای متفاوت از سپتامبر 2024 میلادی رقم بزند.
پس از حملات هفتم اکتبر 2023 میلادی و آغاز درگیریهای منطقهای مرزهای شمالی فلسطین اشغالی با لبنان به کانون بحرانی جدیدی تبدیل شده است. با وجود توافق آتشبس در غزه و تلاشها برای آرامسازی جبهه شمال، رژیم صهیونیستی راهبرد نظامی خود را تغییر و حملاتش را از اهداف نظامی حزبالله به زیرساختهای حیاتی و غیرنظامی لبنان گسترش داده است.
به گفته منابع عبری، پس از برقراری آتشبس در جبهه شمالی قریب به 330 نیروی نخبه حزب الله بهوسیله ماشین ترور رژیم صهیونیستی هدف قرار گرفتند. این روند در روزهای اخیر با شدت بیشتری دنبال میشود.
در این میان دولت عون-سلام که با حمایت آمریکا طرحی برای کنترل و خلع سلاح مقاومت در دستور کار قرار داده، با مانعی بزرگ به نام حزبالله مواجه است. این گروه که از پایگاه اجتماعی گستردهای میان شیعیان برخوردار است، هرگونه خلع سلاح را به پایان کامل اشغالگری رژیم صهیونیستی در اراضی لبنان (مانند مزارع شبعا) منوط کرده است و بر توانمندی نظامی خود برای مقابله با هرگونه تهاجم زمینی تأکید میکند.
این تقابل دولت لبنان را در موقعیت راهبردی بغرنج قرار داده است؛ از سویی فشار غرب و تهدیدات نظامی رژیم صهیونیستی برای مهار حزبالله و از سوی دیگر قدرت سیاسی و نظامی این گروه که بخشی از ساختار قدرت در لبنان بهشمار میرود و خود را «مقاومت ملی» در برابر رژیم صهیونیستی تعریف میکند.
تحلیلگران هشدار میدهند، بنبست سیاسی-امنیتی لبنان را در آستانه دو خطر بزرگ قرار داده است؛ نخست، احتمال وقوع جنگی تمامعیار با رژیم صهیونیستی که پیامدهای ویرانگری برای زیرساختهای شکننده این کشور خواهد داشت و دوم، شعلهور شدن مجدد تنشهای داخلی فرقهای که با توجه به ساختار موزاییکی جامعه لبنان، میتواند ثبات ملی را دچار چالش کند.
نکته کلیدی آنکه دولت لبنان به دلیل نداشتن توان کافی برای مقابله با متجاوزان خارجی، نمیتواند سایر گروههای مقاومت را برای کنار گذاشتن سلاح قانع کند.
هرگونه اقدام نظامی نخست وزیر رژیم صهیونیستی نه تنها با پاسخی ویرانگر از سوی مقاومت مواجه خواهد شد، بلکه میتواند شکستی راهبردی و تاریخی بهمراتب سنگینتر از گذشته برای تلآویو رقم بزند
شرایط کنونی در مرز لبنان و رژیم صهیونیستی فراتر از تنش مرزی ساده و بازتابی از معادله قدرتی پیچیده و تغییر یافته در منطقه است. راست گرایان صهیونیست با وجود فشارهای دیپلماتیک و نمایش قدرت نظامی در برابر حزبالله قدرتمندتر از همیشه قرار گرفته است.
این جنبش که تجربیات موفق مقاومت در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ میلادی را در کارنامه دارد، اکنون با تکیه بر توانمندیهای پیشرفته نظامی و بازسازی نقاط آسیب دیده به ویژه موشکهای نقطهزن و پهپادهای تهاجمی بازدارندگی معناداری ایجاد کرده است. این قدرت هزینه هرگونه ماجراجویی را برای رژیم صهیونیستی به سطحی غیرقابلقبول رسانده و چشمانداز جنگی محدود را به درگیری منطقهای ویرانگر تبدیل کرده است.
علاوه بر این، راهبرد رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن زیرساختهای غیرنظامی لبنان برای اعمال فشار بر دولت این کشور جهت خلع سلاح حزبالله، نه تنها غیراخلاقی است، بلکه نشان از ناتوانی در برابر قدرت نظامی مقاومت دارد.
حزبالله با پایگاه اجتماعی گسترده و پیوند زدن خلع سلاح به پایان کامل اشغالگری، موضعی منطقی و مشروع اتخاذ و خود را به عنوان تنها ضامن امنیت و تمامیت ارضی لبنان در برابر تهدیدات دائمی رژیم صهیونیستی تثبیت کرده است.
در این معادله هرگونه اقدام نظامی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی نه تنها با پاسخی ویرانگر از سوی مقاومت مواجه خواهد شد، بلکه میتواند شکستی راهبردی و تاریخی بهمراتب سنگینتر از گذشته برای تلآویو رقم بزند.