به گزارش راهبرد معاصر؛ اندیشکده آلمانی کوبر با همکاری موسسه بین المللی مطالعات امنیت (CSIS) با شبیه سازی خروج آمریکا از ناتو، به بررسی پیامدهای این موضوع برای اروپا و واکنش کشورهای این قاره در قبال آن پرداخت. در ادامه ترجمه کامل این گزارش را می خوانید:
فوریه 2021 شده. دونالد ترامپ چند ماه پس از انتخابات مجددش به عنوان رئیس جمهور امریکا اعلام می کند که ناتو سازمانی منسوخ است و ایالات متحده از آن بیرون می آید. تمام نیروهای امریکایی، شامل پرسنل نظامی و تجهیزات و سلاح هسته ای و سامانه های دفاع موشکی در سریع ترین زمان ممکن از اروپا برگردانده خواهد شد.
این سناریوی کابوس وار در ذهن بسیاری از مسئولین و متخصصان امنیتی جای گرفته است. جدی شدن این سناریو برای طبقه مذکور از زمان انتشار گزارش نیویورک تایمز در ژانویه 2019 آغاز شد که طبق آن ترامپ چندین بار طی 2018، دم از خروج از ناتو زده بود. البته کنگره قانون حمایت از ناتو را تصویب کرده که طبق آن هرگونه استفاده از منابع مالی برای عقب کشاندن نیروهای امریکایی از پیمان ناتو را ممنوع اعلام می کند. اما هنوز هم ممکن است سناریوی مطلوب ترامپ عملی شود.
خیز ترامپ برای عقب نشینی از ناتو یک فایده داشته و آن این بوده که دولت های اروپایی را هوشیار کرده که باید بیشتر مسئولین امنیت خود را به دست گیرند و به ضرورت این موضوع پی ببرند. درک این موضوع می تواند ما را در فهم چرایی همکاری دفاعی نزدیک تر دولت های اروپایی و قرار گرفتن خودمختاری بیشتر در سیاست های امنیتی اتحادیه اروپا کمک کند. اما آیا اروپایی ها می توانند از خود دفاع کنند؟ آن ها چپونه به امنیت خود بدون امریکا می اندیشند؟
به تازگی اندیشکده کوبر با همکاری موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک (CSIS) شبیه سازی این موضوع را انجام داده است. 5 تیم به نمایندگی از کشورهای فرانسه، آلمان، لهستان، انگلیس و ایالات متحده سناریوی فرضی خروج امریکا از ناتو را بازی کردند. سناریویی که پس از آن بحران هایی برای اعضای بالکان غربی ناتو و شرق اروپا رخ می دهد. در این حالت خطوط قرمز، منافع و اولویت های هر کشور چه خواهد بود؟ اروپایی ها چگونه دفاع خود را بدون امریکا سازماندهی می کنند و امریکا چه نقشی می تواند پس از خروج از ناتو ایفا کند؟
نتایج این شبیه سازی هوشمندانه بود. در ابتدا بیشتر تیم های اروپایی سیاست "صبر و تماشا" در پیش گرفتند و به دنبال اقناع ایالات متحده به بازگشت به ناتو بودند. این روند با پیشنهاد امتیازاتی در پی گرفته شد که پیشتر اصلا فکرش را هم نمی شد کرد. حوزه امتیازات از تجارت تا انرژی را در بر می گرفت. نتیجه ناخوشایند برای اروپایی ها این بود که تهدید به خروج از ناتو می تواند برای امریکا باعث بدست آوردن برخی امتیازات شود.
اروپایی ها تنها زمانی گام های ابتکاری و کنشی (نه واکنشی) برداشتند که وضعیت امنیتی آن ها به شدت متزلزل شده بود و روشن شده بود که امریکا قطعا از ناتو بیرون می رود. واکنش اروپایی ها در این بستر، دیرهنگام و بی فایده بود. در شبیه سازی انجام گرفته، پس از خروج امریکا از ناتو، روسیه در یکی از کشورهای بالکان غربی کودتایی ترتیب می داد و تیم های اروپایی عضو در مواجهه به این بحران انتظار داشتند که همه اعضای باقی مانده ناتو، در پی اقدام در جهت امنیت دسته جمعی ذیل ماده 5 بر آیند. این سناریو، خاکستری بود. اما در عمل تنها مشورت هایی ذیل ماده 4 انجام شد و چند تحریم علیه روسیه وضع شد. همچنین ائتلاف های موقتی برای اقدام در مقابل روسیه بیشتر از اقدام در چهارچوب ناتو مورد استقبال قرار گرفت. بدون تضمین امنیتی امریکا، بنظر ماده 5 ناتو در رابطه با تعهد به اقدام جمعی در مواجهه با تهدیدات، می تواند ضعیف باشد.
سپس اوضاع بدتر هم شد. در سناریوی بعدی که اوضاع شرق بدتر هم شد. ماجرا چیزی شبیه بحران موشکی کوبا بود. این بار روسیه موشک های کروز با برد 4500 کیلومتر را در غرب خاک خود مستقر می کرد. ضعف اروپایی ها در مقابل این اقدام مشهود است زیرا در دفاع هوایی و موشکی، کشورهای اروپایی به امریکا وابسته بودند و به علاوه خروج بمب هسته ای هم از سوی امریکا، توانمندی اروپایی ها را در ایجاد بازدارندگی از بین برده بود. برای رفع این ضعف، اروپا نیازمند سرمایه گذاری های بلند مدت بود پس در صورت وقوع این سناریو، اروپا حداقل تا چند سال در مقابل تهدید موشکی روسیه، دست پایین را خواهد داشت.
خروج امریکا از ناتو به ویژه برای آلمان باعث بروز تهدیدات امنیتی وجودی می شود. تیم آلمان پیشنهاد پیمان دفاعی با فرانسه را داد و از انگلیس و فرانسه خواست تا چتر هسته ای خود را روی کشورهای اروپایی بگسترانند. به علت امکان بروز مخالفت های داخلی، توسعه توانمندی تولید سلاح هسته ای در آلمان گزینه ای نشد که به آن توجه شود. اما گستراندن چتر هسته ای فرانسه و انگلیس به سایر کشورهای اروپایی، باعث تحمیل هزینه های چشمگیری می شود: دوباره بحث سهم هر کس چقدر باید باشد، به اروپا باز می گردد. بازدارندگی هسته ای مسئله مزمن اصلی اروپا باقی خواهد ماند و اگر پروژه گستراندن چتر هسته ای شکست بخورد، برخی تیم ها احتمال اشاعه تسلیحات هسته ای در اروپا را می دادند.
وقتی بحث در رابطه با چهارچوب نهادی مطرح شد، دیدگاه فرانسوی به این جمع بندی می رسید که ناتو بدون ایالات متحده خواهد مرد. تیم فرانسه ترجیح می داد که یک ساختار دفاع دسته جمعی اروپا محور در دراز مدت شکل گیرد. در این ساختار اساس کار بر روابط دو جانبه و ارتباط آن ها به یکدیگر استوار بود. اما سوء ظن هایی نسبت به این طرح، به ویژه در جانب انگلیسی و لهستانی وجود داشت. آلمان، هلند و انگلیس قاطع بودند که ساختار فرماندهی ناتو باید پس از خروج امریکا هم باقی بماند و راهی برای گزینه بازگشت از سوی امریکا در هر زمانی باز گذاشت.
بریتانیای پسا برکزیت آنطور که در شبیه سازی دیده شد، خود را یک بازیگر پیشرو در امنیت اروپا می بیند که اراد و توان شکل دادن به سازواره امنیتی آینده این قاره را دارد. نظر به توانمندی دفاعی بالای آن، تیم انگلیس خود را در موقعیت قدرتمند مذاکره دید و نسبت به مسائل و رهبری آلمان و فرانسه به دیده تردید می نگریست. خطوط قرمز بریتانیا چنین بود: نه به ارتش اروپایی؛ نه به یک اتحادیه نظامی اروپایی؛ نه به طرحی امنیت اروپا تنها بر روی کاغذ.
لهستان به عنوان آسیب پذیر ترین عضو ناتو در شرق اروپا، به توانایی اروپا در سازماندهی دفاع دسته جمعی اعتماد نداشت و وسوسه هایی برای ایجاد رابطه دو جانبه با ایالات متحده از خود بروز می داد. همانطور که تیم لهستانی گفت، اگر ایالات متحده قرار باشد بیرون بیاید، جبهه شرقی باید آخرین نقطه باشد. پیامد این نگاه می تواند دو جانبه سازی مسائل امنیتی باشد. جالب آن که تمام تیم ها معتقد بودند روسیه حاضر به کنار گذاشتن رویکرد تهاجمی خود حتی در عوض امتیازات برای امنیت (مثل ارائه پیش نویس طرح امنیت اروپایی بر پایه ابتکار 2008 مدودف) نخواهد بود. این مشخص می کند که روسیه در میان اروپایی ها به عنوان یک بازیگر تامین کننده امنیت مد نظر نیست حتی با وجود آن که آلمان گرایش هایی به تحرک در جهت مذاکره با روسیه پیرامون این موضوع از خود نشان می داد.
برای تیم امریکایی، کمک به امنیت اروپایی دیگر گزینه ای نبود که بشود به آن بازگشت. این تیم معتقد بود اروپایی ها باید همه چیز را برای ضمانت های امنیتی روی میز مذاکره بیاورند، از تجارت گرفته تا همسازی سیاسی بر سر ایران و چین. تیم ایالات متحده می گفت کشورهایی که به راستی خواهان ادامه حضور امریکا هستند، بالاخره راهی برای آن خواهند یافت. این تیم همچنین تاکید داشت اروپا باید خودش نقش پیشتاز را در کنترل بحران قاره داشته باشد. در این سناریو، روابط میان طرف ها عادی می ماند اما هنوز اروپایی ها همچنان به ادامه حضور امریکا و ادامه شراکت آن بر پایه ارزش های مشترک امید داشتند و باز نا امید می شدند. در مقابل تیم امریکایی روی توافقی تاکید داشت که همزمان مشکلات تجاری و دفاعی را حل کند.
با نگاه کلی تر به نتایج این شبیه سازی روشن می شود که بدون ضمانت های امنیتی امریکا، اساس اتحاد اروپایی و انسجام متقابل، به سرعت با چالش مواجه خواهد شد و اروپا در معرض خطر جدی تجزیه به چند اردوگاه قرار خواهد گرفت. هرچند اروپایی ها اراده سازماندهی امنیت خود را داشتند، ضعف توانمندی نظامی آن ها مانع از اقدام جدی آن ها می شد و همین به جدایی زود هنگامشان می انجامید. باید توجه داشت هرگونه "کاهش" نیروهای امریکایی در اروپا هم می تواند نتایج مشابه "خروج" در پی داشته باشد.
بهتر است آماده باشیم تا تاسف نخوریم
اروپایی ها باید چه کار کنند که با این نتایج مواجه نشوند. در ادامه چند توصیه برآمده از شبیه سازی را ارائه می کنیم:
مردم را در بحث مداوم پیرامون دفاع و امنیت اروپا وارد کنیم. این ارتباط استراتژیک لزوما نباید به حمایت از انتخاب سیاسی خاصی به نفع حکومت ها بیانجامد اما به عنوان سنگری در مقابل اطلاعات رسانی غلط در جهت پوپولیسم و ارتجاع اجتماعی مثمر ثمر خواهد بود.
به چیزهایی بیاندیشیم که فکرش را هم نمی کردیم. دو چیز که برای توانایی اروپایی ها در دفاع از خود به شدت اهمیت دارند عبارتند از ساختار فرماندهی ناتو و گسترش بازدارندگی هسته ای از سوی ایالات متحده. اگر این دو از بین بروند، اروپایی ها باید فورا جایگزین هایی برای آن داشته باشند.
روی توانمندی نظامی اروپایی سرمایه گذاری کنیم و مکانیزمی برای به کارگیری آن در نظر بگیریم. این باعث می شود تا اثرات عدم فعالیت امریکا در ناتو پایین و قدرت اقدام جمعی ناتو بالا برود. این باعث می شود امریکا هم به گزینه خروج از ناتو تمایل کمتری پیدا کند و اروپایی ها را هم رو به خودکفایی از امریکا پیش می برد.
تلاش ها برای تضمین به اعضای اروپای شرقی تقویت شود. انسجام اروپایی باید با تعهدات قابل سنجش تقویت گردد. تاکنون تهدید نگاه های واگرایانه یکی از نقاط ضعف برای ناتو و اتحادیه اروپا بوده است.
بپذیریم برای ایجاد توانمندی نظامی اروپایی و ایجاد بازدارندگی و دفاع، بییش از یک دهه وقت با سرمایه گذاری مداوم نیاز است. هیچ میانبری برای رسیدن به این اعتبار وجود ندارد.
در آخر هم، باید اروپا خود را آماده کند که اگر امریکا از ناتو خارج شد، راهی برای نقش آفرینی آن باز گذارد. در کوتاه مدت این باعث می شود امریکا وارد جریان شود و به توانمندی نظامی اروپایی ها کمک کند و انسجام سیاسی ماورا آتلانتیک به بهترین شکل حفظ شود. در دراز مدت امید برای بازگشت امریکا را حفظ خواهد کرد.
نظریه: با نگاه به آن چه در شبیه سازی گذشته و نتیجه گیری که اندیشکده مطرح اروپایی گرفته می تون ضعف و انفکاک اروپا را به وضوح دید. اروپایی ها می دانند که قادر به مقابله با روسیه نیستند و به همین دلیل تمام تلاش خود را می کنند امریکا در قاره سبز باقی بماند. شدت ضعف اروپا و ناتوانی آن در دفاع از خود بدون حمایت ایالات متحده به حدی است که اگر واشنپتن تصمیم به خروج از ناتو بگیرد، اروپا عملا احساس تنهایی و بی دفاعی می کند. توصیه های پایانی هم نشان می دهد حتی اگر اروپا بخواهد در این راستا اقدام مثبتی کرده و خودکفا شود، نیازمند زمان حداقل 10 ساله است. در توصیه ها بحث افزایش سرمایه گذاری نظامی هم مطرح شده که می تواند برای کسانی که قائل به کاهش هزینه های نظامی کشور هستند، روشنگر باشد.