به گزارش راهبرد معاصر؛ بر اساس تحقیقات پانورامای بی بی سی ( 2017) ؛ در مورد تامین و حمایت مالی دولت انگلیس از گروه های تروریستی در سوریه هیچ گونه تحقیق و نظارتی شکل نگرفته است. جاناتان فورمن در کتاب « Aiding and Abetting» بر این عقیده است که کمک های انگلیس به صورت کلی به دلیل فقدان تحقیقات و کاربرد مناسب از نتایج مثبتی برخوردار نبوده است. افشاگری های اخیر میدل ایست ای در مورد تلاش های تبلیغاتی انگلیس در سوریه بیشتر منطق سیاست های تفرقه آمیز این کشور را تضعیف کرده و اصل بی طرفی مفروض انگلیس نسبت به مناقشات و درگیری های خارجی را زیر سوال برده است.
در روز های آغازین جنگ داخلی سوریه – قبل از این که درهای جهنم باز شود و سوریه وارد یک درگیری منطقه ای شود ؛ بسیاری از سفرای سابق انگلیس در سوریه؛ با مانورهای خارجی انگلیس در این کشور مخالفت نمودند. اما پلن و بازی نهایی انگلیس در سوریه چه خواهد بود؟ آیا انگلیس درصدد سرنگونی بشار اسد یا تضعیف وی یا به دنبال تغییر کامل رژیم می باشد؟
بریتانیا روابط نزدیکی با دولت سوریه داشت و ده ها نماینده پارلمان قبل از شروع جنگ از سوریه دیدار کرده بودند. بسیاری از دیپلمات ها و مقامات نظامی که از دانش، تجربه و بینش خوبی نسبت به مسئله سوریه برخوردار بودند ؛ سیاست های بریتانیا در مقابل این کشور را زیر سوال بردند.
جوشوا لاندیس، کارشناس برجسته سوریه در ایالاتمتحده، در سال ۲۰۱۱ نوشت که دولت سوریه به احتمال زیاد بقای خود را حفظ می کند و ما باید برای پایان دادن به درگیری ها درهای مذاکره را با دولت سوریه باز کنیم. به صورت مشابه؛ پاتریک سیل استدلال داشت که مخالفان سوریه با یکدیگر متحد نیستند و تغییر رژیم به دلیل نیاز برای یک مسیر مذاکره شده با شکست روبرو خواهد شد. اد حسین مشاور تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس هم در سال 2011 همین روایت را تکرار کرد. اما این هشدار ها توسط دولت انگلیس مورد توجه قرار نگرفت و در مقابل انگلیس بدون توجه به پیامدهای آن؛ نسبت به بحران سوریه رویکردی خصمانه اتخاذ نمود.
انگلیس در تهاجمی شدن مواضع آمریکا در قبال سوریه نقش بارز و تعیین کننده ای را ایفا نموده است. هر چند که در آن زمان مسئله لیبی همچنان حل و فصل نشده بود. دیوید لش نویسنده کتاب « شیر جدید دمشق» چندین بار در مصاحبه با من گفت که در اوایل جنگ داخلی سوریه؛پس از دیدارهای خود با رهبران انگلیس و آمریکا به نظر می رسید انگلیسی نسبت به دمشق بیشتر سردرگم و رویکرد خصمانه داشتند.
در طی سالهای نخست ریاست جمهوری؛ اسد در لندن به گرمی مورد استقبال قرار گرفت و حتی با ملکه هم دیدار نمود. قبل از شروع جنگ داخلی سوریه؛ ده ها نماینده پارلمان از طریق انجمن بریتانیا – سوریه به این کشور سفر کرده اند. فراتر از ملاقات های رسمی شاهد حضور گسترده نخبگان تجاری، سیاسی و اجتماعی انگلیس از این کشور بودیم. با این حال با شروع جنگ؛ دولت انگلیس علاقه ای به صحبت کردن و گوش دادن نداشت زیرا کامرون به نظر می رسید تحت تاثیر جنگ های عادلانه دوران تونی بلر قرار گرفته بود. در این صورت اعضای پارلمان در مجاب کردن وی با شکست روبرو شدند و وزارت خارجه انگلیس در سال 2013م بر شروع حملات علیه سوریه تاکید کردند در حالی که برای پایان این بازی استراتژی مشخصی نداشتند.
سپس از آن زمان به بعد انگلیس بر مفهوم « اسد باید برود» که مانع اصلی سیاست های عقلانی بود وسواس بیشتری نشان دادند و هر کسی که مخالف این رویکرد بود را به « اسدیست» یا حامیان رژیم اسد متهم می کردند. اما کریسپین بلانت رئیس کمیته امور خارجه انگلیس در مصاحبه ای با « The Telegraph» گفت: « سرنگونی اسد راه حل نیست». یا جولیان لوییس رئیس کمیته دفاع در مصاحبه با بی بی سی و گاردین به صورت مشابه همین موضع را تکرار کرد. قانع نشدن از رویکرد دولت انگلیس توسط دو کمیته اساسی نظارت در مجلس نشان می دهد که انگلیس به وضوح از یک سیاست یا استراتژی کلی در سوریه برخوردار نبوده است.
رهبران نظامی تحت تاثیر تفکرات نظامی کلازویتس ( نظریه پرداز نظامی اهل اتریس 1780-1831) این را آموخته اند که « جنگ همان ادامه سیاست است اما به روش ( ابزار) دیگر » بر اساس تفکرات کلازویتس؛ پس از اوج گرفتن جنگ داخلی سوریه، رئیس سابق وزارت دفاع انگلیس به سی ان ان گفت که بهتر است بگذاریم اسد پیروز شود و بعد مذاکره با وی شکل بگیرد.
سایر ژنرالهای برجسته ، از جمله سر سیمون مایال ، مشاور سابق نظامی بریتانیا در خاورمیانه اظهار داشت که سیاست انگلیس تحت تاثیر « جهل و تفکرات اوهامی » قرار گرفته است. ژنرال لرد ریچارد دنات، رئیس پیشین ارتش انگلیس گفت راه حل اصلی بحران سوریه « همکاری با اسد برای گفتگو و خاتمه بخشی به جنگ » می باشد. علاوه بر این جاناتان شاو و جان هولمز دو رئیس سابق نیروهای ویژه انگلیس در مصاحبه با من گفتند که سیاست انگلیس نسبت به سوریه اشتباه بوده است. در مجموع حمایت و پشتیبانی انگلیس از گروه های مخفی تروریستی همراه با حمایت تبلیغاتی برای گسترش تفرقه و نفرت؛ زمینه گسترش جنگ سوریه را فراهم ساخته است. علاوه بر این نشان داد که انگلیس در قبال بحران سوریه از یک استراتژی مشخصی برخوردار نیست.