
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ اروپاییها خود را با این باور فریب دادهاند که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا غیرقابل پیشبینی و متناقض، اما در نهایت قابل کنترل است و به طرز عجیبی از تصور غلط خود راضی هستند. از سخنرانی تحقیرآمیز جی. دی. ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا در کنفرانس امنیتی مونیخ در فوریه گذشته تا راهبرد جدید امنیت ملی ایالات متحده که به تازگی منتشر شد، دولت ترامپ پیوسته چشمانداز روشنی برای اروپا حفظ کرده است؛ یعنی اولویت دادن به روابط ایالات متحده و روسیه و تلاش برای تقسیم و مطیع کردن این قاره.
هیچ چیز کمتر از حاکمان خودخوانده در اروپا که به دنبال تضعیف وحدت و تبانی با روسیه هستند، میهنپرستانه نیست
مدتهاست اروپا باید متوجه شده باشد وقتی صحبت از عملیات نظامی روسیه در اوکراین و امنیت قاره اروپا میشود، در بهترین حالت تنها و در بدترین حالت با دو دشمن روبروست؛ روسیه در شرق و ایالات متحده به سرکردگی ترامپ در غرب. هر بار که ترامپ یا دولتش به اروپا و اوکراین حمله کردند، اروپاییها با لبخندی اجباری ضربه را پذیرفتند و برای خشنود کردن کاخ سفید سر تعظیم فرود آوردند. آنها معتقدند، این ترفندی هوشمندانه است که با استفاده از ناهماهنگی و غرور ترامپ، «وی را به آغوش اطلسی ها بازمیگرداند».
با وجود این، هر بار ترامپ توجه محدودش را به جنگ اوکراین معطوف میکرد، طرف روسیه را میگرفت؛ از تلهای که فوریه گذشته برای ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین تا فرش قرمزی که ماه اوت در آلاسکا برای ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه پهن کرد و «طرح صلح» ۲۸ مادهای که احتمالاً در مسکو نوشته شده بود. هر بار اروپاییها ضربه خوردند و برای حفظ مشارکت واشنگتن و نجات آنچه از اتحاد حوزه آتلانتیک باقی مانده بود، به تکاپو افتادند.
اروپا شرط خود را باخت، در حالی که دولت ترامپ درباره اروپا، اوکراین و روسیه ثبات قابل توجهی نشان داد. ترامپ میخواهد به جنگ اوکراین پایان دهد، در وهله نخست به این دلیل که آن را مانعی برای عادیسازی روابط ایالات متحده و روسیه، به ویژه معاملات تجاری برنامهریزی شده بین حلقه نزدیک خود و متحدان نزدیک کرملین میبیند. نظم جهانی لیبرال پایان یافته و منطق بقای اصلح جایگزین شده است. ترامپ به جای رقابت سنتی قدرتهای بزرگ، در تلاش برای تبانی امپریالیستی با روسیه و چین است. بقیه جهان، ازجمله اروپا، در فهرست گزینههای بالقوه استعماری قرار دارند.
از نظر راهبردی منطق کوتاهمدت دارد، اما از نظر ایدئولوژیکی با حمایت احزاب و دولتهای راست افراطی در اروپا و فراتر از آن همسوست، که نه تنها دیدگاههای ملیگرایانه و محافظهکارانه اجتماعی مورد حمایت ترامپ، مانند شعار «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم» به اشتراک میگذارند، بلکه برای ایجاد تفرقه در اروپا و تهی کردن پروژه ادغام اروپا از محتوای آن تلاش و نیروهای راست میانه در همکاری با آنها نقش «احمقهای مفید» بازی میکنند.
هیچ چیز کمتر از حاکمان خودخوانده در اروپا که به دنبال تضعیف وحدت و تبانی با روسیه هستند، میهنپرستانه نیست. چشماندازی که در راهبرد جدید امنیت ملی ایالات متحده ترسیم شده، درباره سیاستهای مشخص مربوط به اروپا پراکنده، اما پیام سند واضح است؛ اینکه تنها پیوند ممکن فراآتلانتیکی بین نیروهای راست افراطی است، جایی که آمریکاییهای مسلط، پیروان اروپایی خود را کنترل میکنند. این کاملاً با چشمانداز و راهبردی که روسیه پوتین سالهاست در قبال اروپا دنبال میکند، مطابقت دارد.
اگر ترامپ هنوز اروپا را مطیع خود نکرده است، به لطف مانور هوشمندانه اروپاییها نیست. ستایش بیدریغ از ترامپ، «پاپ» خطاب کردنش، هدیه دادن به وی و دعوت به ضیافتهای سلطنتی، اوکراین یا روابط فراآتلانتیکی را نجات نخواهد داد. نه دیپلماسی آشفته اروپایی، نه سفرهای گروهی به واشنگتن و نه طرحهای صلح جایگزین هیچ فایدهای نخواهند داشت.
اگر ترامپ هنوز نتوانسته دیدگاه خود را درباره جنگ اوکراین و توازن قدرت جدید در اروپا محقق کند، صرفاً به این دلیل است که پوتین همچنان به بازی کردن ادامه میدهد. اما تکیه بر تضعیف مداوم هرگونه توافق بین ایالات متحده و روسیه به وسیله پوتین نمیتواند راهبرد امنیتی مناسبی برای اروپا باشد.
بخش قابل توجهی از مردم و دولتهای اروپایی می پندارند امنیت اروپا از کی یف میگذرد. این شامل آلمان، فرانسه، بریتانیا، لهستان، کشورهای شمال اروپا، حوزه بالتیک، هلند، اسپانیا و تا حد کمتری ایتالیا میشود (شاید فقط به این دلیل که ایتالیاییها از اینکه از هر فهرستی حذف شوند، متنفرند). آنها میدانند جنگ امپریالیستی روسیه از اوکراین آغاز میشود، اما به آنجا ختم نمیشود و تسلیم کی یف فقط منابع روسیه را برای گشودن جبهههای جدید علیه اروپا آزاد میکند. متأسفانه، اوکراین دروازهای است که از تبدیل شدن جنگ ترکیبی که در حال حاضر در اروپا در حال وقوع است به تهاجم نظامی خطرناکتر جلوگیری میکند.
ستایش بیدریغ از ترامپ، «پاپ» خطاب کردنش، هدیه دادن به وی و دعوت به ضیافتهای سلطنتی، اوکراین یا روابط فراآتلانتیکی را نجات نخواهد داد
اروپا شاید درباره جنگ اوکراین، اهرم فشار بیشتری نسبت به ایالات متحده داشته باشد. از زمان روی کار آمدن ترامپ، حمایت آمریکا از اوکراین عملاً متوقف شده است. اروپا همچنین بیشتر داراییهای مسدود شده روسیه را در اختیار دارد، تحریمهایی اعمال میکند که در واقع به مسکو آسیب میرساند و از اوکراین حمایت اقتصادی و بخش عمدهای از کمکهای نظامی خود ارائه میدهد.
ایالات متحده همچنان برای اوکراین و اروپا بسیار مهم است، به ویژه در ارائه اطلاعاتی که اوکراین را قادر میسازد حملات پهپادی و موشکی روسیه به شهرها و زیرساختهای اوکراین را رهگیری و همچنین اهداف حملات عمیق را در داخل روسیه شناسایی کند. علاوه بر این، ایالات متحده از فروش سلاحهایی که اروپاییها برای اوکراین خریداری میکنند سود میبرد.
اروپا در تلاش است با افزایش هزینههای دفاعی، آسیبپذیریهای خود را کاهش دهد، اما این موضوع اغلب مستلزم خرید سلاحهای آمریکایی بیشتر است و در نتیجه آسیبپذیریهای خود را در کوتاهمدت به قیمت افزایش وابستگی بلندمدت به ایالات متحده کاهش میدهد، که اوکراین را تنها با اعتبار متحدان اسمی خود مسلح میکند و این متحدان از حل این معضل بسیار دور هستند.
اروپا نمیتواند قول دهد امروز جنگ را پایان میدهد، اما میتواند متعهد به ایجاد شرایط برای امنیت پایدار در این قاره شود و اگر به چاپلوسی نیاز باشد، اروپا حتی میتواند به ترامپ اطمینان دهد وقتی روز صلح فرا برسد، با کمال میل بنای یادبود یا میدانی به وی اختصاص خواهد داد، یا جایزه طلایی به وی اعطا خواهد کرد.