
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ روابط امارات و جمهوری آذربایجان سالهای اخیر، بهویژه از سال جاری میلادی وارد مرحلهای تازه و از همکاریهای معمول فراتر رفته و به نوعی شراکت راهبردی چندبعدی تبدیل شده است. این نزدیکی در ابعاد اقتصادی، سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی قابل مشاهده است. ژوئیه دو کشور توافقنامه شراکت اقتصادی جامع را در ابوظبی و با حضور محمد بن زاید و الهام علیاف امضا کردند؛ توافقی که نقطه عطفی در روابط دو طرف به شمار می رود و هدفش تقویت سرمایهگذاریهای مشترک در حوزههایی همچون انرژیهای تجدیدپذیر، گردشگری، لجستیک، ساختوساز و ارتقای زنجیرههای تأمین بود. این توافق بخشی از برنامه کلان امارات برای گسترش شراکتهای اقتصادی و افزایش حجم تجارت غیرنفتی است.
امارات از سالهای ۲۰۱۰ میلادی به سیاست «موازنهسازی فعال» روی آورده و آذربایجان نیز پس از جنگهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ میلادی قرهباغ نسبت به روابط ایران و ارمنستان حساستر شده است
در ادامه این روند، بن زاید سپتامبر در سفری رسمی وارد منطقه قرهباغ شد و مورد استقبال الهام علیاف قرار گرفت. در این دیدار، دو طرف درباره همکاریهای اقتصادی، انرژی، امنیت غذایی و فرهنگی گفتوگو و بهطور رسمی «شراکت راهبردی جامع» میان دو کشور را اعلام کردند. همزمان چندین یادداشت تفاهم در حوزههای حملونقل، انرژی، گردشگری، رسانه، فناوری، هوش مصنوعی و ساخت کشتی به امضا رسید که نشاندهنده جهش کمسابقه روابط دو کشور بود.
اول دسامبر نیز نشستی مشترک به ریاست مقام های ارشد دو کشور در ابوظبی برگزار شد که در آن تشکیل کمیته راهبردی مشترک اعلام و مقرر شد نشست بعدی کمیته در باکو برگزار شود. پنج کمیته فرعی در حوزههای سیاست، اقتصاد، امنیت، همکاریهای بشردوستانه و انرژی نیز در این چارچوب بهوجود آمد. رشد اقتصادی میان دو کشور نیز این نزدیکی را تأیید میکند. تجارت دوجانبه از ۹۷۹ میلیون دلار در سال ۲۰۲۲ میلادی به ۱.۶۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ و سپس به ۲.۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۴ میلادی افزایش یافت.
این توسعه روابط ریشه در مجموعهای از عوامل ژئوپلیتیکی، اقتصادی و امنیتی دارد. هر دو کشور تلاش میکنند نفوذ ایران را در منطقه مهار کنند. امارات از سالهای ۲۰۱۰ میلادی به سیاست «موازنهسازی فعال» روی آورده و آذربایجان نیز پس از جنگهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ میلادی قرهباغ نسبت به روابط ایران و ارمنستان حساستر شده است. از نظر اقتصادی نیز امارات به یکی از بزرگترین سرمایهگذاران کشورهای حوزه خلیج فارس در آذربایجان تبدیل شده و در پروژههای مهمی همچون انرژی تجدیدپذیر، توسعه بنادر، مناطق آزاد، املاک و گردشگری مشارکت دارد.
پروژههای ترانزیتی نیز یکی از انگیزههای عمده نزدیکی دو طرف است. آذربایجان حلقه اصلی کریدور میانی میان چین، آسیای مرکزی، ترکیه و اروپاست؛ مسیری که امارات تلاش دارد در آن نقشآفرینی کند. اتصال بنادر امارات به دریای خزر و همکاری با بندر باکو و بنادر قزاقستان و ترکمنستان نیز نفوذ اقتصادی ابوظبی را در آسیای مرکزی تقویت میکند.
در حوزه امنیتی و نظامی نیز آذربایجان به دنبال ارتقای توان نظامی خود پس از جنگ قرهباغ است و امارات که صادرکننده فناوریهای پهپادی و امنیت سایبری است، طرف جذابی برای همکاری محسوب میشود. هر دو کشور نیز در مخالفت با جریانهای اسلامگرای سیاسی اشتراک نظر دارند که این امر سطحی از هماهنگی امنیتی میان آنها ایجاد کرده است.
نزدیکی جغرافیایی آذربایجان به مرزهای ایران، حساسیتهای امنیتی شمالغرب کشور و حضور گسترده جاسوسی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان، این اتحاد را به چالشی راهبردی برای تهران تبدیل کرده است
عامل مهم دیگر در نزدیکی امارات و آذربایجان، نقش رژیم صهیونیستی است. روابط راهبردی باکو و تلآویو و نیز گسترش روابط ابوظبی با تلآویو پس از توافق ابراهیم باعث شکلگیری نوعی مثلث همکاری شده است که شامل تبادل فناوریهای امنیتی، هماهنگی سیاسی در قبال ایران و همکاری اقتصادی و ترانزیتی میشود. در جریان جنگ غزه، این مثلث ابعاد عملیتری پیدا کرد. آذربایجان بخش مهم نفت رژیم صهیونیستی را تأمین و امارات مسیر ترانزیتی خلیج فارس – رژیم صهیونیستی را فعال کرد. این روند نشان میدهد که شبکه همکاری میان سه طرف صرفاً نمادین نیست و در حال تبدیل شدن به ساختار پیوندی فعال و هدفمند است.
پیامدهای این اتحاد بیش از همه متوجه جمهوری اسلامی ایران است. نزدیکی جغرافیایی آذربایجان به مرزهای ایران، حساسیتهای امنیتی شمالغرب کشور و حضور گسترده جاسوسی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان، این اتحاد را به چالشی راهبردی برای تهران تبدیل کرده است. دسترسی تلآویو به زیرساختهای قفقاز جنوبی و توسعه همکاریهای فناورانه امارات با آذربایجان میتواند ظرفیت نظارتی رژیم صهیونیستی را در قبال ایران تقویت کند. علاوه بر آن، باکو نیز با اتکا به حمایت امارات و رژیم صهیونیستی میکوشد موضع خود را در موضوعاتی مانند کریدور زنگزور در برابر تهران تقویت کند. به این ترتیب، شکلگیری محور باکو – ابوظبی – تلآویو میتواند پیامدهای بلندمدت و قابلتوجهی بر موازنه امنیتی در قفقاز و محیط پیرامونی ایران داشته باشد و سیاستهای منطقهای تهران را با چالشهای جدی مواجه کند.