به گزارش راهبرد معاصر؛ انتخابات لبنان، علی الظاهر، قرار است پس از سه بار تعویق (آخرین انتخابات در لبنان سال 2009 برگزار شد و طبق روال، دور بعدی باید در سال 2013 برگزار می شد ولی به علت بغرنج بودن شرایط سیاسی، پارلمان این کشور، سه بار برگزاری انتخابات را عقب انداخته است)، در موعد مقرر برگزار شود. صحنه سیاسی لبنان امروزه، شاهد کارزارهای انتخاباتی سنگین و فشرده است که رقابت قدرت های منطقه ای، آن را تشدید کرده است. با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک کشور لبنان، قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای، حساسیت بسیار زیادی نسبت به روندهای سیاسی این کشور کوچک دارند. از یک سو، جمهوری اسلامی ایران، حامی حزب الله لبنان و متحدان سیاسی اش است تا محور مقاومت، در نزدیکی رژیم صهیونیستی همچنان پایدار بماند. از سوی دیگر، در یک جبهه، تل آویو، واشنگتن و محور ریاض، تلاش می کنند خط فکری ضد مقاومت در لبنان را به کرسی قدرت بنشانند تا مقاومت را به حاشیه برده و سازش در جهان اسلام را ترویج دهند.
با توجه به این واقعیت ها، سرنوشت انتخابات لبنان، حداقل در کوتاه مدت، می تواند بر بخشی از روندهای موجود منطقه، تاثیر بگذارد. اگر اکثریت غالب پارلمان را نیروهای مخالف مقاومت در دست گیرند، شاید فشار بر حزب الله دوچندان شود و این گروه ناگزیر نیروهای خود را از سوریه بیرون بکشد که در نتیجه این امر پیروزی محور مقاومت در سوریه به شکست تبدیل خواهد شد. روی دیگر قضیه می تواند غلبه آرای طرفدار مقاومت باشد که در نتیجه آن، لبنان شاید وارد جنگی علیه رژیم صهیونیستی شده و سرنوشت منطقه دچار تحولی بزرگ شود. از این رو، گمانه زنی در خصوص نتیجه انتخابات پیش روی لبنان، ذهن بسیاری از تحلیلگران مسائل منطقه غرب آسیا را مشغول کرده است. به منظور، بدست آوردن شمای کلی از نتایج احتمالی در انتخابات پیش روی لبنان، شایسته است در الگوی رای دهی گروه های قومی-مذهبی لبنان در آخرین انتخابات برگزار شده (2009) مداقه کنیم.
الگوی رای دهی در لبنان؛ پیرو گرایشات مذهبی یا سیاسی؟
لبنان از نظر مذهبی، کشوری به شدت چندپاره بوده است. اگر تاریخ لبنان از دوره استقلال تا به امروز را مطالعه کنیم در خواهیم یافت که دوره فعلی، به لحاظ همزیستی مسالمت آمیز، جزو آرامترین مقاطع تاریخ لبنان است. اختلافات مذهبی در جامعه لبنان در دهه 70 میلادی وارد فاز نبرد مسلحانه شد و جان بسیاری از لبنانی ها را گرفت.
جامعه لبنان متشکل از 30% سنی، 27% شیعه، 40% مسیحی (مارونی، ارتدوکس و ارمنی)، و 5% دروزی است. این گروه های جمعیتی تا حدودی به لحاظ جغرافیایی هم جدای از یکدیگر زندگی می کنند. اما مطالعه رویه رای دهی لبنانی حاکی از آن بوده که گرایشات فرامذهبی و سکولار (حامی جدایی مذهب از سیاست) در میان نزدیک به 20% رای دهندگان هوادار دارد. برای اثبات این مدعا باید تعداد کرسی های کسب شده توسط احزاب شیعه، سنی، دروزی و مسیحی را با نسبت پیروان این ادیان در خاک لبنان مقایسه کنیم.
پس از انتخابات 2009، سنی ها 29 کرسی، شیعیان 25 کرسی، دروزی ها 11 کرسی و مسیحیان 41 کرسی را در اختیار گرفتند. نسبت این تعداد از کرسی به این ترتیب می شود: سنی: 22%؛ شیعه: 19%؛ دروز: 8%؛ مسیحی 32%. این آمار نشان می دهد که غالبیت کرسی ها طبق بافت مذهبی لبنان توزیع شده است. به عبارت دیگر، همانطور که اکثریت جامعه لبنان را مسیحیان تشکیل می دهند، اکثریت کرسی های پارلمان را هم، احزاب مسیحی در اختیار گرفته اند. اما ترکیب کرسی ها نشان می دهد که مثلا بخشی از شیعیان، به احزاب شیعی رای نداده اند. چنین الگوی رای دهی، تا حد زیادی منبعث از تقسیم جامعه لبنان به دو خط فکری مقاومت و غیر از آن است. پس باید گفت امروزه جامعه لبنان بیش از آن که بر اساس مذهب به 4 دسته تقسیم شود، بر اساس میزان هواداری از مقاومت، به دو دسته تقسیم شده است.
در انتخابات 2009، دو ائتلاف سیاسی بزرگ، رقبای اصلی بودند. ائتلاف 14 مارس به رهبری جریان المستقبل (سنی) تحت هدایت سعد حریری (وابسته به محور ریاض) و ائتلاف 8 مارس، به رهبری "التیار الوطنی الحر" تحت هدایت میشل عون و "حزب الله"، تحت هدایت سید حسن نصر الله در نهایت 90% کرسی های پارلمان را در اختیار گرفتند.
حزب المستقبل، به صورت منفرد، بیشترین کرسی ها را (26 کرسی)
را کسب کرد ولی ائتلاف 8 مارس (حامی محور مقاومت)، با اختلاف بالایی، گوی سبقت را
از ائتلاف 14 مارس (تحت حمایت محور ریاض)، ربود. 14 مارس در نتیجه انتخابات 2009،
44 کرسی را از آن خود کرد در حالی که 8 مارس موفق شده بود، 70 کرسی را در اختیار
گیرد. این موضوع نشان داد که اکثریت مردم لبنان، حامی تفکر مقاومت هستند هرچند که
حزب اصلی مقاومت یعنی حزب الله، 12 کرسی را در اختیار داشت (دومین حزب در ائتلاف 8
مارس پس از التیار الوطنی الحر با 19 کرسی)، ولی با توجه به این که اصولا نام این
ائتلاف برگرفته از تظاهراتی به درخواست حزب الله در 8 مارس 2005 بوده، می توان
چنین نتیجه گرفت که رای دادن به احزاب عضو ائتلاف 8 مارس، با علم بر این انجام شده
که محور مقاومت تقویت می شود.
با توجه به این که دو ائتلاف اصلی متشکل از گروه های سیاسی از مذاهب مختلف است، می توان تاکید کرد که الگوی رای دهی در لبنان، در سطح کلان، چندان تابعی از مذهب منتخبین نیست و بیشتر از گرایشات منطقه ای نشات می گیرد. ولی مذهب در الگوی شکل گیری احزاب نقش اصلی را ایفا می کند.
نگاه مذاهب لبنان به "14 مارس" و "8 مارس"
تحلیل توزیع کرسی ها پس از انتخابات 2009 ، در یافتن نگاه پیروان مذاهب به دو ائتلاف غالب، می تواند بسیار راهگشا باشد.
ائتلاف 8 مارس |
|
مسیحی |
25 کرسی |
سنی |
2 |
شیعه |
25 |
دروزی |
11 |
ائتلاف 14 مارس |
|
مسیحی |
16 |
سنی |
27 |
شیعه |
0 |
دروزی |
0 |
لازم به ذکر است که آمار ارائه شده تقریبی است زیرا بسیاری از احزاب لبنان، ترکیب یکدست مذهبی ندارند و نمی توان تمامی نامزدهایی که از آن ها به پارلمان راه یافتند را پیرو مذهب غالب حزب برشمرد.
تحلیل داده های ارائه شده در جداول بالا نشان می دهد که گرایش غالب در مسیحیان، به سوی ائتلاف 8 مارس و مقاومت بوده است. عامل اصلی در جذب آرای مسیحیان به سوی ائتلاف 8 مارس، حزب میشل عون بوده است. میشل عون صاحب نفوذ ترین شخصیت مسیحی (مارونی) در لبنان است.
اهل سنت غالبا رو به سوی محور ریاض داشته اند و بخش کوچکی از آن ها به حامیان محور مقاومت رای داده اند. شیعیان تقریبا به صورت یکپارچه یا از 8 مارس حمایت کرده اند. توضیح آن که شیعیان لبنان تقریبا 27% جمعیت لبنان را تشکیل می دهند و 25 کرسی که به احزاب شیعی ائتلاف 8 مارس رسیده نشان می دهد که 19% کرسی ها در اختیار شیعیان قرار گرفته است. بنابراین، 8% از آرای شیعیان در این میان به احزاب شیعی عضو محور مقاومت نبوده که می توان انتظار داشت به سکولارها داده شده باشد. نکته مهم این بوده که هیچ حزب شیعی از ائتلاف 14 مارس، نتوانسته حتی یک نامزد به پارلمان بفرستد. "جماعة الشیعي الحر"، تنها حزب شیعه عضو 14 مارس بوده که به هیچ توفیقی دست نیافته است. تحلیل خام این موضوع نشان می دهد که شیعیان، هیچ رغبتی به 14 مارس نداشته اند.
دروزی ها در انتخابات 2009 به پیروزی بزرگی دست یافتند. آن ها با وجود ان که تنها 5% از جمعیت لبنان را تشکیل می دادند، 8% کرسی ها را تصاحب کردند. تحلیل موفقیت احزاب دروز در انتخابات 2009 نشان می دهد که گرایشات غالب در میان شهروندان لبنانی پیرو این مذهب، همسو با شیعیان است (عدم رغبت به 14 مارس و استقبال از 8 مارس).
چه تحولات بزرگی پس از 2009 رخ داده است؟
گاه برخی تحولات، می تواند روند جریان های موجود سیاسی را به کلی یا به صورت جزئی، دگرگون سازد. در عرصه سیاسی لبنان، پس از برگزاری انتخابات 2009، بنظر می رسد چند تحول عمده رخ داده باشد که بر افکار عمومی لبنان تاثیر گذاشته و احتمالا باعث تغییراتی در چیدمان پارلمان آتی می شود. در ادامه به برخی از مهم ترین این تحولات اشاره می کنیم:
جدایی ولید جنبلاط از 14 مارس: رهبر حزب
سوسیالیت ترقی خواه که از بزرگان دروزی ها به حساب می آمده، در کمتر از یک سال پس
از انتخابات 2009، جدایی خود از ائتلاف 14 مارس را اعلام کرد. نامبرده سابقه
همکاری خود با امریکا را بخشی "سیاه" از پرونده سیاسی اش خواند و همواره
تاکید داشت که لبنان نباید جزوی از بلوک عربستان در منطقه به حساب آید. جنبلاط
البته رابطه منفی با محور ریاض ندارد ولی با رد دعوت آل سعود برای سفر به ریاض در
سال گذشته، نشان داد که به صورت جدی، پیگیر راهبرد بیطرفی لبنان در درگیری های
منطقه ای است. جدایی جنبلاط و انتقادات وی از امریکا و پیش نرفتن در مسیر نزدیکی
به محور ریاض، در انتخابات پیش رو، در ادامه موضع منفی دروزی ها در قبال 14 مارس
بازتاب خواهد یافت.
حضور حزب الله در جنگ سوریه: یک سال پس از آغاز جنگ سوریه، حزب الله لبنان وارد نبرد علیه تروریست ها در کشور همسایه شد. امری که در مراحل ابتدایی بحران، انتقاد بخش بزرگی از جامعه لبنان را برانگیخت. اما با گذشت زمان، و ظهور گروه های وهابی مسلح در مناطقی در لبنان، انتقادات از حزب الله به خاطر ورود به جنگ علیه تروریست ها در سوریه رنگ باخت. در نبرد علیه تروریسم در خاک لبنان، حزب الله عملیات مشترکی با ارتش لبنان داشت که بر محبوبیت این گروه در افکار عمومی لبنان افزود. لازم به ذکر است که حمایت میشل عون، رئیس جمهور مارونی لبنان از اقدامات حزب الله و خنثی کردن سیاست خلع سلاح این گروه، به حزب الله در اقناع جامعه لبنانی یاری رساند.
ربایش سعد حریری توسط آل سعود: ربایش دو هفته ای سعد حریری و استعفای وی تحت اجبار سعودی ها، امری بود که از سوی بسیاری از محافل لبنانی، شامل اکثریت اهل تسنن این کشور، به عنوان "تحقیر ملی" نگریسته شد. با تاکید میشل عون بر ربوده شدن سعد حریری، تمام افکار عمومی لبنان، بر ضد سعودی ها شورید. شدت خشم لبنانی ها از عربستان به حدی بود که بی بی سی گزارشی در این مورد پخش کرد. در این گزارش، یک راننده تاکسی سنی با غضب، سعودی ها را به خاطر ربایش نخست وزیر کشورش محکوم می کرد و می گفت: اگر مسافر سعودی سوارد کرده باشم، به محض این که بفهمم سعودی است، او را بیرون می کنم. این نمونه، نشان دهنده گوشه ای از خشم سنی ها لبنان از سعودی بود. هرچند حریری پس از بازگشت بارها، ربوده شدن در ریاض را انکار کرد و حتی عکس سلفی اش با بن سلمان را به نشانه صمیمیت با آل سعود منتشر ساخت، ولی شکی نیست که اهل تسنن لبنان، با این اقدامات، تنها از حریری فاصله می گیرند نه آن که به محور ریاض نزدیک شوند.
این سه قضیه مهم، تحلیلگران را به این جمع بندی رسانده که
اولا احتمال گرایش دروزی ها به "14 مارس" تقریبا به صفر رسیده؛ ثانیا
محبوبیت حزب الله به علت مقابله با تروریست ها بالا رفته و ثالثا حریری در بخشی از
جامعه سنی، به عنوان یک عنصر بی کفایت دیده می شود که تحقیر ملی کشورش از سوی
سعودی ها را پذیرفت. برونداد این تحولات، کسب آرای بیشتر برای محور مقاومت خواهد
بود.
پارلمان آتی لبنان؛ پارلمانی نزدیک تر به محور مقاومت؟
همانطور که در بالا اشاره شد، تحولات عمده در سال های پس از 2009 تا به امروز احتمالا به نفع "8 مارس" در انتخابات خواهد بود. در کنار این با توجه به مقررات قانون جدید انتخابات پارلمانی در لبنان، که شیوه رای گیری را به صورت تناسبی در آورده، انتظار می رود که قانون جدید هم یاری رسان ائتلاف حامی محور مقاومت شود. طبق قانون جدید، سهم هر یک از مذاهب در پارلمان لبنان، ثابت خواهد بود. 27 کرسی به اهل تسنن، 64 کرسی به مسیحیان، 29 کرسی به شیعیان (2 کرسی برای علویان) و 9 کرسی برای دروز هاست. بر این مبنا، 21% کرسی ها برای اهل سنت و 50%،22%، 7% به ترتیب در اختیار مسیحیان، شیعیان و دروزی ها قرار می گیرد.
اگر رای دهندگان لبنانی، طبق الگوی 2009 رای دهند، نتیجه انتخابات پیش رو به شکل زیر خواهد بود.
8 مارس |
|
مسیحی |
38 |
سنی |
3 |
شیعه |
23 |
دروزی |
9 |
مجموع |
73 |
14 مارس |
|||
مسیحی |
26 کرسی |
||
سنی |
24 |
||
شیعه |
0 |
||
دروزی |
0 |
||
مجموع |
50 |
در تحلیل آمار بالا باید خاطر نشان کرد که اگر لبنانی ها طبق الگوی 2009 رای دهند، آمار به شکل زیر خواهد بود در حالیکه از سال 2009 تا کنون، محبوبیت 8 مارس رشد یافته و 14 مارس با افت محبوبیت مواجه بوده است. بر این اساس، انتظار می رود که نتایج برای محور مقاومت بهتر از این باشد. تحلیل آمار بالا به صورت کمی، در نظر اول نشان دهنده ضرر سیستم جدید انتخاباتی برای 8 مارس است اما در تحلیل کیفی، نشانه های مثبت برای حزب الله وجود دارد. هر چند که اختلاف تعداد کرسی ها به نفع 8 مارس کم شده، ولی آرایی که در پارلمان، به صورت جدی تر از حزب الله حمایت می کنند، افزایش یافته است.
در مجموع می توان چنین گفت که دست برتر در انتخابات آتی، باز هم با 8 مارس خواهد بود و نفوذ حزب الله در ائتلاف 8 مارس، افزایش خواهد یافت.