به گزارش راهبرد معاصر، اگر روز اول جشنواره فیلم فجر به فیلم هایی با مضامین مرتبط با زنان اختصاص داشت، فیلم های دومین روز در مرکز جشنواره، مختص به آثاری درباره «خورده جماعت ها» بود. روز یکشنبه 13 بهمن 98 در پردیس سینمایی ملت، فیلم های «شنای پروانه»، «بی صدا حلزون» و «تومان» اکران شدند.
یکی از حواشی قبل از شروع جشنواره فیلم فجر، ادعای تحریم گسترده هنرمندان سینما توسط رسانه های معاند بود. آن رسانه ها طوری وانمود می کردند که گویی جشنواره فیلم فجر امسال منحل خوهد شد! اما این روزها می بینیم که حتی افرادی هم که ادعای تحریم می کردند، یک به یک و با چراغ خاموش، راهی جشنواره می شوند و در نشست ها حضور می یابند. روز اول و دوم، بازیگران و عوامل همه فیلم های اکران شده، در این جشنواره حضور یافتند و همچون سال 88 باز هم بازی تحریم جشنواره از سوی ضدانقلاب، شکست خورد.
یکی از حواشی این دوره از جشنواره فیلم فجر این است که به رغم تغییر سانس نمایش فیلم های مستند و کوتاه اما باز هم این آثار، در مرکز جشنواره با حداقل تماشاگر اکران می شوند! سال های قبل، فیلم های کوتاه و مستند، در سانس اول به نمایش در می آمدند. با توجه به اینکه ساعت اکران این فیلم ها در میانه روز و همزمان با ساعت کاری ادارات بود، خلوت بودن سالن نمایش آن ها منطقی به نظر می رسید. با اینکه ساعت اکران این فیلم ها بهتر شده ، خلوتی سالن نمایش آن ها نشان دهنده دو مشکل اساسی است؛ اول اینکه برای فیلم های مستند و کوتاه جشنواره فجر هیچ تبلیغی صورت نمی گیرد و همه توجه ها به آثار سینمایی معطوف است. دوم هم اینکه اغلب فیلم های مستند جشنواره فجر، قبلا در جشنواره های دیگری چون عمار و سینماحقیقت اکران شده بودند. یکی از راهکارها برای افزایش جذابیت بخش مستند جشنواره فیلم فجر این است که فیلم های مستند این جشنواره نیز مانند فیلم های داستانی دسته اول باشند.
از دیگر حاشیه های این جشنواره، حضور منتقدانی ثابت و از یک حلقه خاص در نشست های نقد است. درحالی که سینمای ایران، امروز دارای منتقدان فراوانی از طیف های مختلف است، اما نشست های نقد جشنواره، به تعداد معدودی از اهالی نقد رسیده است. نکته قابل انتقاد این است که این افراد نیز عمدتا به تمجید و تعریف از فیلم می پردازند و برخلاف رسالتی که به عهده دارند، از تحلیل و نقد فیلم پرهیز می کنند!
کمبود سرعت اینترنت برای مخابره اخبار و گزارش ها توسط اهالی رسانه و همچنین نبود وسائل حمل و نقل در ساعات پایانی شب، از دیگر نقاط ضعفی است که از سوی حاضران در مرکز جشنواره عنوان می شود.
دومین روز از جشنواره فجر در محل مرکزی این رویداد نیز همچون روز اول، غرق در فیلم های سیاه و پر از خشونت بود.
نخستین فیلمی که در این روز به نمایش درآمد، «شنای پروانه» به کارگردانی محمد کارت بود.فیلمی که به خورده جماعت لمپن های جنوب تهران می پردازد و نشانه شناسی و جامعه شناسی دقیقی را درباره آن ها صورت می دهد. این فیلم دارای فرمی نسبتا قابل قبول است و در مقایسه با دیگر فیلم های به نمایش درآمده، سر و شکل بهتری دارد. اما همچون خیلی دیگر از فیلم های اجتماعی، فاقد محتوایی موثر و دارای خشونتی بسیار زیاد بود. این فیلم همچنین فاقد نوآوری خاصی است و با تلفیق سه فیلم دیگر یعنی «قیصر»، «مغزهای کوچک زنگ زده» و «ابد و یک روز» ساخته شده است.
سیدعلی فاطمی، منتقد درباره «شنای پروانه» می گوید: «معمولا شمایل اینگونه فیلمها چنین است که خشونت، به صورت ژنتیکی انتقال مییابد و فیلم اصرار دارد که بگوید ژن هاشم، به دایی شرور خود یعنی پرویز کافر کشیده است و این در حالی است که فیلم، دیگ بخار خشونت را آنقدر می جوشاند تا خودش تمام شود وگرنه پلیس و قوای انتظامی هیچ نقشی ندارند مگر ناظر بودن و قلع و قمع کننده و این در حالی است که «شنای پروانه»، خشونت را سیستمی نشان نمیدهد و معتقد است که خشم و شر شهری، موضوع موردی است نه اینکه کاملا در شهر و جامعه پخش شده باشد و موضوعیت یافته باشد، لکن مکانیزمی را که برای مقابله تجویز میکند همان مدل قیصری و انتقام و تسویهحساب شخصی است.»
محدتقی فهیم دیگر منتقدی است که درباره «شنای پروانه» می گوید: «فیلم شنای پروانه نقاط مثبتی دارد ولی برخی ضعف ها باعث شده تا به سقف عالی نرسد . مثلا از اواسط پرده دوم فیلم که وارد جستجوی قهرمان در بیغوله ها و بین معتادها می شود سقوط می کند و زمان قابل توجهی صرف می شود تا فیلم جان بگیرد .»
یکی از فیلم هایی که حضورش در جشنواره شگفتی ساز شده، «تومان» است. فیلمی که در هیچ ژانری نمی گنجد و موضوع مشخصی ندارد. ظاهرا ماجرای اصلی فیلم قماربازی و شرط بندی است و به جماعتی می پردازد که از این راه کاسبی می کنند. اما این فقط یک سوژه خاص بوده که توجه فیلمساز را جلب کرده، بدون اینکه دغدغه و مسئله ای نسبت به آن داشته باشد. درنتیجه «تومان» بیش از آنکه در نقد و تقبیح این موضوع باشد، در تشییع و تبلیغ آن عمل می کند!
روایت مغشوش و ضعیف «تومان» و نبود محتوایی دقیق و عمیق در این فیلم باعث شده تا به عنوان بزرگترین گاف هیئت انتخاب در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر محسوب شود. چراکه واقعا فیلمی است که قابلیت ورود به بخش مسابقه این جشنواره را نداشته و حتی از یک فیلمنامه متوسط هم محروم است!
فیلم «بی صدا حلزون» نیز یکی دیگر از فیلم های ضعیف و بی مسئله این دوره از جشنواره فجر است. این فیلم هم قصد پرداختن به کاشت حلزون توسط ناشنوایان را داشته، اما با توجه به سوژه خاص آن، بهتر بود که در قالب مستند ساخته می شد. چون آنچه در فیلم روایت می شود فقط برای ناشنوانایان و خانواده ایشان قابل درک است و مخاطب عادی و عام سینما متوجه سوژه و چالش های آن نمی شود. فیلمنامه پرحفره و فاقد منطق نیز «بی صدا حلزون» را تضعیف کرده است. به طور مثال، صحنه قتل یکی از کاراکترها، معلق و مبهم باقی می ماند و مشخص نمی شود که به چه نتیجه ای می رسد. همچنین ، یکی از شخصیت های اصلی فیلم دائم از قصد خودش برای مهاجرت از ایران سخن می گوید، بدون اینکه این موضوع در داستان فیلم نقش و کارکرد مشخصی داشته باشد و بسیاری دیگر از اتفاقات فیلم که از محور اصلی داستان منفک هستند.