اپیدمی کمدی سازی در سینمای ایران!-راهبرد معاصر

اپیدمی کمدی سازی در سینمای ایران!

در سال ۹۷ شاهد حضور فیلم‌هایی بر پرده سینماها بودیم که بیش از آنکه هر یک به فیلم‌های قبلی سازندگانشان شباهت داشته باشند، گویی منطبق بر فرمولی مشترک به تولید رسیده‌اند!
تاریخ انتشار: ۱۹:۲۲ - ۰۷ بهمن ۱۳۹۷ - 2019 January 27
کد خبر: ۳۵۸۱

به گزارش راهبرد معاصر ؛ فروش بالای گیشه تا اندازه‌ای می‌تواند نشان از رضایت مخاطبان سینما باشد، هر فیلمی که بتواند در گیشه موفق باشد، نه تنها بازگشت اقتصادی قابل توجهی بدست می‌آورد، بلکه ضمانتی برای اکران فیلم بعدی صاحب اثر می‌شود. چرا که سینماداران پیش از هرچیز تمایل به اکران فیلم‌های پرفروش دارند تا بتوانند درآمدزایی قابل توجهی داشته باشند. این‌ها یک واقعیت در حوزه اقتصاد سینما محسوب می‌شود.

از بین گونه‌های مختلف سینمایی هم پیش از هرچیز فیلم‌های کمدی با استقبال مخاطب مواجه می‌شوند و معمولا از فروش خوبی هم نسبت به دیگر آثار سینمایی برخوردار هستند، به گونه ای که با توجه به موفقیت این فیلم‌ها در گیشه بسیاری از تهیه‌کنندگان و کارگردانان سینمای ایران به سمت تولید این آثار می‌روند و همین مساله سبب شده است تا تولید آثار کمدی در سینمای ایران افزایشی غیرطبیعی را تجربه کند و جایگاه ویژه ای را در اکران عمومی به دست آورد.

با بررسی موردی اکران ۹۷ اما با پدیده تازه‌ای مواجه می‌شویم؛ مساله این است که این روزها علاوه‌بر کمدی‌سازهایی که در سال‌های اخیر آثار متوسطی را روانه پرده سینماها کرده و می‌کنند، کارگردانان اجتماعی‌ساز نیز در چرخشی معنادار نسبت به آثار قبلی کارنامه خودشان پا به این عرصه گذاشته و دست به تولید کمدی‌های «گیشه‌پسند» زده‌اند.

هرچند میان حجم بالای تولید آثار کمدی در سینما برخی از آثاری که از سوی اجتماعی‌سازان تولید شده کیفیت بهتری داشته‌اند، اما اینکه در این فرآیند شاهد ساخت فیلم‌هایی باشیم که در بهترین حالت می‌توان آن‌ها را کمدی متوسط توصیف کرد، ‌ اتفاقی قابل تأمل است. اتفاقی که دربلند مدت نه تنها به جذب مخاطب بیشتر منتهی نمی‌شود که شرایطی را به بوجود می‌آورد تا مخاطب کاملا ناراضی و در مواردی حتی قبل از پایان فیلم، سالن سینما را ترک کند و عطای حضور مجدد در سالن را به لقایش ببخشد.

در اکران سال ۹۷ چهار فیلم «تگزاس» مسعود اطیابی، «کلمبوس» هاتف علیمردانی، «خانم یایا» عبدالرضا کاهانی، «لس آنجلس-تهران» تینا پاکروان بهترین شاهد مثال برای تحلیل این پدیده هستند؛ آثاری که کارگردانی آن‌ها را فیلمسازانی برعهده دارند که پیش‌تر به‌واسطه آثار دغدغه‌مند و اجتماعی کارنامه‌شان شناخته می‌شدند و در مواردی هم که سراغ سینمای طنز رفته‌اند، تن به معادلات «گیشه» نداده‌ بودند.
چهار فیلم با فرمول ساخت مشابه در اکران ۹۷ که نسبتی با کارنامه خالقانشان ندارند

برهمین اساس جای طرح این سوال وجود دارد که واقعا در سال ۹۷ چه اتفاقی افتاده است؟ تعیین‌کننده اصلی معادلاتی که اینگونه آثار طیف متنوعی از فیلمسازان را به یک صورتی واحد و مشابه روانه پرده سینماها کرده است، کیست؟ این سیر مشابه‌سازی در سینمای ایران صرفا یک «اتفاق» است؟

رضا درستکار منتقد سینما، علی سرتیپی پخش‌کننده، سینمادار و تهیه‌کننده و سرانجام هاتف علیمردانی کارگردان یکی از همین فیلم‌های مورد اشاره، هر یک از زاویه نگاه خود در این گزارش از دلایل جذب سینماگران اجتماعی به سمت تولید فیلم‌های گیشه‌پسند می‌گویند.

رضا درستکار منتقد سینما با اشاره به اینکه پیش از این نیز تجربه چنین اتفاقی را در تاریخ سینمای ایران داشته ایم، گفت: تاریخ ۲ بار تکرار می‌شود، اولین بار زمانی است که شکل اجرایی به خود می‌گیرد و حالت تراژیک دارد و دومین بار که رخداد دوباره واقعه حالت کمدی پیدا می‌کند و تبدیل به یک طنز تلخ می‌شود، شرایطی که توصیف کردم مصداق واقعی سینمای امروز ما است.

وی ادامه داد: در واقع چنین اتفاقی در سینمای ایران در سال‌های دهه ۵۰ نیز رخ داد، یعنی حضور و رقابت در سینما بسیار سخت شده بود و عده ای از کارگردانان تصمیم گرفتند تا به سمت سینمای گیشه بروند و همین امر آثاری را شکل داد که تبدیل به فیلمفارسی شد، نمونه بارز این کارگردانان می‌توان به زنده یاد رضا میرلوحی اشاره کرد که در ابتدا با ورود به سینما ۲ فیلم «شورش» از کتاب «موش‌ها و آدم ها» و «تپلی» که از داستان «اوتلو» اقتباس شده بود، را ساخت که هر ۲ اثر از فیلم‌های خیلی خوب بودند، اما این کارگردان بعد از اینکه وضعیت اکران فیلم‌ها را دید، تصمیم گرفت به سمت تولید فیلمفارسی برود که در نهایت حرفه ای ترین فیلمفارسی‌های دوران خود شامل «آقای شکست ناپذیر»، «مواظب کلات باش» را تولید کرد، آثاری که از فیلمفارسی‌های زمان خود چند قدم جلوتر بودند. چنین تولیداتی و موفقیت در گیشه در آن زمان می‌توانست توفیق‌های موقتی باشد که یک کارگردان بدست می‌آورد، مانند همین توفیقاتی که برخی از سینماگران ما این روزها با تولید فیلم‌های کمدی به صورت موقتی در گیشه بدست می‌آورند.

وضعیت سینما، سیاست‌گذاری‌ها در حوزه سینما خراب است. حتی چنین شرایطی نشان می‌دهد که مدیران فرهنگی کشور، پلن و نقشه راه برای سینما ندارند و تنها برای این روی کار آمده‌اند که به یک کارگردان بگویند تو می‌توانی فیلم بسازی و به یک کارگردان اجازه فیلمسازی ندهند
این منتقد سینما با اشاره به اینکه چنین تولیداتی را نمی توان یک اثر سینمایی دانست، توضیح داد: چرا که معمولا این دسته از آثار برای تجارت در سینما ساخته می‌شود. به همین دلیل است که چند سال بعد از تولید آثاری مانند فیلمفارسی، برخی از کارگردانان این دسته از فیلم‌ها از جمله زنده یاد رضا میرلوحی از تولید این آثار ابراز پشیمانی کرد و گفته بود که «اگر می‌دانستم می‌توان از از راه دیگری دست به تامین معاش زد، هرگز تن به سینمای فارسی نمی دادم.»

وی خاطر نشان کرد: چنین اتفاقی در سینمای پیش از انقلاب یک تراژدی بود، چرا که فیلمساز خوبی مانند رضا میرلوحی از دست رفت و امروز این شرایط و تولید کمدی‌های سخیف و گیشه توسط کارگردانان تبدیل به یک کمدی تلخ شده است.

درستکار در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: مساله دیگر این است که معتقدم فیلمسازی که فیلمساز باشد، دوست ندارد به سمت ساخت چنین فیلم‌هایی برود، چرا که فیلم‌های کمدی از این دست، فیلم نیستند و بیشتر آثاری هستند که از لج و لجبازی تماشاگر با خودش، در لج و لجبازی فیلمساز با خودش، در لج لجبازی شرایط پیچیده ای که در چند سال گذشته در آن نفس می‌کشیم، ساخته شده است. این آثار نه فیلم است و نه ماندگار. در این میان از همه تراژیک تر این است که فیلمساز از تولید غلط خود پشتیبانی و حمایت هم می‌کند. چنین تولیداتی در سینمای ایران نشان می‌دهد که وضعیت سینما، سیاست گذاری‌ها در حوزه سینما خراب است. حتی چنین شرایطی نشان می‌دهد که مدیران فرهنگی کشور، پلن و نقشه راه برای سینما ندارند و تنها برای این روی کار آمده اند که به یک کارگردان بگویند تو می‌توانی فیلم بسازی و به یک کارگردان اجازه فیلمسازی ندهند.

وی با بیان اینکه که بخش هنری و آرتیستی سینما ماندگار است و بخش تجاری ماندگار نیست، توضیح داد: شاید بخش تجاری سینما در گیشه برای مدتی موفق باشد اما همه سینماگر را به عنوان آرتیست و هنرمند می‌شناسند و این بسیار بد است که کسانی که ادعای هنر و فعالیت فرهنگی دارند، مانند بازاری‌ها عمل کرده و فشارسنج گیشه را دستشان بگیرند و ببینند چه چیزی در گیشه بیشتر پرفروش است و بروند همان را بسازند. البته معتقدم این موج از تولیدات عمر کوتاهی دارد چرا که تماشاگر و سینمای ایرانی، زود به زود از موضوع‌ها خسته می‌شوند چرا که سینما با یک ضرب آهنگ سریع خسته شدن از موضوع‌ها و بی حوصلگی مواجه است که این امر از فرهنگ ما نشات می‌گیرد.

درستکار تاکید کرد: این را می‌دانم که برخی از کارگردانان ممکن است پول هنگفتی از یک سرمایه گذار دریافت کند و فیلمی کمدی بسازد که هیچ فکری برای آن نداشته باشد و این اثر تبدیل به یک اثر نفرت انگیز می‌شود. در واقع می‌توان گفت یک سری پول وارد سینما می‌شود که این پول‌ها به سمت‌های نازل سینما هدایت می‌شود، تا برخی فیلمسازانی که احترامی در سینما برمبنای آثار گذشته شان بدست آورده اند، این نوع از کمدی‌ها را بسازند. مساله دیگر این است که همیشه یک مقابله و کشمکشی بین سینمادار یا سالن دار با سازنده و یا تولید کننده این فکر اندیشه بوده است و نزدیک کردن این ۲ طیف همیشه مشکل ساز بوده است.

وی بیان کرد: در حال حاضر مساله سالن داری و روشن نگه داشتن چراغ سینما پررنگ و پرزور شده است که روی تولیدات سینمایی نیز اثر گذاشته است. البته برخی از سینماگران نیز به دنبال ارتزاق هستند و چنین آثاری را می‌سازند. در این میان نقش مدیری که باید سینما را رهبری کند وجود ندارد، من نمی گویم که ما نیاز داریم یک نفر بالای سر سینمای ایران باشد، بلکه معتقدم همین دستگاه‌های دولتی که وجود دارد باید نگاه کارشناسی نسبت به سینما داشته باشند. البته این به آن معنا نیست که هم عقیده با دوستان ارزشی باشم و معتقد باشم که یک نفر باید با چماق در سینما وجود داشته باشد.

درستکار تاکید کرد: درست است که چراغ سینما باید روشن بماند، اما این روشن بودن نباید به هر قیمتی باشد. فیلم‌های مناسب گیشه باید ساخته شود اما نه به هرقیمتی. تاکید می‌کنم در چنین شرایطی غیبت مدیر فرهنگی را در کلان نظام فرهنگی می‌بینم، یعنی نظام فرهنگی ما مدیر بلدراه ندارد، به خصوص و باز تاکید می‌کنم به خصوص نظام سینمایی ما فاقد مدیران جامع الطراف است که بتوانند از چند جنبه‌های سینما یک مخرج مشترک خوب بگیرند تا فرهنگ، هنر، سینما و سینماگران ما ضرر نکنند و به خاطر پول و معاش خود تن به هرکاری ندهند.

این منتقد در بخش دیگری از صحبت‌های خود در پاسخ به این پرسش که تهیه کننده ای مانند سعید ملکان که تولیدات اجتماعی پرفروشی در کارنامه کاری خود دارد، چرا باید تن به تولید چنین کمدی‌هایی بدهد، توضیح داد: سعید ملکان شخصیت قابل احترامی دارد، البته من خیلی کم با وی صحبت کرده ام اما این تهیه کننده از جمله افرادی است که از سینما پول در می‌آورد و وارد سینما می‌کند، این کاری است که بسیاری از سینماگران نمی کنند، یعنی از سینما پول در می‌آورند و آپارتمان می‌سازند. در واقع می‌توان گفت می‌توان در سینما به سعید ملکان به عنوان یک تهیه کننده اعتماد کرد. این را می‌دانم که ملکان در سینما مراجعه کنندگان بسیاری دارد و فیلمسازان جوان و کهنه کار درخواست تهیه کنندگی اثرشان را به وی می‌دهند. ممکن است این تهیه کننده در بزنگاه‌هایی رودربایستی پیدا کند و دست به تولید برخی آثار بزند. ملکان هم می‌تواند «ابد و یک روز» را بسازد هم می‌تواند «میلیونر میامی» را بسازد، معتقدم نظام یا مدیر فرهنگی می‌تواند به تهیه کننده ای مانند سعید ملکان بگوید بهتر است که تو فیلم‌هایی مانند «ابد و یک روز» را بسازد، البته که هر تهیه کننده ای می‌تواند فیلم‌های مختلفی تولید کند.

وی بیان کرد:تاکید می‌کنم که کمدی ساختن در سینما اصلا بد نیست و جزو سخت ترین ژانرهای سینما است، اما کمدی در تمام دنیا دچار ضعف‌هایی شده است و بیشتر به سمت موضوع‌های جنسی رفته است که البته در ایران شور این ماجرا درآمده است.

 

دلیل استقبال از فیلم‌های کمدی را از روانپزشک‌ها بپرسید

علی سرتیپی تهیه‌کننده، پخش کننده و سینمادار نیز  نیز با اشاره به اینکه نباید فراموش کرد که سینما یک سرگرمی است و کارگردانان این حق را دارند که در هرگونه اجتماعی اثری را تولید کنند، گفت: اینکه چرا مخاطب امروز ما بیشتر از فیلم‌های کمدی در گیشه استقبال می‌کند باید توسط روانپزشک‌ها جامعه شناس‌ها پاسخ داده شود. اما کارگردانان اجتماعی نیز می‌توانند به سمت تولید فیلم کمدی بروند، به عنوان مثال یک کارگردانی مانند هاتف علیمردانی معمولا فیلم‌های شریف و قابل قبولی در سینما می‌سازد، کمدی «کلمبوس» وی را هم می‌توان یک طنز معقول و خوب دانست. معتقدم فیلم‌های کمدی خواسته و نیاز جامعه امروز ما است و جامعه از سینما می‌خواهد که فیلم کمدی بسازد.

وی ادامه داد: سینمای ایران هجوه بالایی پیدا کرده است و با توجه به قیمت پایین بلیت، تهیه کنندگان و کارگردانان به دنبال اطمینان برای فروش خوب در گیشه هستند، به همین دلیل به سمت ساخت فیلم‌هایی می‌روند که ضمانت فروش داشته باشد، زمانی نیز که مخاطب با فیلم کمدی ارتباط بیشتری برقرار می‌کند، نشان می‌دهد که ساخت این آثار می‌تواند ضمانت فروش خوبی به همراه داشته باشد. البته این را هم باید بگویم که آثار اجتماعی نیز در سینمای ایران با استقبال خوبی قرار می‌گیرد.

این تهیه کننده سینما توضیح داد: تاکید می‌کنم باید بررسی شود که چرا مردم از فیلم‌های کمدی استقبال می‌کنند، تا زمانی استقبال از این آثار در گیشه نباشد که تهیه کننده به سمت تولید این فیلم‌ها نمی رود. البته این را هم باید بگویم که مخاطب سینما، فیلم‌های اجتماعی را هم دنبال می‌کند، به عنوان مثال «لاتاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان یا «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، جزو فیلم‌های پرفروش سال بودند.

وی بیان کرد: سینماداران به دنبال فیلمی هستند که فروش داشته باشد، به دنبال گونه خاصی از آثار نیستند، حتی ممکن است یک اثر اجتماعی از یک اثر کمدی فروش بیشتری داشته باشد، پس از نظر سینمادار اولویت اکران با آن فیلم است، همه چیز بستگی به جذابیت و کیفیت یک اثر سینمایی دارد، اینکه یک فیلم تا چه اندازه می‌تواند در جذب مخاطب موفق باشد. هرچند مخاطب امروز فیلم‌های کمدی را بیشتر می‌پسندد، اما آثاری هم در این گونه سینمایی داریم که فروش چندان خوبی نداشته است که از آن جمله می‌توان به «تخته گاز» به کارگردانی محمد آهنگرانی اشاره کرد. تاکید می‌کنم که سینماداران به دنبال فروش بیشتر هستند حال این فیلم پرفروش می‌تواند کمدی باشد یا اجتماعی.

سینماداران به دنبال فیلمی هستند که فروش داشته باشد، به دنبال گونه خاصی از آثار نیستند، حتی ممکن است یک اثر اجتماعی از یک اثر کمدی فروش بیشتری داشته باشد، پس از نظر سینمادار اولویت اکران با آن فیلم است، همه چیز بستگی به جذابیت و کیفیت یک اثر سینمایی دارد
مدیرعامل شرکت فیلمیران توضیح داد: این مخاطب است که تعیین می‌کند که چه فیلم‌هایی ساخته شود و این رای نهایی از فروش گیشه کاملا مشخص است. شاید اگر ابزار و تبلیغات مناسب برای فیلم‌های مختلف داشتیم، شاید آثار اجتماعی می‌توانستند ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار کند، اما متاسفانه چنین شرایط و امکاناتی برای سینما وجود ندارد.

وی تاکید کرد: در سینمای ایران، فیلمسازان بزرگ اجتماعی نیز بارها دست به ساخت فیلم‌های کمدی زده اند که از جمله این کارگردانان می‌توان به داریوش مهرجویی اشاره کرد که در کارنامه کاری خود «اجاره نشین ها» را دارد.

رییس کانون پخش کنندگان سینمای ایران ادامه داد: این یک اتفاق است که این روزها فیلم‌های کمدی نقاط مشترکی از جمله تولید بخشی از آنها در کشورهای دیگر دارند. به عنوان مثال «خانم یایا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی، ۳ سال پیش ساخته شده است، در کل باید گفت که تهیه کنندگان ما به دنبال این هستند که کار نو و جدیدی را ارائه دهند تا فروش بیشتر و بهتری داشته باشند. تهیه کنندگان به این نتیجه رسیده اند که اگر بخش‌های از فیلم خود را در خارج از کشور تولید کنند، با استقبال بیشتری در گیشه مواجه می‌شوند. خوشبختانه سینما از لحاظ مالی رشد خوبی داشته است و مخاطبان بیشتری به سینما جذب شده است.

وی ادامه داد: البته در این میان آثار کمدی نیز وجود دارد که در خارج از ایران ساخته نمی شود، به عنوان مثال «تگزاس۱» کاملا در خارج از ایران ساخته شد و «تگزاس۲» کاملا در ایران ساخته شد. البته این را هم باید بگویم بعید می‌دانم با شرایط دلار دیگر کسی بتواند خارج از ایران فیلم بسازد.

سرتیپی تاکید کرد: تا ۳ سال پیش اگر یک کارگردان قرار بود یک فیلم را در شمال و یا حتی کیش جلوی دوربین ببرد، هزینه آن بیشتر از ساخت همان فیلم در ترکیه یا تایلند می‌شد.

 

جامعه به سینمای تلخ واکنش نشان می‌دهد

هاتف علیمردانی با اشاره به جدیدترین اثر سینمایی خود که در سینماها در حال اکران است، گفت: «کلمبوس» یک اثر اجتماعی مانند دیگر آثار سینمایی من است که رگه‌های طنز دارد، این اثر در گیشه همانند دیگر آثار من است که دارای یک کانسپت بروز است، این فیلم درست زمانی که هنوز دلار گران نشده بود، از گرانی دلار، فرار آدم‌ها و مهاجرت گفت. برای «کلمبوس» از یک زبان شیرین استفاده کردم چرا که کام مردم این روزها تلخ است. می‌توانم بگویم من یک سینماگری هستم که بسیار به طبقه متوسط جامعه وابسته هستم و حرفم را از کف خیابان می‌گیرم و نمی توانم در آثارم حرفی جدا از مردم بزنم. کافی است به گیشه سینماها مراجعه کنید و با مردم صحبت کنید تا متوجه شوید که مردم این روزها حوصله فیلم تلخ ندارند و حالشان خوب نیست. زمانی که جامعه به سینمای تلخ واکنش نشان می‌دهد، کارگردان مجبور است زبان خود را با مردم تغییر دهد.

وی تاکید کرد: اینکه کارگردان از چنین شرایطی استفاده کند و یک فیلم لمپن و سطح پایین بسازد، بسیار تاسف آور است، نباید برای فروش بالا دست به تولید هر فیلمی زد، بلکه باید سعی کرد تا یک اثر ماندگار تولید کرد، آثار زیادی می‌شناسیم که شاید ۲۰ میلیارد تومان فروش نداشته است اما همچنان در بین مردم ماندگار است چرا که کانسپت‌های این آثار از دل جامعه درآمده است.

کارگردان فیلم سینمایی «کوچه بی نام» تاکید کرد: یک فیلمساز اگر حرف خود را به موقع بزند و شاخک‌های حساس تری نسبت به جامعه داشته باشد، برگشت حرف خود را از جامعه دریافت می‌کند. «کلمبوس» مانند دیگر آثار من توانسته است آرام آرام مخاطب خود را جذب کند و در هفته ششم اکران فروشی بیشتر از هفته اول داشته باشد، چرا که مردم سینه به سینه این فیلم را تبلیغ می‌کنند.

علیمردانی گفت: نباید فراموش کرد که سینمای کمدی روی روابط جنسی و سیاست می‌چرخد اما من معتقدم باید تفاوتی میان تئاتر لاله زاری و سینمای من وجود داشته باشد. طی سال‌های گذشته آستانه تحمل روابط اجتماعی و سیاست در سینما پایین بوده است و مخاطبان تنها از رد کردن خط قرمزها لذت می‌برند و به آن می‌خندند. اما در این میان تعهدی برای فیلمساز وجود دارد که از تمام این خندیدن‌ها چه هدفی را دنبال می‌کند و چه می‌خواهد بگوید.

کارگردان فیلم «آباجان» توضیح داد: معمولا در ایران از تولیدات سینمای آمریکا تنها ۵ درصد که آن هم آثار خوب و شاخص آن است دیده می‌شود، اما می‌توانم بگویم که ۹۰ درصد از تولیدات باکس آفیس آمریکا مزخرف است و تنها ۱۰ درصد از این تولیدات است که تبدیل به آثار شاخص جهان می‌شود، می‌خواهم این را بگویم که قرار نیست همه فیلم خوب بسازند.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار