به گزارش راهبرد معاصر؛ چه عواملی بحران جنوب یمن را شکل داده و درگیری های خونین میان ائتلاف عربستان و امارات در استان های عدن و ابین را موجب شده است؟ آیا مردم یمن با تجزیه این کشور یا نظام فدرالی موافق هستند یا آن را هرگز قبول نخواهند کرد؟ چرا امارات شورای انتقالی را ایجاد کرد و دیگر کشورهای همسایه یمن چه موضعی دارند؟ دلایلی که برای جدایی طلبی در جنوب مطرح می شود تا چه اندازه واقعیت دارد؟
يمن شمالي و جنوبي در 22 مه 1990 متحد شدند اما در سال 1994 دوباره آتش جنگ ميان دو يمن شعله ور شد و نيروهاي جنوب يمن شكست خوردند. نفرت مردم جنوب يكي از عواملي بود كه به ديكتاتوري عبدالله صالح بعد از سی سال پايان داد. جنبش جنوب (حِراك جنوب) با انصارالله در شمال در يك زمينه اتفاق نظر داشتند آن هم مخالفت با ستمگري عبدالله صالح بود. بعد از وی دولت منصور هادي چنان ناكارآمد بود كه هيچ نياز مردم را در هيچ كجا تامين نكرد. وي استعفا كرد و از صنعا رفت. حتي جنوبي ها هم وي را قبول نكردند و ناچار به عربستان گريخت.
در نتیجه در یمن خلاء قدرت ایجاد شد سرانجام دولت انقاذ در صنعا به رهبري انصارالله تشکیل شد و از همه احزاب و جریانات دعوت کرد اما جنوبي ها رفتار متفاوتي نشان دادند و خواستار خروج ارتش يمن از جنوب آن كشور شدند. موافقت انصارالله با اين اقدام هر چند رفتاري دموكراتيك و پسنديده به نظر رسيد اما موجب شد تا عربستان جنوب يمن را به پايگاهي براي دولت متلاشي شده منصور هادي قرار دهد. جذب مزدور برای ارتش هادی با دلارهای سعودی به استمرار جنگ در یمن منجر شد.
دقيقا مشابه آن رفتار را امارات با شكل دادن شوراي انتقالي جنوب تكرار كرد. نيروهاي اين شورا در نهايت با نيروهاي وابسته به منصور هادي در اواخر سال 2109 درگير شدند. شباهت آنها خيانت به كشور براي دريافت دلار از دولت هاي ديگر بود.
در حال حاضر بازیگران فعال در جنوب یمن به چهار بخش تقسیم می شوند؛
شورای انتقالی جنوب وابسته به امارات به رياست عيدروس الزبيدي كه ادعاي جدايي جنوب از دولت صنعا را دارد.
دولت منصورهادی مستعفی وابسته به سعودی كه خود نيز متولد جنوب بوده و مدت ها در يمن جنوبي مسئوليت داشته است. به نوعي پذيرش وي در جنوب به همين دليل است.
بخشی از تشکل حراک كه نه به دولت مستعفي و نه به شوراي انتقالي جنوب اعتماد و علاقه اي ندارند و هر دو را دست نشانده بیگانگان مي دانند. اين بخش تا حدي دولت انقاذ در صنعا را مورد توجه قرار داده و برخي شخصيت هاي آن در شوراي عالي به رهبري مهدي مشاط مشاركت مي كنند.
مجلس الإنقاذ الوطني الجنوبي به رهبري احمد قحطاني كه اخیرا تشکیل شده است و دخالت دولت هاي امارات و عربستان در جنوب يمن و ايجاد جنگ هاي نيابتي در آن مناطق را محكوم مي كند. اين مورد چهارم با آنكه در استان المهره تشكيل شده اما در همه استان هاي جنوب با استقبال مواجه شده است.
استان المهره به صورت سنتي از دولت سعودي بيزار است و تاكنون نيز در جنگ با انصارالله از دولت مستعفي هادي حمايت نكرده و خواستار عدم دخالت عربستان و امارات در امور داخلي المهره هستند.
دحلان شاه مهره انگلیس
بن زايد مشاوري به نام محمد دحلان دارد. دحلان يك مامور امنیتی آموزش دیده توسط اسرائیل و در اصل بي وطن است كه در غزه با حماس و در رام الله با ابومازن جنگيد و از هر دو شكست خورد سپس به امارات رفت. وي توانست طبق طرحي انگليسي اشخاص مختلف را گرد آورد و شوراي انتقالي را شكل دهد. هر یک از اعضای کادر رهبری شورای انتقالی جنوب یمن بخشی از نیروهای این مجموعه ناهمگون را جذب می کنند.
علی سالم البیض سوسياليست هاي یمن جنوبی سابق را فراخواند، هانی بن بریک افرادی را که در القاعده و داعش فعالیت داشته اند و عقاید افراطی دارند مديريت مي كند و عيدروس الزبيدي ارتشيان سابق و افرادی که تجربه نظامی گری دارند را جذب كرده است. اين تشكيلات به اين صورت ايجاد شد و ادعاي جدايي طلبي دارد اما بازهم نحوه رفتارش نكته ديگري را نشان مي دهد.
توافق رياض ميان دولت هادي و شوراي انتقالي نشان داد آنها بيشتر با حزب اخواني اصلاح مشكل دارند تا آنكه طرفدار جدايي از صنعا باشند. بلکه برعکس امارات با تقویت لشکر معالقه در ساحل الحدیده در شمال تلاش دارد بر سواحل یمن مسلط شود. تجربه نشان داده مشکل اساسی دحلان که سیاست خارجی امارات را طراحی کرده اخوانی ها هستند چه در مصر و لیبی و چه در یمن و ترکیه.
حراك چه شد؟
در حال حاضر تشکل حراک به چهار قسمت تقسیم شد و طرفدار یک جریان شده است؛
الف) برخی به شورای انتقالی جنوب گرایش دارند که طرفداران سالم البیض از آن جمله اند. نقش پولهای امارات در این زمینه موثر بوده است.
ب) بعضی دولت هادی مستعفی را قبول کرده اند و دلار سعودی را ترجیح می دهند.
ج) عده ای هم به (مجلس الإنقاذ الوطني الجنوبي) پیوسته اند که اخیرا تشکیل شده است.
د) سایر هواداران حراک که ضد تجاوز عليه یمن هستند و در شورای عالی به ریاست مهدی المشاط و حکومت انقاذ در صنعا شرکت دارند. آنها جنگ را به زیان خود می دانند و خواهان عدالت در استفاده از منابع یمن برای همه مردم یمن هستند.
عدم پيشروي انصارالله در جنوب با آنكه موجب خالي شدن ميدان به زيان مردم آن مناطق شد اما ماهيت مزدوران و دولت هاي سعودي و امارات را به جنوبی ها هم شناساند.
توافق رياض؛ تلاش نافرجام
بعد از درگیری های خونین میان مزدوران آل نهیان و آل سعود در شهر عدن که به اخراج دولت هادی از کاخ معاشیق منجر شد عربستان تلاش کرد تا ائتلاف دو نفره خود با امارات را بازیابی کند و مهمترین تلاش صورت گرفته توافق ریاض بود.
مهمترين بخش بيانيه ای توافق رياض مشارکت شورای انتقالی جنوب در دولت منصورهادی و ادغام شبه نظامیان شورای انتقالی در وزارت دفاع دولت مستعفی و تشکیل ارتش واحد بود.
این بیانیه بیشتر از آنکه به میان مزدوران سعودی و امارات در جنوب یمن منجر شود اختلاف میان آنان را افزود علاوه بر آنکه سبب شکلگیری جبهه جديدي از گروههای جنوب یمن در مخالفت با نیروهای منصورهادی و همچنین شورای انتقالی جنوب شد. جبهه ای که هر دو تشکیلات وابسته به بیگانگان را مردود می دانند. در این جریان جدیدی اشخاص و گروه های تازه ای خودنمایی می کنند.
عبدالله بن عیسی آل عفرار رئیس شورای عمومی اهالی المهره و السقطری دعوت فهد بن عبدالعزیز رئیس ستاد مشترک ارتش عربستان را برای شرکت در مراسم امضای توافق بین دولت هادی و شورای انتقالی را رد کرده. دلیل وی عدم تخصیص سهم عادلانه به این مجلس در بین گروههای سیاسی جنوبی بود.
همچنین حسن باعوم رئیس شورای ملی برای آزادی جنوب و از شخصیتهای بارز جنبش حراک با رد توافق ریاض آن را زمینهای برای ورود مردم جنوب به جنگی که به آنها مربوط نیست، توصیف کرد. گروههای دیگری نظیر شورای مردم شبوه، ائتلاف قبایل شبوه، ادارهی هماهنگی جوانان عدن، شورای عمومی اهالی استانهای المهره و سقطری و کمیته تحصن مسالمتآمیز استان المهره نیز با انتشار بیانیههایی مخالفت خود را با توافق ریاض اعلام کردند.
پيامد جدايي جنوب از شمال يمن
در صورت جدايي جنوب از شمال اين عربستان است كه بيشترين خسارت را خواهد ديد چرا كه موج جدايي طلبي مانند دومينو در استان هاي مختلف آن به راه خواهد افتاد. عربستان كشوري يكپارچه با ملتي واحد نيست بلكه از سنجاق شدن كشورها و ملت هايي با مذاهب و طوائف مختلف با شمشير آل سعود که نشان آن در پرچم عربستان هم دیده می شود ايجاد شده.
سعودي کشورهای بَحران، حجاز، و استان های نجران و عسیر و جیزان كه متعلق به يمن هستند را اشغال کرده است. درگیری های مستمر آل سعود با مردم این سرزمين ها با موج جدایی طلبی در يمن انرژی تازه ای خواهد گرفت.
عمان نیز مخالف تجزیه یمن است و سبب می شود تا استان ظفار نیز که نقش مهمی در اقتصاد این کشور دارد به روزهای جدایی خواهی بازگردد. مردم المهره و ظفار دارای ریشه های مشترک هستند و دلیل مخالف شدید عمان با ائتلاف سعودی علیه یمن نیز به همین نگرانی عمان بازمیگردد. تنها کشور خلیج فارس که در ائتلاف سعودی حاضر نشد نیز عمان بود.
علاوه بر اينكه افراط گرايي از هر نوع وهابي، سلفي يا اخواني در سايه فقدان دولت مركزي مقتدر به سرعت گسترش مي يابد. سازمان ملل هم به همين دليل يكي از مخالفان تجزيه يمن به شمار مي رود. بر خلاف تي مور شرقي و كوزوو كه اين سازمان حامي جدايي آن مناطق از دولت هاي اندونزي و يوگوسلاوي بود.
حامی اصلی جدایی طلبی
قوی ترین حامی تجزیه یمن انگلیس است که تمایل زیادی برای بالکانیزه کردن غرب آسیا دارد. لندن با فرهنگ و مذاهب مردم منطقه آشناست و سعی دارد مانع شکل گیری یک تمدن قوی شود. همین روند را در عراق و سوریه نیز پیگیری کرده است.
علاوه بر تجزيه انگليس طرح تقسیم یمن به اقلیم های مختلف و ایجاد نظام فدرالی را هم در در سال 2014 مطرح كرده بود. بر اساس آن بايد يمن به شش اقلیم تقسیم و نظام فدرالی بر آن حاکم شود؛ ((اقلیم نخست شامل استان هاي حضرموت، شبوه و سقطری، اقلیم دوم موسوم به سبا شامل جوف، مارب و بیضاء، اقلیم سوم شامل عدن، ابین و لحج، اقلیم چهارم به اسم الجند شامل تعز و اب ، اقلیم پنجم موسوم به ازال استانهای صعده، صنعاء، عمران و ذمار، اقلیم ششم تهامه نام دارد که استانهای الحدیدیه، ریمه، المحویت و حجه در آن باشند.))
این طرح با دو گروه عمده مخالف مواجه شده بود؛ اول انصارالله به عنوان قوی تری بازیگر سیاسی در شمال یمن بود که با آن به جدیت مخالفت کرد. صالح هبره رئیس شورای سیاسی انصارالله سند تقسیم یمن به دو اقلیم در جنوب و چهار اقلیم در شمال را امضا نکرد. مبناي اين طرح محدود شدن زیدی ها در دو استان محصور در خشکی بوده تا از ساحل دریای سرخ و باب المندب دور باشند.
دومین جریانی که با این دسیسه انگلیسی مخالف بود جنوبی ها بودند و نمی خواستند میان استان های مختلف این کشور در جنوب تفرقه ایجاد شود ضمن اینکه این نوع فدرالیسم هیچ مزیتی برای آنها در پی نخواهد داشت.
نکته جالب توجه این است که منصور هادی در زمانی که در سال 2014 در صنعا بود از حامیان این طرح بود حال آنکه اکنون با جدایی طلبان جنوب به شدت درگیر است.
حامیان خارجی این طرح انگلیس است كه تلاش دارد تا همه جريان ها به نوعي متضرر شوند و جنگ و درگيري ميان شان تا ابد ادامه يابد. مشابه سومالي و افغانستان.
نتیجه گیری
پولهاي عربستان و امارات عامل ايجاد درگيري در جنوب يمن و به جان هم انداختن قبايل و گروه هاي ريز و درشت با بهانه هاي واهي است. در جنوب يمن ناگهان امارات سر مي رسيد و از خود جنوبي ها و جنبش هايي مانند حراك متعصبانه تر رفتار مي كند. در عين حال كه با عربستان متحد است و هر دو درگير جنگ با انصارالله هستند، آتش فتنه اي جديد در جنوب يمن را روشن مي سازد اما چرا؟
راهبردي كه انگليس براي غرب آسيا طراحي كرد مبتني بر جنگ هاي داخلي بي دليل و متعدد در عراق، سوريه، ليبي و يمن است كه بر اساس آن حكومت هاي مركزي آنها از كارايي ساقط شده سپس تجزيه يا فدراليزه شوند. اما هدف اصلي غرب از اين بحران سازي ها فقط يك چيز است تخريب كشورها و كشتار مردم بدبخت آنها.
دقيقا نمي توان براي آنچه امارات در جنوب يمن انجام مي دهد دليل منطقي يافت. امارات نه به يمن نياز دارد و نه خطري از جانب جنوب يمن آن را تهديد مي كند. تلاش ابوظبي براي تبديل شدن به بازيگر مايشاء در جنوب يمن دقيقا مشابه فعاليت هاي آن كشور در عراق و ليبي هيچ حاصلي براي آن اميرنشين فاقد تاريخ نخواهد داشت.
آل سعود اما به جنوب يمن نياز دارد تا بتواند انصارالله را شكست دهد. دقيقا برعكس امارات عربستان از تجزيه جنوب مي هراسد چرا كه به تجزيه طلبي را در خود عربستان منجر خواهد شد با اين حال ويراني و كشتار يمني ها را به سود خود و اسرائيل مي داند.