آيا دولت سعودي به آخر خط رسيده است؟-راهبرد معاصر
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد عراقچی: ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد
آینده مبهم عربستان در دست دولت جعلی

آيا دولت سعودي به آخر خط رسيده است؟

آل سعود فقط يك خاندان كوچك از یهودیان خیبر از مدینه بودند که به بیابان های نجد فرار کردند و برای در امان ماندن اعلام اسلام کردند ولی ارتباطات خود را با شبکه یهودیان حفظ کردند. آنها هرگز اكثريت جمعيت را در سرزمين نجد نداشته و برآمده از قبايل آن هم نيستند اما  انگلیس با سلاح های روز و یهودیان هم با تامین مالی به كمكشان شتافتند. تاكتيك مدیریت ادراک با  روکش فرقه وهابیت نیز به آنها آموزش داده شد تا بتوانند از میان قبایل منطقه سربازگیری کنند.
محمدپارسا نجفی؛ کارشناس مسائل منطقه
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۲ - ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ - 2020 March 14
کد خبر: ۳۸۲۰۴

آيا دولت سعودي به آخر خط رسيده است؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ آینده عربستان سعودی در هالی از ابهام است؛ حکومتی که در اختیار یک خاندان قرار دارد، در ابعاد مختلف با چالش های بزرگی مواجه است. آیا دولت سعودی دچار فروپاشی می شود یا ديكتاتوري سعودي جای خود را به دموکراسی خواهد داد؟ روابط كيف پول آمريكا در غرب آسيا با مسلمانان چه خواهد شد؟

 

براي بررسي آينده دولتي كه با عنوان سعودي مي شناسيم بايد گريزي زد به تاريخچه شكل گيري آن. به راستي نام عربستان سعودي دركجاي تاريخ بوده كه ناگهان در قرن بيستم مطرح شد؟

 

آل سعود چگونه به قدرت رسيد

انگليس در جنگ اول جهاني براي مشغول كردن عثماني به مشکلات داخلی خود تلاش کرد جبهه ای جدید در جنوب این امپراطوری ایجاد کند تا از تمرکز استامبول بر اروپا کاسته شود. درنتیجه لندن با وعده استقلال به اعراب تلاش کرد آنها را برای مبارزه با  عثمانی تجهیز کند اما این فقط ظاهر ماجرا بود. تنگه های راهبردی، نفت کشور  بَحران،  وجود قبله دوم مسلمانان و ... همه در منطقه جزیره العرب قرار داشته است.

 

آل سعود فقط يك خاندان كوچك از یهودیان خیبر از مدینه بودند که به بیابان های نجد فرار کردند و برای در امان ماندن اعلام اسلام کردند ولی ارتباطات خود را با شبکه یهودیان حفظ کردند. آنها هرگز اكثريت جمعيت را در سرزمين نجد نداشته و برآمده از قبايل آن هم نيستند اما  انگلیس با سلاح های روز و یهودیان هم با تامین مالی به كمكشان شتافتند. تاكتيك مدیریت ادراک با  روکش فرقه وهابیت نیز به آنها آموزش داده شد تا بتوانند از میان قبایل منطقه سربازگیری کنند.

 

مردم نجد به خشونت و توحش در جزیره العرب مشهور بودند و انگلیس با پول دنیای آنها را تامین کرد و با بزک وهابیت که از طریق مدریت ادراک القا می شد آخرت شان را خرید و آنها بدون سهم خواهی در خدمت خاندانی ناشناخته درآمدند.

تبلیغ فرقه ای که جایگزین دین باشد به خاندان آل شیخ محول شد که تاکنون وظیفه مديريت وهابیت را بر عهده دارد.

پول، فناوری، سلاح پیشرفته، ادوات لجستیک و هدایت راهبردی در جنگ از طریق انگلیس به آل سعود داده شد و آنها ابتدا سرزمین نجد که حد فاصل دو کشور حجاز و بَحران بود را  اشغال کردند.

 

بَحران سراسر سواحل جنوبی خلیج فارس میان بصره تا ربع الخالی را شامل می شد که همه آن به اشغال آل سعود درآمد غير از جزیره مشهور بحرین که مرکز آن بود و ده سال قبل آن هم اشغال شد. لشگر وحشی و خونریز وهابی که انگلیس برای آل سعود ساخته بود بعد از اشغال حجاز و قتل عام شیعیان روانه عراق شد تا آن را نیز تسخیر کند که شکست خورد.

در ادامه آل سعود با افزودن فدک و تبوک سپس سه استان از کشور یمن نوعی امپراطوری منطقه ای تشکیل داد که فاقد هويت اجتماعي مي باشد. اصولا رژیم صهیونیستی اول نه اسرائیل بلکه دولت سعودی است.

 

عربستان سعودی؛ محصول اشغال سرزمین ها

به دليل فقدان هويت است كه امپراطوري سعودي هيچ پايگاه اجتماعي مشخصي حتي در ميان اهل سنت ندارد در نتيجه هر گونه تغيير اساسي در نحوه اداره كشور مي تواند به نابودي اين امپراطوري خشن منجر شود. به همين خاطر همه سمت هاي مديريتي همواره در خاندان آل سعود تقسيم شده و تاكنون هر يك از اعضاي اين خاندان امير بخشي از كشور بوده اند.

 

تقريبا همه كشورهاي غرب آسيا يك انتخابات به صورت فرمايشي هم كه باشد برگزاري مي كنند اما آل سعود حتي از كلمه انتخابات مي هراسد.  

ساختار سياسي و فرهنگي رو به قهقهرا در اين كشور جعلي كه از اشغال كشورها و استان هاي ديگر با ضرب شمشير طراحي شد نزديك به صد سال حتي با كشورهاي افريقايي فاصله دارد؛ هنوز هم شمشير آل سعود در پرچم آنها ترس را به مردم القا مي كند.

 

مردمي كه شناسنامه (المملكة العربية السعودية) دارند دقيقا خود را تبعه كدام كشور مي دانند؟ كشور سعودي كه عرب است؟ مگر كشوري موسوم به سعوديه در تاريخ مي شناسيد؟ آنان مردم زير شمشير هستند نه زير پرچم يك كشور.

دولت سعودي به دليل اشغالگر بودن مانع از ملت سازي در مناطقي كه به چنگ آورده مي شود بنابراين  رويكردهاي فرهنگي واجتماعي دولت سعودي بَدوي مانده است؛ در اصل اين حكومت براي ارائه خدمت به اتباعش تشكيل نشده و تنها يك نيروي كنترل كننده مردم در سرزمين های اشغالي محسوب مي شود.

 

اين روند در بلندمدت باقي نمي ماند و مردمي كه  در اسارت دولت سعودي قرار دارند ممكن است هر لحظه اقدام به تغيير شرايط كنند كه قطعا با پذيرش ملت هاي ديگر همراه خواهد شد. در اين صورت  غرب گاو شيرده خود را از دست مي دهد.

 

تلاش غرب براي تجددگرايي ظاهري در کشور جعلي سعودي

عليرغم نبود هيچ رسانه اي در عربستان اما به یُمن وجود رسانه های اجتماعی در كنار حركت هاي مردمي در ديگر كشورهاي عربي، مردم برای احقاق حقوق خود امیدوار شده اند.

دولت سعودي همه كاستي هاي خود را پشت وهابيت پنهان مي كند اما ديگر اين فرقه نمي تواند مشكلي از آل سعود حل كند. بنابراين آمريكا و انگليس شخصي مانند بن سلمان را طراحي كردند كه بزك تجددگرايي را جايگزين آرايش وهابيت كند.

 

تغییر پادشاهی از پسران عبدالعزیز به پسران سلمان فقط یک ظاهرسازی است و هیچ تغییری در ماهیت دولت سعودی یا کاهش مشکلات مردم نخواهد داشت.

اقداماتي مانند رانندگي زنان، آموزش رقص، راه اندازي مسابقات پاسور و نيز بازي بن سلمان با پسرعموهايش نمي تواند فقدان هويت اجتماعي كه ناشي از نبود ملت در اين امپراطوري است را جبران كند. آنچه مردم مي خواهند اصلاحات بنيادين که تشکیل دولتی برآمده از انتخابات منجر شود نه سرگرم شدن.

 

شرايط عربستان دقيقا مشابه افريقاي جنوبي است كه مردم سرزمين هاي مختلف توسط عده اي سفيد پوست به اسارت گرفته شده بودند. سرنوشت مشابهي هم براي آن قابل پيش بيني است؛ سقوط دولت سعودي و آزاد شدن مردم اسير آن.

در يك قرن گذشته دولت رياض با سياست تجنيس و انتقال اتباع از كشورهايي مانند مصر، فلسطين، هند، پاكستان، فيليپين و افريقا از يك طرف و سر بريدن و شكنجه دادن هر معترض و خانواده اش تلاش كرده مانع از اين سقوط شود.  

 

این رژیم به پاسخگویی اعتقادی ندارد و تاکنون نیز نیازی برای اقناع مردم دربند این دولت وجود نکرده است اما این مدیریت سرکوب در شرایط امروز جهان دیگر جوابگوی حکومتداری نیست. دولت سعودي ذاتا نمي تواند هيچ تحول اساسي در جامعه ايجاد كند.

آنچه براي بن سلمان طراحي شده ادامه همان روند سركوب است اما شديدتر. بن سلمان در سه سال اخير شيعيان احسا و قطيف ( بَحران سابق) را به شدت سركوب کرده، ميليونها يمني را در شرايط دردناكي قرار داده است و رفتاری مشابه با اهل سنت معترض، و نیز ليبرالها  داشته است.  

 

در ابعاد سياسي هم روابط پرتنش رياض با آنكارا، دوحه، كوالالامپور، تهران، دمشق و ... که در زمان خطر بتواند به آن تکیه کند. درنتیجه به همین بهانه دولت سعودی رسما از ارتباط راهبردی ریاض با تلاویو صحبت می کند. اسرائيل دومين حكومتي است كه مشابه دولت سعودي توسط يهوديان ساخته شده است.

 

دولتي با اقتصادی ويران

عربستان با 15 درصد كسري بودجه داراي مديريتي فاجعه بار است. در عين حال كاهش تقاضاي نفت و رقابت نفتي با روسيه هم موجب شده تا قيمت نفت به شدت كاهش يابد و به كانال 35 دلار در هر بشكه برسد و احتمالا کمتر هم می شود. حال آنكه بودجه عربستان با نفت 80 دلار بسته شده است. اين به معني مشكلات بيشتر براي دولتي است كه تك محصول است و در عين حال پرخرج ترين.

 

مردم سرزمين هاي اشغالي موسوم به عربستان به دليل فقدان ملت سازي نمي توانند شرايط سخت رياضت اقتصادي را تحمل كنند از اين رو بايد بين مرگ تدريجي يا حركت خونين اعتراضي يكي را انتخاب كنند. در مناطقي كه اصولا ملتي وجود ندارد و همه مهاجر هستند مانند جده پيش بيني آشوب ها و سركوب خونین متصور است.

 

در عين حال يمني ها اميدوارند بتوانند از اين كاهش درآمد دولت سعودي استفاده كنند و خود را از چنگال آنان برهانند.  هر چه ميگذرد بر تعدد چالش هاي منطقه اي آل سعود در صحنه داخلي افزوده مي شود. دولت سعودي به دليل ماهيت ضد تمدني با هر ملتي كه سابقه تمدن داشته باشد دشمني مي كند در نتيجه هزينه سنگيني مي پردازد تا در عراق، يمن و اخيرا سوريه و ليبي درگيري داخلي وجود داشته باشد.

 

شكست در جنگ يمن و منطقه

موفقيت هاي يك سال اخير دولت نجات يمن به رهبري انصارالله نشان داد نه تنها اين گروه در بن بست قرار نگرفته بلكه ميتواند بحران را به داخل مرزهاي رژيم سعودي نيز منتقل كند. پيشروي ها در استان ضالع، عمليات نصر من الله در مرزهاي شمالي صعده و اكنون آزادكردن شهر حزم مركز استان جوف و امتداد آزادسازی تا مرزهاي استان نجران مؤيد اين نكته است. نجران، عسير و جازان سه استان اشغال شده یمنی در دهه هاي قبل هستند.

 

انصارالله به سهولت مي تواند همه سواحل تا باب المندب را آزاد كند و توان مديريت و قدرت جنگاوري خود را در عمليات هاي فوق نشان داد. انصارالله می تواند جبهه جدیدی باز کند و از جنوب هم محاصره را بشكند. این در حالیست که عربستان و امارات در ماه های اخیر نیروهای طرفدار یکدیگر را در جنوب یمن آماج حمله قرار داده اند. آنها یا یکدیگر هم مشکل دارند.

 

رياض اگر به جنگ يمن ادامه دهد انصار الله مي تواند دست به آزاد كردن جازان و حتي پيشروي به داخل حجاز بزند و اگر جنگ متوقف شود دولت سعودي ناكارمدي و ضعف جدي خود را اثبات كرده است.  

 

روندي كه بر چالش هاي داخلي به ويژه جان گرفتن جنبش هاي آزادي خواه در سرزمين هاي اشغالي درون عربستان و از طرف ديگر درگيري بيشتر دولت سعودي با افراط گريان وهابي، اخواني و سلفي همراه است.

 

دولت سعودي به آخر خط رسيده و ديگر افزودن قلمرو سرزميني و حمله به ديگر كشورها مانند يمن هيچ مشكلي از اولين رژيم جعلي غرب آسيا و محصول انگليس حل نخواهد كرد.

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر