آل سعود به ­دنبال ایجاد تفرقه میان دمشق و دوستانش است-راهبرد معاصر
رئیس موسسه بین المللی «البیان»؛

آل سعود به ­دنبال ایجاد تفرقه میان دمشق و دوستانش است

علیزاده موسوی رئیس موسسه بین­ المللی «البیان» معتقد است: طی دو سال اخیر، راهبردی که آل سعود در دستور کار خود قرار داده است تفرقه ­افکنی میان دولت دمشق و دوستانش مانند روسیه، شیعیان عراقی و غیره است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۳ - ۰۲ مهر ۱۳۹۷ - 2018 September 24
کد خبر: ۵۷۵

به گزارش راهبرد معاصر؛ جنگ سوریه در پایان مسیر قرار دارد، اما همان دولتی که دروازه جهنم را به عراق و سوریه گشود، مسیری خطرناک­تر از گذشته را در پیش گرفته تا جریان­ های داخل سوریه را به خود نزدیک سازد و از ماحصل این روند، تفرقه­ افکنی کند. در این مسیر، آل سعود همان اندازه سخاوت دارد و تطمیع می­ کند که جریان­ های وهابی را در سوریه تقویت کرده بود تا بیشترین حد قساوت را در اعمال خود انجام دهند. از این­ رو تطمیع اشخاص و دولت­ ها و نیز صدور جریان وهابی، دو اهرم برای نفوذ سعودی در سوریه است. اما چه میزان هوشیاری در دولت و ملت سوریه وجود دارد که بتوانند در برابر این تهدید آگاهانه عمل کنند تا کار به جایی نرسد که برای خنثی ­شدن توطئه­ های وهابیت، نیاز به این همه تلفات و خسارات جانی و مالی باشد؟.         


این جملات، چکیدۀ مصاحبه یک ساعته با سیدمهدی علیزاده موسوی رئیس موسسه بین­ المللی «البیان» است که دکترای علوم سیاسی در گرایش اندیشۀ سیاسی دانشگاه و سطح چهار حوزۀ علیمۀ قم با تخصص فرق اسلامی و جنبش­ های اسلامی را در کارنامه علمی خود دارد. همچنین ریاست پژوهشکده حج و زیارت، از فعالیت­ های اجرایی وی بوده است که در ادامۀ مطلب، به مرور بخش هایی از این گفتگو را می ­پردازیم.


علت اصلی علاقه­ مندی آل سعود به بحران­سازی در سوریه چیست؟

حضور سوریه در کنار ایران از یک طرف و حمایت آنها از حزب الله، حماس و جهاد اسلامی از طرف دیگر، باعث شده که آل سعود این کشور را در برابر خود احساس کنند و تا جایی که می ­توانند به این کشور فشار آورند. آل سعود­ دچار این توهم است که سوریه در راستای اهداف ایران فعالیت کرده و آن را پیرو تهران می­ بینند. در حالی که سوریه کشوری عربی است و می­ تواند در جهان عرب نقش ­آفرینی کند. از این ­رو، این همکاری دمشق با تهران را به­ معنای زمین خوردن کامل خود در منطقه می­ داند.


دلیل دیگر فعالیت سعودی در سوریه، به دخالت­ های ترکیه در استان­ هایی مانند حلب و ادلب برمی­ گردد. از آنجا که دولت ترکیه هم آرزوی نئو­عثمانی­ گری را در سر می­ پروراند و به جریان ­های اخوانی بسیار نزدیک است و از آنها در جهان عرب مانند سوریه حمایت می­ کند، دولت عربستان به ترکیه به چشم یک رقیب نگاه می ­کند، چراکه با اخوانی­ ها به­ شدت مخالف است. همچنین عربستان به این دلیل که دارای منابع مالی قوی است برای غرب بسیار جذاب است که نمایندگی آنها را در منطقه اسلامی بر عهده گیرد. اگر دقت کرده باشید، وظیفۀ مقابله با بیداری اسلامی یا بهار عربی بر عهده این رژیم بود. بن علی تونس، حسنی مبارک مصر و علی عبدالله صالح یمن، همه مورد ­حمایت آل سعود بودند و پس از سقوط هم به عربستان پناهنده شدند.


آل سعود با چه روش­ هایی در سوریه نفوذ می­ کند؟

آل سعود غیر از دو کشور بحرین و یمن که برخورد سخت نظامی را در پیش گرفت، همیشه به ­دلیل پول نفت از قدرت نرم اقتصادی برای نفوذ در منطقه استفاده می ­کرد و از این رو، همیشه سعی داشت که به ­صورت قدرت در سایه مطرح باشد. به ­همین دلیل هم شاهد بودیم که بن­ طلال و ترکی فیصل دلارهای بسیاری به گروه ­های وهابی و تکفیری در سوریه تقدیم کردند و تا حد امکان به آنها کمک تسلیحاتی و لجستیکی دادند تا حضور فعال در سوریه داشته باشند.


آیا این شیوه اکنون هم ادامه دارد؟

با توجه به شکست جریان­ های تکفیری در سوریه، رویکرد آل سعود تغییر کرده و آنها سعی دارند تا با مظلوم وانمود کردن اهل سنت و جنگ قومی (الحرب الطائفی)، نشان ­دادن وضعیت سوریه، در محور رسانه ­ای، علیه دمشق نبردی تبلیغاتی را ادامه دهند.


یکی از نمونه ­های آن همان انتشار فیلم قربانیان ساختگی حمله شیمیایی به دوما در غوطۀ شرقی توسط العربیه بود تا نشان دهند که ایران، روسیه و دولت اسد در حال حذف اهل سنت از سوریه هستند. با این ­حال، در این روند نیز چندان موفق نبوده ­اند، چراکه جنایات تکفیری­ ها مانع بزرگ عربستان برای تحقق برنامه ­هایش بودند. از این ­رو، طی دو سال اخیر، راهبرد دیگری را آل سعود در دستور کار خود قرار داد مبنی بر اینکه میان دولت دمشق و دوستانش مانند روسیه، شیعیان عراقی و غیره تفرقه­ افکنی کند.


به همین منظور، موج سکولاریسم در عربستان موجب ­شده تا چنین وانمود شود که ریاض در حال احتراز از جریان­ های افراطی است و در صف سکولارهای عرب قرار می­ گیرد، مانند اسد که سکولار است. تبلیغات در این روند بسیار بیشتر از سایر فعالیت­ های رسانه ­ای آل سعود است. اگر دقت کنید، سعودی پس از آن که در محور عملیات شکست­ های سخت ­خورده ­اند، اکنون آشکارا به جریان­ های شیعه در عراق و لبنان هم نزدیک شده است تا در میان دشمنان سابق خود دوستانی بیابد که در آینده بتواند در محور مقاومت شکاف ایجاد کند. دعوت از حیدر العبادی، نبیه بری و مقتدی صدر به عربستان نیز بر همین اساس صورت گرفته است و همچنین هزینه بازسازی برخی شهرهای عراق را بی­ توجه به شیعه یا سنی ­بودن می­ پردازد.


چگونه ممکن است که احزاب و دولت­ های منطقه فراموش کنند که آل سعود وهابی و عامل ایجاد گروه ­هایی مانند داعش و النصره است؟

بن سلمان از زمان قدرت گرفتن با اقداماتی مانند بازداشت 15 نفر از بزرگان وهابی و طرح چشم ­انداز 2030 عربستان، تلاش کرده تا خود را متفاوت از دیگر شاهان سعودی نشان دهد. یکی از دلایل امر، این است که سعودی از تغییر بنیادین فکری و عقیدتی در منطقه مأیوس شده است. از این­ رو، آنها تلاش دارند تا برخی بازیگران سیاسی را به خود نزدیک کنند. از سوی دیگر دولتی مانند اسد برای بازسازی سوریه به هزار میلیارد دلار نیاز دارد و اگر حمایتی از طرف ایران صورت نگیرد، احتمال فریب خوردن دمشق بسیار است.


دقیقاً اهرم­ های قدرت سعودی در سوریه چیست؟

این درست است که آل سعود از نظر نظامی ضعیف است اما دارای دو اهرم قدرت است؛ اول اهرم تطمیع که با پرداخت پول به دولت­ ها، احزاب و شخصیت­ ها، سعی بر همراه­ کردن آنها با خود دارد. از این­ رو، قدرت چیره­ دستی در حوزه تطمیع دیده می­ شود. اینکه دولتی مانند اسد که به ­شدت برای بازسازی به منابع مالی نیاز دارد، بتواند هم از دلارهای عربستان استفاده کند و هم فریب آل سعود را نخورد، بسیار بعید است. چراکه در ریاض هم افراد هوشمند زیادند و می ­بینیم که دولت­های مصر و تونس پس از بهار عربی و دولت ­های پاکستان و مالزی هم اخیراً به ­شدت به سعودی نزدیک شده ­اند و این به ­دلیل استفاده عربستان از همین اهرم تطمیع بوده است. اهرم دیگر تهدید است که از طریق گروه­ های نیابتی تحقق می­ یابد. عربستان خاستگاه وهابیت است و دولت سعودی راهکار دور کردن جریان تکفیر از ریاض را، صدور آنها به کشورهای دیگر می ­داند که افغانستان در گذشته و حال و کشورهای عربی نمونه­ هایی از این مهاجرت وهابیان را تجربه کرده ­اند.


از سوی دیگر همیشه چهره­ های سلفی به ­شدت افراطی در سوریه وجود داشته و دارند. مفتی­های وهابی مانند محمد ناصر­الدین البانی از همین سوریه به عربستان رفته ­اند و ممکن است گروه­های وهابی باز هم در سوریه ظهور کنند و نمی­توان گفت که آنها برای همیشه ریشه ­کن شده باشند.


پس از شکست­ هایی که اشاره کردید، میزان موفقیت راهکار اخیر عربستان در سوریه را چگونه ارزیابی می­ کنید؟

این دید آینده ­پژوهانه است که ایران باید در برابر این فتنۀ جدید سعودی در سوریه هوشمندانه عمل کند. چراکه دولت بشار اسد با توجه به مقابله ­ای که در حوزۀ نبرد سخت نظامی با جریان تکفیری وهابی دارد، دیگر فرصتی برای اندیشه ­سازی و شناخت راه­ های مقابله با فتنه­ های سعودی ندارد و اینجاست باید روی کمک اندیشمندان جمهوری اسلامی حساب کند. به بیان دیگر، با توجه به هزینه­ هایی که ایران در سوریه پرداخته است، دیگر زمان برای آزمون و خطا نیست، بلکه باید کاملاً آماده باشیم.


اگرچه آل سعود در نقشه ­های دیگرش شکست خورده است، اما راهکار جدید عربستان را بسیار خطرناک­تر از راهکارهای دیگر آن در بلند­مدت می­ بینم. از این ­رو، ما در جبهۀ مقابل باید در سه محور فعالیت کنیم؛ دیپلماسی علمی، دیپلماسی سیاسی و دیپلماسی عمومی.


دیپلماسی­ هایی که اشاره کردید، چه تعریفی دارند و چه هدفی را باید دنبال کنند؟

در دیپلماسی علمی هدف این است که نگذاریم جریان­ های سلفی در سوریه دوباره ریشه بدواند، بلکه به­ جای آن باید جریان علمی معتدل حضور داشته باشد. متأسفانه ارتباط علمی نخبگان ما با اهالی سوریه بسیار کم است و با وجود هزینه­ هایی که در آنجا داشته ­ایم، باید به این محور فکری نیز توجه شود. برای مثال، در چند سفری که به عراق داشتم از اساتید دانشگاه­ های این کشور شنیدم که آنها معتقد بودند که باید یک نوع حشدالشعبی علمی نیز تشکیل شود. از این ­رو، ارتباط متفکران در حوزه تکفیر، ادیان و غیره باید مورد­ توجه قرار گیرد. دیپلماسی عمومی مشتمل بر روابط فرهنگی میان ایران و سوریه است که باید گسترش یابد، امری که تا کنون تحقق نیافته است.


در دیپلماسی سیاسی نیز باید اتاق فکر قوی برای آیندۀ سوریه داشته باشیم. در این اتاق فکر، باید سناریوهای محتمل برای آیندۀ این کشور را بررسی و راهکارهای مقابله یا هدایت آنها را بر اساس منافع ملی دو کشور ایران و سوریه بیابیم.



ارسال نظر
تحلیل های برگزیده