به گزارش راهبرد معاصر؛ علت علاقه ماكرون رئيس جمهور فرانسه كه در يك بازه كمتر از يك ماه دو بار به بيروت سفر كرد دقيقاً به بازتوليد قدرت فرانسه در راهبردي ترين منطقه جهان باز مي گردد. به يقيين مطلق ماكرون و حتي كشور فرانسه هرگز دلسوز لبنان نيستند بلكه منافع خود را در حائل شدن ميان آمريكا و لبنان مي بينند كه فطعا تلاشي است براي بازيابي قدرت پيشين فرانسه در اين منطقه.
لبنانی که زیر فشار شدید واشنگتن و لندن و تهدید مستقیم تل آویو است می تواند از این حرکت جدید پاریس استفاده کند تا از مشکلات خارج شود اگر هوشمندانه از انشقاق میان فرانسه و امریکا بهره گیرد. اما چگونه؟
اعتراف رئیس جمهور فرانسه حاوي حرکت متفاوت از آمریکا در منطقه غرب آسیاست که باید دقیق به آن توجه کرد؛ مکرون در لبنان گفت: «حزب الله لبنان نماینده بخشی از مردم لبنان و منتخب آنهاست که در دولت این کشور مشارکت دارد» مشابه همین جملات درباره انتخاب میشل عون رئیس جمهور مسیحی لبنان گفت که منتخب مجلس آن کشور است. عون مسیحی که متحد حزب الله است و آمریکا به آن چنگ و دندان نشان می دهد.
کمی به عقب برگردیم؛ فرانسه دو دهه گذشته غير از همراهي با واشنگتن، هيچ فعاليت متمايز و ثمربخشي براي حفظ قدرت گذشته خود انجام نداد. سياست دوري از تحولات غرب آسيا كه در سال هاي آخر حكومت شيراك اعمال شد در زمان ساركوزي با پيروي از آمريكا ادامه يافت و ميراثي جز دور ماندن فرانسه از منافع خاورميانه هيج عايدي براي پاريس نداشت.
آمريكا و انگليس توانستند با بحران داخلي سوريه مقامات پاريس را بفريبند اما همراهي كاخ اليزه با كاخ سفيد، نه تنها شركت هاي فرانسوي را در كيك عراق سهيم نكرد بلكه نفوذ سنتي که در سوريه داشت را هم کامل از ميان برد.
بحران مالي، بدهي هاي سنگين خارجي، مشكلات معيشتي مردم در لبنان و در نهايت تحريم هاي امريكا عليه آن كشور زنگ خطر را براي پايان نفوذ فرانسه در مديترانه شرقي به صدا در آورده بود اما ماكرون براي موفق نشان دادن سياست خارجي خود در داخل كشور هم براي بازتوليد قدرت گذشته فرانسه در مديترانه شرقي به يك بهانه نياز داشت.
انفجار بيروت فرصتي استثنايي براي ماكرون فراهم كرد تا با حضور در لبنان خودي نشان دهد و سعي كند ابتكار عمل را در دست گيرد. ماكرون در بيروت گفت: «ما در حال ارسال یک پیام واضح هستیم: ما، جامعه جهانی، شرکا و دوستان نزدیک لبنان، اجازه نخواهند داد تا مردم لبنان سقوط کنند». پيامي كه بايد در واشنگتن شنيده مي شد. مکرون برای آنکه کاخ سفید را بیشتر تحریک کند با «محمد رعد» نماينده حزب الله در پارلمان لبنان دیدار کرد و اعلام کرد قصد دخالت در مساله سلاح مقاومت را ندارد. این اولین دیداری رسمی بود که میان فرانسه با حزب الله صورت گرفت.
اینکه مکرون حزب الله را بخشي از فرآيند سياسي لبنان و مورد توجه مردم می داند دقیقا نقطه مقابل روندی است که امریکا برای حذف مقاومت یا دستکم خلا سلاح و بی خاصیت شدن آن تلاش کرده است. امریکا حزب الله را گروهی تروریستی اعلام نمود و آن را تحریم اقتصادی کرد سپس انگلیس و آلمان هم به آن پیوستند اما فرانسه با انتخاب رویکری متفاوت قصد ماهیگری از لبنان را دارد. ظاهر قضیه کمک به این کشور بحران زده است اما در اصل یک رویارویی نهان میان پاریس با خط مشی آمریکا دیده می شود.
رئیس جمهور فرانسه حرکت خود را با سفر به بغداد تکمیل کرد و آنجا نیز تحریک واشنگتن را ادامه داد. مکرون در نشست خبری با برهم صالح همتای عراقی اش در پاریس گفت: «هیچ كشوری نمی تواند یك حزب لبنانی را كه در دولت این كشور مشاركت دارد، در فهرست تروریسم قرار دهد. ما با جناح سیاسی حزب الله كه در دولت لبنان حضور دارد، تعامل داریم».
رئیس جمهور فرانسه منتظر است بذری که در لبنان می کارد با سهیم شدن در بازسازی اقتصاد نفتی عراق میوه خوبی برداشت کند. وی در بغداد گفت:«عراق مایل به سرمایه گذاری در فناوری صلح آمیز هستهای برای تولید انرژی برق است و پاریس در این زمینه آماده همکاری با بغداد است».
فرانسه می داند عراق هم مانند لبنان به دلیل دخالت های آمریکا و انگلیس درگیر مشکلات اقتصادی و سوء مدیریت است با این تفاوت که به دلیل داشتن نفت فراوان می تواند هزینه فعالیت های بازسازی زیرساخت ها مانند تولید برق را بپردازد. همان بخشی که امریکا برای حمایت از شرکتهای امریکایی مانع از حضور آلمان و چین شده بود.
آلمان و چین برگ برنده ای مانند لبنان در اختیار نداشتند تا به وسیله آن با واشنگتن چانه زنی کنند اما فرانسه کشوری بود که برلبنان از زمان تاسیس بر اساس قرارداد استعماری سایکس پیکو نفوذ داشت.
مکرون گفت: «اگر اصلاحات صورت نگیرد، لبنان به غرق شدن ادامه خواهد داد. آنچه اینجا مورد نیاز است تغییرات سیاسی است. این انفجار باید شروعی برای عصری جدید باشد». اشاره وی به فساد در سیستم سیاسی لبنان و لزوم تغییرات اساسی در لبنان نیز درست است. نظام طائفه ای در لبنان که بر اساس پیمان طائف در عربستان منعقد شد و به جنگ داخلی لبنان پایان داد باید تغییر کند اما نه اکنون و نه بر اساس میل آمریکا.
حتی سید حسن نصرالله هم بر لزوم گفتگوی ملی برای تغییر نظام سیاسی این کشور تاکید کرده است اما این روندی است که ابتدا نیازمند آرامش سیاسی و دولتی مستقر است که بتواند تغییرات را انجام دهد.
آمریکا و رژیم صهیونیستی نگران دموکراسی در لبنان نیستند چرا که این کشور در سی سال گذشته تنها کشور عربی بوده که دارای نظامی دموکراسی مبتنی بر اتخابات و پارلمان بوده است. آنچه واشنگتن را علیه پیمان طائف برانگیخته یک بند در این پیمان است که سلاح مقاومت در برابر تجاوزات اسرائیل را قانونی و مورد اجماع احزاب لبنانی دانسته است. اشاره مکرون به اینکه با سلاح مقاومت کاری ندارد دقیقا یک تو دهنی آشکار به تلاش های آمریکا برای خلع سلاح حزب الله است که به روش های گوناگون دنبال می شود.
به هر حال شرایط بدهی خارجی و معیشت در لبنان وخیم است و انفجار اخیر بیروت نیز بر مشکلات افزوده است. پاریس خیرخواه لبنان نیست اما اگر همان اشتباه ده سال قبل را که در لیبی و سوریه در همراهی با امریکا مرتکب شد در لبنان هم تکرار کند آخرین برگ برنده خود را در مدیترانه شرقی از دست می دهد. در عین حال باید برای آن هزینه رویکرد متفاوت را هم بپردازد. این هزینه همان کمک به لبنان است.
توافق احزاب مختلف لبنان به ویژه حزب المستقبل، حزب الله، حزب ملی آزاد، حزب امل و ... برای تشکیل دولت اولین محصول همگرایی در لبنان با همکاری فرانسه است که دقیقا در مقابل با هدف آمریکا انجام شد. امریکا خواستار خلاء قدرت در لبنان و مسیر فروپاشی کامل حکومت، امنیت و اقتصاد لبنان بود اما 90 رای از 120 رای پارلمان به مصطفی ادیب ارائه شد که نشان می دهد همه احزاب وضعیت وخیم لبنان را درک می کنند. تنها حزب سمیر جعجع حاضر نشد به ادیب رای دهد که این حزبی وابسته به آمریکاست.
این تلاش متفاوت از امریکا یک مصرف داخلی هم دارد؛ ماکرون که به علت سیاست های کاپیتالیستی و نیز سرکوب خونین جنبش جلیقه زردها، به شخصیتی نفرت انگیز در فرانسه تبدیل شده با این رویکرد مستقل از آمریکا می تواند به ارائه بهتر از مکرون در داخل هم کمک کند. به ویژه برای فرانسویان که به رویکرد اروپایی متفاوت از واشنگتن عشق می ورزند.