موج سواری مقتدی صدر در صحنه سیاسی عراق-راهبرد معاصر
فواد حسین: تهدید‌های آشکاری از سوی رژیم اسرائیل علیه عراق وجود دارد نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد
بررسی مواضع اخیر مقتدی صدر علیه حشدالشعبی

موج سواری مقتدی صدر در صحنه سیاسی عراق

برآورد هفده ساله تحرکات سیاسی مقتدی صدر، گواه آن است که وی و جریانش کوشیده اند با توسل به دیانت عوامانه و در پیش گرفتن مشی پوپولیستی با رگه های میهن پرستانه، در راستای جلب آرا و حمایت اقشار حاشیه نشین برآمده و در مقاطع حساس، با موج سواری بر رونداعتراضی، زمینه بسط و استیلای موقعیت سیاسی-اجتماعی خویش را فراهم آورد.
ابوالفضل ولایتی؛ کارشناس مسائل غرب آسیا
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۹ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۹ - 2020 September 11
کد خبر: ۵۸۵۱۰
تعداد نظرات: ۱ نظر

موج سواری مقتدی صدر در صحنه سیاسی عراق

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ از خاندان صدر در کنار خاندان حکیم به عنوان دو خانواده پرنفوذ، متنفذ و محترم در تاریخ معاصر عراق نام برده می شود. شخصیت های سرشناسی از قبیل سید موسی صدر، سید صدرالدین صدر، سید محمد صدر، سید محمد باقر صدر و عبدالحسین شرف‌الدین عاملی تنها شماری از شخصیت های برجسته این خاندانند، که نقشی بسزا در هدایت جوامع عربی و اسلامی و مبارزه با سیاست های امپریالیستی و استعمار در منطقه ایفا نموده اند. سید محمد صدر (پدر مقتدی صدر)، بسان شخصیتی مبارز در خلال دهه نود میلادی و در بحبوحه استیلای رژیم بعثی در عراق کوشید تا سنت های اسلامی از قبیل نماز جمعه و رعایت حدود شریعت اسلامی را در این کشور پیاده نماید، امری که نهایتا به شهادت وی و دو فرزندش در سوء قصدی مشکوک در سال 1998 منجر گردید.

 

سقوط رژیم بعثی عراق در سال 2003، فرصت مناسبی را برای مقتدی بسان بازمانده اصلی و مشهور خاندان صدر جهت احیای نفوذ پیشین این خاندان فراهم آورد. مقتدی صدر در سال های پیش از سقوط رژیم بعثی با در پیش گرفتن زندگی مخفیانه، تلاش نمود تا زمینه گردهم آمدن شماری از وفاداران به این خاندان را فراهم آورده و با توسل به اقدامات خیرخواهانه، زمینه حفظ ارتباط خویش با جمعیت شیعی فقیر و حاشیه نشین عراق را حفظ نماید، از همین رو در این محافل از وی بعنوان صدر ثانی نام برده می شد. تفاوت برجسته سید محمد صدر و پسرش مقتدی با مرجعیت شیعی حاکم بر عراق (آیت الله سیستانی) را بر گفتمان رادیکال آنها (بر خلاف موضع محافظه کارانه مرجعیت نجف)، ارتباط گیری مستقیم با توده و توسل به شعارهای پوپولیستی و حمایت های اقتصادی از اقشار ضعیف و حاشیه نشین و همچنین تاکید ویژه بر جنبه ی عربیت خویش می توان جستجو نمود، امری که پس از گذشت بیش از دو دهه از رحلت سید محمد صدر، همچنین در وجنات سید مقتدی صدر بروز ویژه داشته و مکررا در صحنه سیاسی عراق مشهود است.

 

هدف نگارنده از پرداختن به سیره و منش سیاسی مقتدی صدر از مواضع اخیر وی و موضع صریحش علیه حشدالشعبی و تاکید او بر لزوم خلع سلاح حشد و پیوستن برخی نیروهای آن به سیستم امنیتی عراق نشات می گیرد. وی در جدیدترین اظهاراتش، حشدالشعبی را بسان برادرانش توصیف کرده و آنها را به ترک دنیا و دوری از مشاجرات سیاسی و دور کردن عناصر بد از این سازمان و اقدام برای ادغام نیروهای خوب در نیروهای امنیتی عراق دعوت کرد تا شعار حفظ اقتدار حکومت و مجازات نیروهای بد حشدالشعبی محقق شود و ضمن حفظ آبرو و اعتبار، اقتدار و تصویر آن در نزد همه، تمامی زبان های بدگو به آن بسته شود. وی در ادامه نسبت به ایجاد طرحی برای بستن مقرهای وابسته به حشدالشعبی در راه عشق به عراق و پیروی از خدا ابراز امیدواری کرد! در ادامه ضمن پرداختن به مواضع متناقض، چندپهلو  و متعارض مقتدی صدر در خلال سال های پس از 2003 تا به اکنون، به بررسی چرایی اتخاذ مواضع کنونی وی علیه حشدالشعبی خواهیم پرداخت.

 

از تاکید بر ضرورت احیای شریعت و مبارزه مسلحانه با آمریکا تا تشدید جنگ فرقه ای در عراق!

حمله نظامی ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق در سال 2003 و فروپاشی رژیم بعثی عراق در بغداد، فرصت مناسبی را برای گروه های متعدد اپوزیسیون سیاسی رژیم بعثی، در این کشور فراهم آورد. همزمان با ورود گروه ها، احزاب و شخصیت های مذهبی و سکولار اعم از حزب الدعوه، مجلس اعلی انقلاب اسلامی، سپاه بدر، طیف وفادار به احمد چلبی، نیروهای نزدیک به علاوی، احزاب و جریان های کُرد، ظهور مجدد بیت آیت الله خویی و...، مقتدی صدر نیز بسان چهره برجسته خاندان صدر به میدان آمده و از ضرورت برقراری شریعت اسلامی و اِعمال آن در حکومت سخن به میان آورد.

 

پیشینه نفوذ فزاینده خاندان صدر در عراق، بویژه در مناطق حاشیه ای، فرصت مناسبی را برای مقتدی فراهم آورد تا با بهره گیری از خلاء قدرت حاکم بر عراق به عرصه سیاسی این کشور وارد شود. در اولین گام، عمده هواداران وی در حاشیه بغداد، شهرک صدام را به شهرک صدر تغییر نام داده و زمینه ایجاد گروهی شبه نظامی به نام جیش المهدی را در عراق فراهم کردند، گروهی که اندکی بعد با جمع آوری نیرو، مسلح شد به سلاح، گروهی متشکل از شصت هزار نفر را شکل بخشیدند.

 

نگاهی به مرامنامه منتشره از سوی صدر و هوادارانش، از تلاش آنان برای اقامه احکام اسلامی و حدود شرعی در عراق دارد. اولین جدال سنگین گروه صدر در عراق به رویارویی شبه نظامیان این گروه با نظامیان آمریکایی در عراق باز میگردد، امری که به جنگی خونین در نجف اشرف منجر گردید، که دامنه آن به حرم حضرت علی نیز کشیده شد. جنگ سهمگین صدر با آمریکایی ها، موجب نزدیکی وی به ایران گردید، تا آنجا که رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی خطاب به آیت الله سیستانی، خواستار حمایت ایشان از مواضع گروه صدر در نجف گردید.

 

برآیند مواضع گروه صدر در دهه اول هزاره سوم گواه آن است که این گروه با اتکا به مواضع پوپولیستی، ضد آمریکایی، تاکید بر عربیت و تکیه بر اقشار مستضعف عراق و حمایت از برقراری شریعت و موج سواری بر حوادث و رویدادهای حاکم بر عراق، اهدافی از قبیل نفوذ فزاینده در جامعه، حذف رقبا و استیلای مطلق بر تحولات سیاسی را در پیش گرفته است. در پیش گرفتن تداوم رشد تحصیلات مذهبی از سوی مقتدی صدر و تلاش برای کسب اجتهاد از سوی وی، در راستای خارج شدن وی و گروهش از استیلای مذهبی مرجعیت شیعه حاکم بر قم و نجف است. وی و گروهش با اتخاذ مواضع عربی تلویحا می کوشد تا آیت الله سیستانی را به واسطه پیشینه ایرانی اش زیر سوال برده و عملا از زیر سیطره بودن از سوی ایران (به عنوان رهبری محور مقاومت و حافظ مصالح شیعیان) در امان باشند.

 

رویارویی سنگین این گروه با نیروهای سپاه بدر و مجلس اعلا در حادثه نیمه شعبان کربلای 2007، درگیری با نیروهای دولتی مرکزی در بصره در سال 2008 که با میانجیگری ایران به اتمام رسید و حضور پر رنگ این گروه در نبرد با گروه های رادیکال اهل سنت بویژه پس از حملات سهمگین به حرم امامین عسگرین، نقش بسزایی در تشدید جنگ فرقه ای در عراق از سوی این گروه ایفا نمود.

 

اتحاد و ائتلاف های مقطعی صدر!

هفده سال از سقوط حکومت رژیم بعثی در عراق می گذرد، با این حال، صلح و امنیت، ارتقای وضعیت اقتصادی و استقرار نظام سیاسی با ثبات در این کشور، به رویایی برای شهروندان عراقی تبدیل شده است. فقدان توجه به مصالح ملی و در پیش گرفتن رویکردی وطنی از سوی گروه های عراقی و توجه صِرف به مباحث قومی، مذهبی و نژادی را می توان از بارزترین عوامل عدم انسجام حاکم بر عراق برشمرد. در این میان، مقتدی و هوادرانش نیز از این مسئله مبرا نبوده و در خلال این سالها، همِ خویش را بر افزایش نفوذ و توسعه مصالح این گروه قرار داده است. نگاهی به مواضع، اتحادها و ائتلاف های در پیش گرفته شده از سوی وی گواه این مسئله می باشد، به طور نمونه وی و همپیمانانش با وجود مخالفت صریح با قدرت گیری نوری مالکی در سال 2006 و وقوع جنگی هولناک میان طرفین در سال 2008 و پس از خروج نیروهای بریتانیایی از بصره، در سال 2010 بسان متحد کلیدی مالکی برآمده و زمینه قدرت گیری دوباره وی در بغداد را فراهم آورد.

 

اتحاد و ائتلاف های متعدد با گروه های کُرد عراقی (اعم از حزب دموکرات، جنبش گوران و اتحادیه میهنی)، دشمنی و سپس صلح با گروه العراقیه (قدرتمندترین گروه سیاسی سُنی موجود در عراق) و جناح سکولار ایاد علاوی جهت مقابله با دولت مالکی در سال 2013 تنها بخشی از مواضع گاه و بیگاه و متناقض صدر می باشد، امری که محدود به مواضع داخلی این گروه نبوده و طول دو دهه اخیر نیز به کرات شاهد همگرایی ها و واگرایی های پراکنده وی در عرصه سیاست خارجی بوده ایم. حمله صریح به حکومت سعودی به جهت نادیده گرفتن شیعیان عوامیه و حمایت از انقلاب بحرینی ها و در ادامه دراز کردن دست دوستی به سوی دولت سعودی و اردن هاشمی و اتخاذ موضع دوگانه علیه ایران (حمایت صریح در مقاطعی و در پیش گرفتن انتقاد در مقطعی دیگر) و همچنین حمایت از دولت بشار اسد در سوریه و در ادامه انتقاد صریح علیه وی (تا جایی که خواستار کناره گیری اسد از قدرت شد)، تنها بخشی از بندبازی مقتدی صدر در طول دو دهه حیات سیاسی اش بوده است.

 

مردی برای تمام فصول!

برآورد هفده سال تحرکات سیاسی مقتدی صدر گواه آن است که وی و گروهش تلاش نموده اند با در پیش گرفتن مشی پوپولیستی و کسب حمایت های مذهبی از سوی برخی اقشار  و بویژه حاشیه نشینان کلان شهرها، بر تمامی امواج و تلاطم های عراق سوار شده و خویشتن را بسان حامی جامعه و رهبر امواج اعتراضی نشان دهد. اعتراض های اخیر جامعه عراق و تلاش آنان برای اصلاح ساختار حاکم بر دولت و تغییر قانون اساسی و برکناری سیاستمداران و گروه های فاسد با استقبال فزاینده صدر همراه بوده و وی با حضور در میان تجمعات اعتراضی، تلاش نمود تا رهبری این رخداد را در دست گیرد. تلاش های فوق الذکر در حالی است که صدر و گروهش در خلال دو دهه اخیر، بخش اعظم قدرت سیاسی را در عراق عهده دار بوده است.

 

نقش بسزای صدر و همپیمانانش برای حضور دوچندان در دولت های حاکم بر عراق در خلال سال های اخیر و اخذ حداکثر امتیازهای سیاسی و اقتصادی، توامان با توسل به ابزارهای مالی، ایدئولوژیک، اجتماعی و نظامی جهت بسط نفوذ این گروه و نشان دادن صدر بسان پشتیبان و حامی ملت عراق به کرات از سوی جریان صدر صورت پذیرفته است. تاسیس شبه نظامیان سرایا السلام (گردان های صلح)، جهت مقابله با داعش (ذیل حشدالشعبی)، پس از اعلام جهاد مرجعیت جهت مقابله با پیشروی داعش و حمایت از شیعیان و اماکن مقدسه آنان در حالی صورت پذیرفت، که شبه نظامیان صدر (جیش المهدی) پس از حوادث بصره، خلع سلاح گردیده بودند. به واقع هجوم تروریست های داعش و ایجاد موجی جهت حمایت از عراق و اماکن مقدسه موجب گردید تا صدر نیز از قافله عقب نمانده و با تاسیس مجدد شبه نظامیان وفادار به خویش، ضمن نفوذ دوچندان، حضور میدانی خویش را در این مهلکه افزایش دهد.

 

با این حال و از زمان تاسیس سرایا السلام از سوی صدر، شاهد آنیم که این گروه موضعی متفاوت از دیگر گروه های حشد گرفته و تلاش نمود تا راه خویش را از سایر گروه های حشدالشعبی تغییر داده و به گفته ی خودشان از زیر نفوذ ایران خارج گردند. از همین رو در ابتدای امر اظهار داشتند که گروه یاد شده صرفا به حفاظت از اماکن مقدسه شیعه پرداخته و تنها در برخی نقاط حاضر به رویارویی به تروریست های تکفیری داعش هستند. دلیل اتخاذ چنین مسیری را می توان به تلاش صدر جهت قرار نگرفتن وی و گروهش زیر سیطره محور مقاومت به رهبری حاج قاسم سلیمانی در منطقه جستجو نمود. همین مسئله موجب شد تا در ادامه افراد و جریان های متعددی از قبیل قیس الخزعلی که پیشتر از مریدان و نزدیکان جریان صدر بوده از این گروه فاصله گرفته و مبادرت به تاسیس گروه هایی جدید از قبیل عصائب اهل حق، حرکت النجبا، فضیلت و... نمایند.

 

مقتدی صدر در بحبوحه حملات داعش علیه عراق و پیشروی های این گروه نیز دست از مجادله سیاسی برنداشته و تلاش نمود تا از فضای فوق جهت سرنگونی دولت المالکی بهره برده و خویشتن را بسان مبارز خط مقدم با داعش در اذهان عمومی جلوه گر نماید. صدر در آن مقطع ضمن مقصر دانستن مالکی در ظهور داعش و ضرورت برخورد و محاکمه عوامل نزدیک به مالکی، او را "شیفته قدرت" خوانده و می‌گوید: «مالکی یک سوم عراق را به تروریسم و اشغال فروخت و دیگر نباید در امور مربوط به مبارزه و مبارزان مداخله کند. عراقی‌ها دیگر هرگز کشور را در دستان کسی که امانتدار نیست نخواهند گذاشت».

 

بعدتر و با روی کارآمدن دولت العبادی نیز (دولتی که صدر جزو حامیان کلیدی آن محسوب می شد) وی کوشید هدایت اعتراضات مردمی عراق در سالهای 2015 و 2016 را برعهده گیرد. اعتراضات یاد شده در شهرهای جنوبی کشور از جمله ناصریه و نجف و در اعتراض به شرایط نامناسب زندگی همچون کمبود انرژی آغاز شد و در ادامه معترضین از مقامات خواستند تا با فساد گسترده مقابله کنند. با تشدید اعتراضات و کشیده شدن آن به بغداد، ده‌ها هزار تن از معترضین به خیابان آمده و در میدان تحریر بغداد خواستار اعمال تغییرات در حکومت شدند. نکته حائز اهمیت در این مسئله آنکه صدر خود را جلودار انقلاب اصلاحات ۲۰۱۶ عراق قرار داد و تلاش نمود تا رهبری اعتراضات مردمی را بر عهده گیرد. هواداران وی در همسویی با معترضین و با برگزاری تحصن های پی در پی و حمله به منطقه الخضرا بغداد و اشغال پارلمان این کشور، کوشیدند تا رهبری بلامنازع او بر معترضین را بر آنان تحمیل نمایند.

 

از همسویی تا مقابله با حشد؛ چرا مقتدی خواستار انحلال حشد است؟

تشکیل صفوف رزمندگان مقاومت در عراق ذیل نام حشدالشعبی و با پشتیانی لجستیکی و ایدئولوژیکی ایران را می توان مهمترین عامل شکست داعش در خاک عراق دانست. ارتش نامتجانس و پراکنده عراق نتوانست حتی ساعاتی در مقابله با هجوم بی امان تکفیری ها در کلانشهری چون موصل ایستادگی نموده و بسرعت، سنگر به سنگر، مقرها را به تروریست ها واگذار می نمود. وقوع فاجعه اسپایکر را می توان تنها به عنوان نمونه ای از موضع ضعیف ارتش و جنایات وقیحانه تکفیری در این زمینه قلمداد نمود. نکته حائز اهمیت در حشدالشعبی را می توان در حضور گروه های متعدد و متنوع قومی، مذهبی در آن دانست تا آنجا که ترکمانان شیعه و سنی عراق در کنار آشوری ها، ایزدی ها و مسلمانان سُنی، دوشادوش شیعیان در راستای مقابله با داعش کوشیدند. آنچنان که پیشتر بدان اشاره رفت، نیروهای نزدیک به صدر از همان ابتدا کوشیدند تا خط معنوی و ایدئولوژیک خود را از عموم نیروهای حشد جدا نموده و خود را در راستای تبعیت از مواضع مقتدی محصور نمایند، چنان که پس از شکست داعش در عراق، گروه سرایاالسلام به تبعیت از صدر، بسان اولین گروهی بود که از ضرورت خلع سلاح شبه نظامیان حشدالشعبی سخن به میان آورد.

 

وقوع اعتراضات سنگین در عراق در خلال ماه های اخیر و استعفای عادل عبدالمهدی موجب گردید تا مخالفین حشدالشعبی و شخص مقتدی صدر مجددا تلاش نمایند تا ضمن همسو نشان دادن خویش با معترضین و در دست گرفتن هدایت آنان، از ضرورت خلع سلاح حشد سخن به میان آورد. در ادامه بدلایل اتخاذ این رویکرد از سوی مقتدی صدر می پردازیم.

 

الف)کاهش نفوذ حشدالشعبی و ایران در مناسبات عراق

قدرت بلامنازع حشد در مناسبات سیاسی، امنیتی و نظامی عراق بویژه پس از افتخار آفرینی آنان در نبرد با داعش و پیوند ناگسستنی آن از سایر اعضای پیکره جبهه مقاومت به رهبری ایران، از همان ابتدا برای مقتدی که آمال رهبری گروه های عراقی را در سر می پروراند گران تمام آمد. برایند روابط میان مقتدی صدر و جمهوری اسلامی نشان از روابط متلاطم میان مقتدی و تهران دارد. با وجود اشتراک مواضع طرفین در اتخاذ موضع علیه آمریکا و ضرورت اخراج آنان از عراق و حضور مقتدی در قم برای سالیان متمادی و اتفاق نظر تهران و وی در تعیین شماری از نخست وزیران حاکم بر بغداد، هر زمان که فرصتی فراهم آمده تا خلاء قدرتی در عراق مهیا شود و از میزان نفوذ ایران در این کشور کاسته شود، مقتدی فرصت را مغتنم شمارده و تلاش نموده تا با اتخاذ موضعی مستقل، دامنه سیطره خود بر تحولات عراق را افزایش دهد.

 

وقوع اعتراض های شدید اخیر در عراق و تلاش آمریکا و متحدینش برای رنگ و لعاب ضد ایرانی بخشیدن به آن، موجب گردید تا شماری از معترضین به بیان اشعار ضد ایرانی پرداخته و دولت های حاکم بر بغداد را بسان دست نشانده ایران قلمداد کنند. تشدید فضای ضد ایرانی موجب شد تا حشدالشعبی نیز از حملات برخی معترضین در امان نمانده و آنها را به تاکید بر ضرورت خلع سلاح این گروه سوق دهد.

 

در این میان مقتدی صدر که پیشتر از اعلام آمادگی گروهش برای خلع سلاح سخن به میان آورده بود، فرصت را مغتنم شمارد تا ضمن نزدیکی به معترضین و موج سواری بر خواسته های آنان (همچون دفعات پیشین)، از فضای یاد شده برای کاستن از نفوذ حشد و ایران در مناسبات سیاسی عراق بهره برداری نماید. وی مکررا با حضور در صف اول اعتراضات با در پیش گرفتن مشی پوپولیستی، سخن از استقلال عراق و عدم مداخله خارجی ها در این کشور (منظور ایران) به میان آورده و از نیروهای حشدالشعبی خواست تا به ملت پیوسته و سلاح های خویش را بر زمین گذارند. او که در سال 2016 و در اقدامی عوامفریبانه در وصیت خویش از دولت عراق خواسته بود که بعد از داعش گروه شبه نظامی وابسته به ایران "حشدالشعبی" را منحل نماید، اکنون شمشیر را صریح تر از گذشته از رو بسته و بر آن است تا در فرصت یاد شده، رقیبی کلیدی را از میان بدر کرده و بر دامنه نفوذ و سیطره خویش بر عراق بیافزاید. صدر در آخرین اظهارنظرش در توئیتی خواستار تهیه و اجرای طرحی برای بستن مراکز و دفاتر حشدالشعبی شد.

 

به گمان مقتدی صدر، با کاهش موقعیت حشدالشعبی پس از خلع سلاح و موج سواری او بر اعتراضات عراقی ها، زمینه برای کاهش باصطلاح نفوذ و مداخله ایران در عراق فراهم خواهد آمد. وی در این مسیر و جهت کاستن از نفوذ تهران، مبادرت به سلسله اقداماتی در عراق و خارج از این کشور نموده است. ارتباط گیری با دولت های سعودی و اردن و حمایت از گروه ها و شخصیت هایی از قبیل مصطفی الکاظمی که به داشتن موضعی منفی در قبال تهران شهره می باشد، در این مسیر از سوی صدر و همپیمانانش اتخاذ گردیده است. وی پیشتر و در اظهاراتی پیرامون ضرورت خلع سلاح حشد گفته بود: «نیروی مستقل حشدالشعبی بعداً منحل و در ارتش عراق ادغام شود زیرا به رسمیت شناختن حشد الشعبی به معنای این است که در آینده، عراق تحت حاکمیت شبه نظامیان گروه خاص درآید و چون فرماندهان مهارت سیاسی ندارند پس وجهه جهاد و مجاهدان خدشه دار می‌گردد!»

 

حمایت صریح صدر از اقدامات اخیر دولت الکاظمی از جمله اجرای عملیات "وعده صادق" در استان بصره با دستور مستقیم فرمانده کل نیروهای مسلح عراق و عملیات های مشابه در دیگر استان های عراق جهت آنچه سرتیپ "تحسین الخفاجی" سخنگوی ستاد عملیات مشترک عراق، "اجرای اصل انحصار سلاح به دست حکومت و اعمال قانون و اقتدار دولت"، نامیده می شود، در همین راستا قابل ارزیابی است.

 

ب) تلاش مقتدی صدر جهت پرکردن خلاء حاج قاسم سلیمانی

شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس نائب رئیس حشدالشعبی در اقدامی تروریستی توسط نظامیان آمریکایی را می توان ضربه ی مهلکی برپیکره محور مقاومت دانست. سردار سلیمانی در خلال یک دهه اخیر، نقش بسزایی در اتحاد و ارتباط گیری اعضای جبهه مقاومت با یکدیگر ایفا کرده و عملا حلقه ی وصل تمامی گروه های وابسته به مقاومت محسوب می گردید. در سوی دیگر ماجرا، ابومهدی المهندس را نیز می توان از برجسته ترین رجال مقاومت در عراق و منطقه دانست که از نفوذ بالایی در عراق برخوردار بود. فقدان دو شخصیت یاد شده، موجب شده تا برخی گروه های عراقی و فرامنطقه ای بر آن شوند تا در فقدان این دو شخصیت، زمینه تضعیف، اضمحلال و نهایتا تجزیه حشدالشعبی را فراهم آورند. در این میان مقتدی صدر که به داشتن مواضعی ضد آمریکایی در عراق شهره می باشد، بر آن شد تا با بهره گیری از این خصیصه و حضور برخی نیروهای وابسته به خود در صفوف حشد (سرایاالسلام) و همچنین تحقق آمال قلبی اش، جهت عهده داری رهبری سیاسی، نظامی و معنوی در عراق، در پی پر کردن خلاء ناشی از فقدان حاج قاسم سلیمانی بر آمده و با تهییج اعضای حشد و پر رنگ کردن جنبه عربیت در عراق، گسست میان صفوف حشد از یک سو و نزدیکی بخشی وسیعی از حشد به سوی خود را در سوی دیگر فراهم آورد.

 

اتخاذ موضع ضد آمریکایی از سوی صدر را می توان از معدود مواضع وی دانست که در خلال دو دهه گذشته همچنان ثابت مانده است. رویکرد ضد آمریکایی وی فارغ از نگاه اسلامی حاکم بر هوادارانش، ریشه در مشی ملی گرایی و پان عربیسم او دارد. از همین روست که برخلاف موضع متناقض وی در قبال ایران، شاهد روابط حسنه میان مقتدی صدر و گروه های عرب محور مقاومت از قبیل حماس، حزب الله و حوثی های یمن می باشیم. به واقع او بر آن است با تکیه بر مشی عربی گرایی، بر دامنه نفوذ خود میان گروه های عرب محور مقاومت افزوده و زمینه کاهش جایگاه جمهوری اسلامی را فراهم آورد. از همین رو بود که پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس و با وجود موضع ضد آمریکایی صدر و محکومیت این حملات و تاکید مجدد بر خروج نیروهای آمریکایی از عراق، او از همه گروه‌های مقاومت وابسته به سازمان حشدالشعبی خواست تا حملات نظامی خود را آغاز نکنند و آرامش خود را حفظ کنند! وی با صدور بیانیه‌ای در این خصوص، خواستار بسته شدن همه مراکز حشدالشعبی شد و گفت که باید همه مراکز امنیتی الحشد برای اینکه هدف استکبار جهانی نباشند، بسته شوند!

 

ج) ارائه وجهه ای ناجی گونه نزد معترضین

نگاهی به مواضع سیاسی مقتدی صدر در خلال دو دهه اخیر، بوضوح بیانگر آشفتگی فکری-سیاسی و تغییر مواضع پی در پی اوست. بواقع او تمامی هدف خویش را معطوف بر استیلا به عراق به شیوه های متعدد نموده است. استعفای سیاسی صدر در فوریه ۲۰۱۴ از فعالیت‌های سیاسی به دلیل نارضایتی از زیرمجموعه اش و در ادامه و در ۶ آگوست همان سال بازگشت مجددش به عرصه سیاست با اصرار مسوولان فراکسیون وابسته به این جریان، نمایانگر دمدمی مزاجی و ابن الوقت بودن این رهبر عراقی می باشد.

 

مقتدی در آخرین انتخابات عراق در سال 2018، جهت دستیابی به قدرت، مبادرت به تاسیس ائتلافی نمود که بخشی از آن را حزب کمونیست عراق تشکیل می داد!. ائتلاف یاد شده با نام سائرون در همان سال با کسب 54 کرسی، به بزرگترین فراکسیون مجلس عراق تبدیل شده و به حمایت از نخست وزیری عادل عبدالمهدی پرداخت. با این حال و با وقوع شدیدترین اعتراضات تاریخ بیست ساله اخیر عراق؛ مجددا او صف خود را از حاکمیت جدا کرده و به صفوف معترضین پیوست.

 

وقوع برخورد خشونت آمیز میان معترضین و برخی اغتشاشگران عراقی و نیروهای امنیتی این کشور، موجب اتخاذ موضع ضد دولتی از سوی صدر گردیده و این بار انگشت اتهام را به سوی حشدالشعبی به عنوان عامل سرکوب اعتراضات مردمی نشانه گرفت. وی با تاکید صریح مبنی بر تحقق خواست معترضین تلاش نمود تا مجددا خویشتن را بسان منجی عراقی ها نشان دهد، حال آن که او و همفکرانش بعنوان بخشی از قدرت عراق در طول دو دهه اخیر محسوب می شده اند و عملا در مقابل خواست معترضین عراقی که خواستار رفع مناسبات فرقه ای و برکناری مسئولین پیشین بودند، قرار می گرفت.

 

پیشنهاد عدنان الزرفی برای نخست وزیری عراق (به جای عبدالمهدی)، اما پرده از مکر صدر برداشت. رد این پیشنهاد از سوی توده جامعه و تمایل مقتدی به سکاندری الزرفی بدلیل نزدیکی مفرط وی به صدر (و تحقق خواست قلبی مقتدی مبنی بر تصدی کامل بر قدرت)، موجب گردید که هواداران صدر به روی معترضین اسلحه کشیده و جنگی خونین در بغداد روی دهد. امری که پرده از مصالح سیاسی صدر برداشت.

 

عبور معترضین از اندیشه صدر

برآیند تحولات اجتماعی حاکم بر عراق، گواه آن است که نسلی جدید و تحصیلکرده و البته ناراضی از وضع موجود در این کشور در حل پا گرفتن است، نسلی که بی توجه به مناسبات عشیره ای حاکم بر این کشور، در پی رفع فساد سیستماتیک حاکم بر عراق و تحول بنیادین در این کشور است. نگاهی به آمار و ارقام بین المللی، شاهدی بر این مدعا می باشد. کشور عراق به لحاظ شفافیت مالی و فساد در سال 2003 در میان 133 کشور رتبه 113 را داشته که این آمار در سال 2019 به رتبه 162 در میان 198 کشور رسیده است. این در حالی است که تولید ناخالص داخلی عراق در این مدت از 64.7 میلیارد دلار به 210.5 میلیارد دلار رسیده است. صادرات عراق از 24.1 میلیارد دلار در سال 2005 به 91.9 میلیارد دلار در سال 2018 رسیده و تولید نفت این کشور نیز در سال 2003 معادل 1.5 میلیون بشکه بوده که از این میان 900 هزار بشکه صادر می شده که در سال 2018 این رقم به 4.4 میلیون بشکه و صادرات نفت به 3.9 میلیون بشکه در روز رسیده است.

 

غرض از درج این آمار، صرفا اشاره به ناکامی دولت عراق در تحقق خواست اجتماعی و اقتصادی جامعه عراق و بویژه جوانان این کشور می باشد. آنچه در این میان حائز اهمیت است، آنکه، جامعه کنونی، مقتدی صدر را جزئی از ساختار حاکم بر عراق در خلال دو دهه اخیر دانسته و وی نمی تواند همچون ناجی برای معترضین ظاهر گردد. نکته حائز اهمیت دیگر اما به تفاوت فاحش سلیقه فرهنگی و اجتماعی معترضین عراقی با رویکرد عوامگرایانه مقتدی صدر و حامیانش بر می گردد.

 

زمانی که در بحبوحه اعتراضات داخلی در عراق، گروه سرایا السلام، بعنوان شاخه نظامی جریان صدر، دربرابر معترضان جوان از خشونت نظامی استفاده کرد (بدلیل مخالفت آنان با انتخاب الزرفی)؛ مقتدی نیز به ماهیت متفاوت معترضین و طیف هوادار خویش بیش از پیش پی برد. معترضینی که نماینده نسل جدیدی هستند که مواضعشان صدر را بهت زده کرد. جوانانی معترض که خواستار اصلاحات سیاسی بنیادی هستند، در مقابل گروه صدر که مستقیما نظر به قدرت دارد.

 

برای درک چرایی کاهش نفوذ مقتدی صدر بایستی به شخصیت پدرش (سید محمد صدر) اشاره کرد، شخصیتی که مقتدی را می توان میراث دار، تام و تمام او قلمداد کرد. صدر پدر در دهه 90 میلادی و جهت کسب مشروعیت دوچندان در برابر مرجعیت سنتی آیت الله سیستانی، گفتمان مرجعیت پوپولیستی را در پیش گرفت؛ گفتمانی که متناسب با دیانت عوامانه بود. روش فوق الذکر را بوضوح می توان در سیره مقتدی در طول دو دهه اخیر مشاهده نمود. ایده های صدر پسر، همچون ایده صدر پدر در مناطق محروم و حاشیه شهرهای بزرگ از سوی جوانان با استقبال همراه می شد؛ ایده هایی که چیزی بیش از دیانت عوامانه با رگه های میهن پرستانه نبود. با این حال، گفتمان فوق الذکر در میان محرومین و طبقات فرودست با استقبال زیادی روبرو می گردید. صدری ها در ادامه و برای نو آوری دو چندان و جذب جوانان؛ به جذب برخی ورزشکاران، جوانان خلاق و خوانندگان روی آوردند. با این حال و با رشد فزاینده فکری در جامعه عراق، شاهد رشد و نمو نسلی جدید و متفاوت از ایده های صدری در جامعه عراق هستیم، نسلی که با آرمان و آمال مقتدی صدر، فاصله و گسست زیادی دارد. تظاهرات پرشور جوانان عراقی در خلال ماه های اخیر نشان داد که، نسل تازه و به روزی در عراق شکل گرفته که مشروعیت سیاسی صدر را زیر سؤال برده و در پی تغییراتی بنیادین در عراق گام بر می دارند.

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
Amer
United States of America
۱۸:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۶/۳۱
0
0
دستمربزاد و خسته نباشید خدمت اقای ولایتی بابت متن واقع گرایانه