به گزارش راهبرد معاصر؛ جنگ یمن که قرار بود ظرف چند ماه با پیروزی محور ریاض پایان یابد، با گذشت بیش از 3 سال، هنوز تمام نشده است. با توجه به این که یکی از طرف های درگیر در این نبرد، انصارالله، بازیگر عضو محور مقاومت است، بسیاری در یمن انتظار دارند که ایران، به عنوان موتور محرکه مقاومت در منطقه، از این جنبش و مناطق تحت کنترل آن حمایت کند. در همین رابطه، محمد ناصر، کارشناس یمنی "راهبرد معاصر" در مسائل شبه جزیره عربستان، طی یادداشت اختصاصی به بیان دیدگاه پیرامون اهداف واقعی شروع این نبرد فرسایشی و انتظاراتی که از ایران می رود، پرداخت.
ایران، دولتی بزرگ و پیشرفته در جهان اسلام است که اینجا در یمن، مردم به خاطر مواضع قاطع پیرامون مسئله فلسطین، برای آن احترام خاصی قائلند. اما اگر بخواهیم در مورد یمن صحبت کنیم، حداقل نظر شخصی من بر این است که حمایت های ایران بیشتر جنبه رسانه ای و سیاسی داشته و در مقایسه با حمایت هایی که از مزدوران جبهه ائتلاف سعودی به عمل می آید، ایران نتوانسته کمک های نظامی، مالی و غذایی برساند.
امنیت امریکا و اسرائیل در باب المندب دلیل اصلی آغاز جنگ علیه یمن است
جبهه مقابل ما، با سلاح های پیشرفته و مبالغ هنگفتی که در اختیار دارند، نه تنها از حمایت کامل سیاسی عربستان و متحدانش برخورداند بلکه با اتکا به پشتیبانی هوایی، تخریب منازل مردم و بغرنج کردن زندگی آن ها را به واقعیتی روزمره تبدیل کرده اند. برای مواجهه با این جبهه، رزمندگان مقاومت با سلاح های شخصی و به تنهایی عمل می کنند.
در چنین شرایطی، جالب است بدانید که از نظر اقتصادی، وضعیت پرداخت حقوق در مناطق تحت کنترل انصارالله به مراتب بهتر است، حال آن که منابع گار و نفت، تماما در اختیار متحدان امریکاست. جبهه سعودی حتی کنترل فرودگاه ها را هم در اختیار دارد و نه تنها ورود مواد غذایی را با مانع مواجه می سازد بلکه حقوق کارمندان شاغل در بخش خدمات عمومی را هم نمی پردازد.
تمامی این فشارها برای مبارزه با ایران است؟!
مبارزه با ایران، بهانه ای بود که عربستان برای آغاز جنگ علیه یمن از آن استفاده کرد. در واقع، هیچگاه مدرک محکمه پسندی برای اثبات این ادعا ارائه نشد. اما بنظر می رسد واقعیت ماجرای حمله به یمن، در انگیزه های اقتصادی و البته صهیونیستی نهفته باشد. یمنی ها، هرگز رژیم صهیونیستی را برسمیت نشناختند و با تمام توان به ملت فلسطین در حفاظت از سرزمینشان و قدس حمایت می کردند. بنابراین ضربه به این کشور، می توانست کمکی به اسرائیل باشد.
در کنار این، انگیزه های اقتصادی هم وجود داشته است. سیطره بر ذخایر گاز و نفت یمن و البته راه های آبی دریای سرخ برای ایمن سازی مسیر تجاری صهیونیست ها، توجیه اقتصادی محکمی برای حمله به یمن ساخت. باب المندب امن برای امریکا و اسرائیل، یکی از اهداف قطعی حمله به یمن بوده است.
توقعی که از ایران می رود
یمنی ها، در ابتدای آغاز جنگ علیه کشورشان، توقع داشتند که دولت بزرگ جمهوری اسلامی ایران، همچون عراق و سوریه از آن ها حمایت کند ولی تاکنون چنین افقی دیده نشده است. البته بسیاری از مردم، از فشارهای اقتصادی داخل ایران آگاه نیستند به همین منظور، توقعات همچنان ادامه دارد.
اما اگر روزی ایران بتواند حمایت خود را از یمن گسترش دهد بایستی ابتدا روی کمک های اقتصادی متمرکز شود. اگر ارزش ریال یمنی بار دیگر بالا برود و کارمندان مناطق تحت کنترل انصارالله به صورت کامل حقوق خود را بگیرند، مسلما علیه امارات، عربستان و پیروانشان خواهند شورید و این عرصه را بر ائتلاف تنگ می کند.
پس از حمایت اقتصادی، حمایت تسلیحاتی در درجه دوم اهمیت است که اگر به موقع برسد، می تواند باعث شود که حصر شکسته شود و شکست حصر، شکست تقریبا قطعی ائتلاف خواهد بود.