عادی سازی روابط با اسرائیل؛ ایجاد خطرات جدید برای یمن و منطقه-راهبرد معاصر

عادی سازی روابط با اسرائیل؛ ایجاد خطرات جدید برای یمن و منطقه

اگر چه اهداف امارات و اسرائیل کاملا منطبق نیستند، اما یک تلاش مشترک مخفی می تواند برای هر دو کشور سودمند باشد. همکاری مشترک اسرائیل را قادر می سازد تا تاسیسات و مراکز اطلاعاتی و نظامی در دریای عرب ایجاد کند و از هر دو طرف باب المندب و فراتر از آن را مورد نظارت خود قرار دهد در حالی که امارات متحده عربی امیدوار است، ایالات متحده چشم خود را بر این اقدام ببندد زیرا اسرائیل در این قضیه مشارکت دارد.
ابراهیم جلال؛ کارشناس ارشد انیستیتو میدل ایست
تاریخ انتشار: يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹ - 04 October 2020

عادی سازی روابط با اسرائیل؛ ایجاد خطرات جدید برای یمن و منطقه

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ عادی سازی مناسبات فیمابین امارات متحده عربی و اسرائیل با میانجی گری ایالات متحده، تغییر و تحول در تفکر استراتژیک ابوظبی می باشد که نباید آن را دست کم گرفت. به تعبیر دقیق تر، این مسئله نشانگر این است که چگونه امارات متحده عربی تهدیدات و فرصت ها را در یک منطقه بی ثبات درک می کند و از آن به عنوان پله ای برای افزایش قدرت و نفوذ خود استفاده می کند.

 

امارات متحده عربی از بحران لیبی تا یمن به صورت فزاینده سیاست های امنیتی تهاجمی و مداخله جویانه ای را اتخاذ کرده است. به گفته گویدو اشتاینبرگ کارشناس ارشد انیستیتو امور بین الملل و امنیت آلمان: «ابوظبی دیگر شریک اصلی عربستان سعودی نیست، بلکه وی به امپراتوری کوچک دریایی خود در اطراف خلیج عدن فکر می کند».

 

از این رو عادی سازی روابط با نزدیکترین متحد ایالات متحده در خاورمیانه را نمی توان جدا از پویایی و دینامیک گسترده تری که در سراسر منطقه به ویژه در اطراف تنگه باب المندب انجام می شود، مشاهده کرد. امارات متحده عربی فعالانه در این منطقه کنشگری و از گروه های نیابتی تازه تاسیس مانند شورای انتقالی جنوب حمایت مالی و تسلیحاتی می کند. 

 

عادی سازی روابط امارات و اسرائیل و حمایت امارات از شورای انتقالی جنوب ممکن است در نهایت منجر به نتایج نامطلوبی برای یمن و جهان عرب شود: مداخله گرایی فزاینده، نظامی گری و رقابت. این مسائل جنگ های طولانی مدت را شدت می بخشد، تمامیت ارضی را به چالش و رقابت ژئوپلیتیک را افزایش می دهد.

 

افزایش قدرت حوثی ها و پویایی منازعات

توافق نامه عادی سازی چهار پیامد اصلی دارد:

1) روابط در حال شکوفا امارات و اسرائیل که برای مدت زمان طولانی یک راز آشکار بود را نمایان ساخت و این باعث تقویت روایت انصارالله در مورد جنگ و سیاست های منطقه ای خواهد شد که از سوی ایران پشتیبانی می شود. از همه مهم تر این روند باعث می شود تا ایدئولوژی های مذهبی و ضد غربی انصارالله که مطابق با محور مقاومت ایران است برای افراد کمتر تحصیل کرده جذاب تر شود و همین امر اهمیت مسئله فلسطین را برای مردم یمن افزایش دهد.

 

2) این مسئله دلیل قانع کننده را برای گسترش بسیج عمومی و استخدام شبه نظامیان برای مبارزه با دولت یمن و ائتلاف همکاری امارات و اسرائیل ایجاد می کند.

 

3) در حالی که انصارالله، امارات را برای عادی سازی با ادعای «تعلیق الحاق کرانه باختری» به عنوان «ادعای ساده لوحانه برای توجیه موضع» سرزنش می کنند، بر این تاکید دارند که محور مقاومت تنها ناجی آرمان فلسطین می باشد و این امر زمینه حمایت و پشتیبانی  مردم محلی را به دست خواهد آورد.

 

4) عادی سازی روابط اسرائیل و امارات باعث افزایش نارضایتی عمومی نسبت به ائتلاف در مناطق تحت کنترل انصارالله و فراتر از آن می شود. به طور خاص با توجه به اظهارات گروه انصارلله که امارات و عربستان به دنبال تجزیه یمن هستند. بنابراین اقدامات ریاض و ابوظبی به نظریه های انصارلله اعتبار می بخشد.

 

امارات، اسرائیل و شورای انتقالی جنوب؛ هرج و مرج در یمن گره خورده است

در 21 ژوئن آویل اشنایدر، سردبیر اسرائیل تودی، شورای انتقالی جنوب گروه نیابتی همسو با امارات متحده عربی را «دوست پنهان جدید اسرائیل» توصیف کرد و از جلسات پنهانی بین طرفین بدون ارائه جزئیات پرده برداشت. وی همچنین با اشاره به یمن جنوبی بر تصمیم تشکیل «کشور خودمختار جدید در یمن» تاکید کرد.

 

برگزاری چنین جلساتی با توجه به تسهیل روابط پنهانی امارات بین ژنرال خلیفه حفتر با اسرائیل که منجر به حمایت تسلیحاتی و آموزشی از این گروه در مقابل ترکیه و دولت وفاق ملی لیبی شد تعجب آور نیست. همچنین می توان به موضع صمیمانه اسرائیل در قبال کردها و حمایت از استقلال اقلیم کردستان عراق اشاره کرد که در سال 2015م منبع 77 درصد واردات نفتی اسرائیل بوده است. از دیدگاه اسرائیل شکاف در یمن نوید یک دوست ضعیف عرب را می دهد که به کمک های قابل توجهی نیازمند است و این خبر خوبی برای اسرائیل خواهد بود.

 

چشم به گوهر طبیعی یمن

اسرائیل و امارات متحده عربی نظاره گر موقعیت استراتژیک دریای عدن هستند و خواهان ایجاد پایگاه هایی در انتهای تنگه باب المندب برای تکمیل حضور آن ها در دریای سرخ می باشد. بر اساس گزارشات، اسرائیل در منطقه مجمع الجزایر داهلاک اریتره و منطقه امبا سویرا از حضور اطلاعاتی و نظامی برخوردار می باشد، در حالی که امارات متحده عربی دارای پایگاه نظامی در اریتره می باشد. امارات با حضور در منطقه سقطری به موقعیت خوبی بین خلیج عدن، دریای عرب و خلیج عمان دست یافته و این کشور را قادر ساخته تا گستره و عمق فعالیت های امنیتی، سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی خود را افزایش دهد.

 

همکاری اسرائیل و امارات می تواند برای مقابله با تهدیدات متقابل از جمله اخوان المسلمین، محور مقاومت به رهبری ایران تعمیق بخشیده شود. امارات درصدد است تا قدرت و نفوذ خود را در سرتاسر خلیج عدن، دریای سرخ و شرق مدیترانه افزایش دهد و جایگاه خود را در مقابل ایران و ترکیه تقویت کند و دارایی های دریایی خود را به دستاورد اقتصادی تبدیل کند. برای نمونه می توان به بازدید تیم مشترک امارات و اسرائیل به سقطری اشاره کرد که به دنبال مکانی مناسب برای ایجاد پایگاه نظامی و اطلاعاتی هستند. البته این گزارشات نه تایید و نه رد شده اند.

 

اگر چه اهداف امارات و اسرائیل کاملا منطبق نیستند، اما یک تلاش مشترک مخفی می تواند برای هر دو کشور سودمند باشد. همکاری مشترک اسرائیل را قادر می سازد تا تاسیسات و مراکز اطلاعاتی و نظامی در دریای عرب ایجاد کند و از هر دو طرف باب المندب و فراتر از آن را مورد نظارت خود قرار دهد در حالی که امارات متحده عربی امیدوار است، ایالات متحده چشم خود را بر این اقدام ببندد زیرا اسرائیل در این قضیه مشارکت دارد.

 

خطرات برای یمن و فراتر

وجود چنین شرایطی خطرات و تهدیدات عظیمی برای یمن ایجاد می کند:

1) این اقدامات چالش های فیزیکی برای حاکمیت و تمامیت ارضی یمن را افزایش می دهد این در حالی است که ارتش و دولت فاقد توانایی های نظامی و زیرساخت های لجستیکی برای برقراری مجدد حضور سریع در سقطری هستند.

 

2) چنین اقداماتی چشم انداز شکاف و تجزیه را نامشخص تر می کند و زمینه را برای مداخلات بیشتر بازیگران منطقه ای و بین المللی فراهم می سازد.

 

3) این مسئله ضمن تشدید پیچیدگی چشم انداز حل اختلاف، باعث تطویل پویایی منازعات خصمانه و افزایش مداخلات و حمایت های تسلیحاتی از گروه های نیابتی می گردد.

 

4) این مسئله ضمن تزلزل پایه های نظم امنیتی عرب، آسیب پذیری عمان، عربستان سعودی، قطر، سودان، مصر و سایر کشورهای شاخ آفریقا را افزایش می دهد، در حالی که اشتهای مداخله گری و افزایس نفوذ قدرت های بزرگ را افزایش می دهد. در تمام این موارد ترجیحات مردم یمن آخرین گزینه می باشد.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
حسن بهشتی‌پور، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «راهبرد معاصر» پاسخ داد: / ۱ روز پیش

چرا تروئیکای اروپایی علیه ایران قطعنامه صادر کرد؟

یادداشت اختصاصی بشیر اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی؛ / ۱ روز پیش

«روز خوب» دیوان کیفری بین‌المللی

یادداشت علی ظافر، تحلیلگر یمنی؛ / ۱ روز پیش

فرار ناو آمریکایی با قدرت نمایی مقاومت یمن