به گزارش راهبرد معاصر؛ چند سالی میشود که با رسیدن به روزهای پایانی سال جریانها و اتفاقات مهم سال، توسط رسانهها بررسی میشود. در یک سال گذشته در عرصه سینما چهرههای تأثیرگذار زیادی چه به لحاظ منفی و چه به لحاظ مثبت حضور داشتهاند که بعضاً جریان اصلی سینما را نیز هدایت کردهاند؛ چهرههایی که شاید با آمدن نام سینما، مخاطبان به یکباره به یاد آنها بیفتند؛ افرادی که یا در جایگاه مدیریت اتفاقات یک سال گذشته را رقم زدهاند یا در بدنه سینما جریانات را هدایت کردهاند.
هرچند به نظر میرسد تعداد این افراد زیاد و هرکسی در جایگاه خود مفید یا مضر عمل کرده باشد اما در این گزارش به معرفی پنج چهره تأثیرگذار سینما پرداختهایم.
حسین انتظامی؛ چالشهای سرپرستی با اختیارات رئیس
پیش از این معاون امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود اما از ۲۶ آبانماه در حکمی از سوی سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سرپرستی سازمان سینمایی را عهدهدار شد. سازمانی که پیش از آن محمدمهدی حیدریان بر مسند ریاستش تکیه زده بود.
البته از چند هفته قبل از این انتصاب، گمانهزنیهای زیادی درباره کنارهگیری حیدریان و جایگزینی او، توسط رسانهها مطرح میشد اما صالحی روز ۲۱ آبانماه و در جریان بازدیدش از سی و پنجمین جشنواره فیلم کوتاه تهران سرانجام به این حواشی خاتمه داد و عنوان کرد: «از زمان ابلاغ قانون بازنشستگی، فرصتی ۲ ماهه برای انتخاب رئیس جدید داشتیم. در روزهای نخست ابلاغ از آنجایی که مهندس حیدریان بازنشستگی پیش از موعد داشتند، گفتگوهایی درباره امکان بازگشت ایشان به مدیریت مطرح بود و پیگیریهای حقوقی لازم هم انجام شد، منتهی از زمانی که مشخص شد چنین امکانی وجود ندارد و مسجل شد که باید در این زمینه تغییر مدیریت داشته باشیم، گزینههای مختلفی هم از داخل صنف سینما و هم از سایر حوزههای فرهنگی مطرح شد.» و به این ترتیب ریاست ۲۰ ماهه حیدریان بر سازمان سینمایی به پایان رسید.
هرچند تاکنون هم «ریاست» انتظامی در این سازمان در هالهای از ابهام قرار دارد و او همچنان با عنوان رسمی «سرپرست» فعالیت میکند اما وزیر ارشاد در حاشیه برپایی دوازدهمین جشنواره «سینما حقیقت» اعلام کرد که انتظامی تمام اختیارات یک رئیس را دارد.
انتظامی از همان ابتدا با شعار «شفافیت در سینما» وارد میدان شد؛ موضوعی که گامهای اولیه آن را حیدریان با اعلام لیست بودجه تخصیص یافته به زیرمجموعههای سینمایی شامل پرداختیهای سازمان طی سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶ به مؤسسه سینماشهر، انجمن سینمای جوانان ایران، مدرسه ملی سینما و خانه سینما و… برداشته بود اما انتظامی روز ۱۸ آذرماه در حاشیه بازدید سرزده از دوازدهمین جشنواره بینالمللی «سینماحقیقت» عنوان کرد: «شفافیت حتماً شئون و شاخصهای متعددی دارد که یکی از آنها انتشار مسائل مالی است. بخش دیگر همین این است که سازوکار و ضوابط رسیدن به این ارقام اعلام شود. در شفافیت ابتدا باید ضوابط اعلام شود به صورتی که اگر کسی بخواهد از مدیری سوالی بپرسد، مدیر برای پاسخ به جایی ارجاع دهد که برای همان فرد پرسشگر دسترسی به آن مقدور بوده باشد. تمام مؤسسههای زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حال حاضر موظف شدهاند گزارش حسابرسی خود را در مجمعهای عمومی، منتشر کنند. همه شوراهای تصمیمگیری باید بهصورت رسمی معرفی شوند و مصوبات آنها به صورت کامل رسانهای شود. این شئون شفافیت است که باید بهصورت جدی دنبال شود و سازمان سینمایی هم در همین راستا بهعنوان یکی از زیرمجموعههای ارشاد عمل خواهد کرد.»
وعدههای انتظامی در حوزه شفافیت خیلی زود عملی شد به طوری که با روی کار آمدن وی، در ماههای اخیر شاهد انتشار ریز عملکردهای مالی مؤسسههای تابعه سازمان سینمایی بودهایم که از آن جمله میتوان به انتشار عملکرد مالی گروه «هنر و تجربه»، انجمن سینمای جوانان ایران، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، مؤسسه رسانههای تصویری و… اشاره کرد.
انتظامی در کنار سیاست شفافیت در چند وقت اخیر رویکرد دیگری هم در پیش گرفت که چابکسازی و طبیعتاً کوچکسازی سازمان سینمایی بود؛ نخستین جرقه این رویکرد با ابلاغ دستور ادغام مؤسسه رسانههای تصویری در یک یا دو سازمان دیگر زده شد. سرپرست سازمان سینمایی در حکمش به مهدی یزدانی مدیرعامل مؤسسه رسانههای تصویری عنوان کرد: «با توجه به تجربیات ارزنده مهدی یزدانی در مدیریت فرهنگی و آشنایی با اقتصاد سینما به وی مأموریت داده میشود حداکثر ظرف مدت ۶ ماه نسبت به انجام تشریفات قانونی ادغام وظایف مؤسسه رسانههای تصویری در یک یا دو مؤسسه دیگر وابسته به سازمان اقدام فرمائید»
پیرو همین دستور شایعه انحلال انجمن سینمای جوانان ایران نیز در برخی محافل و رسانهها مطرح شد که به تازگی سیدصادق موسوی مدیرعامل این انجمن طی گفتگویی با خبرگزاری مهر صراحتاً آن را تکذیب و اعلام کرد: «بحثی در مورد ادغام و یا انحلال این انجمن وجود ندارد و موضوع ادغام بیشتر در مورد سایر مؤسسات سازمان سینمایی است.»
هرچند ادغام موسسههایی که به طور موازی در مجموعه سازمان سینمایی در حال فعالیت هستند، میتواند امری پسندیده باشد اما این مهم زمانی محقق میشود که آسیبی به فعالیتهای جدی آنها وارد نشود و این مهم با برنامهریزی انجام شود؛ امری که باعث نگرانی به حق عدهای شده است.
حسین انتظامی سال ۹۷ را در حالی به پایان میرساند که با دو چالش محوری «شفافیت» و «چابکسازی» مواجه است؛ باید دید سرانجام پیگیری سیاستهای آقای «سرپرست» در سال آینده با چه سرانجامی مواجه میشود.
جواد عزتی؛ هم حرفه هم گیشه
رضا عطاران و جواد عزتی میتوانند ترکیب فریبنده و در عین حال جذابی برای مخاطبان سینمایی باشند؛ بازیگرانی که در این سالها توانستهاند جانی تازه به گیشه سینماها ببخشند و آثارشان جزو پرفروشها باشد.
تیرماه امسال بود که کمدی «هزارپا» به کارگردانی ابوالحسن داوودی و با همین ترکیب بازیگران روی پرده سینماها رفت و بعد از اکران تقریباً طولانی مدتش توانست فروشی بالغ بر ۴۰ میلیارد تومان را تجربه کند و علاوه بر این یک رکورد را در تاریخ سینمای ایران به ثبت برساند.
هر چند در این مدت نقدهای بسیاری بر این فیلم که به روایت اتفاقات دهه ۶۰ میپردازد، وارد شد اما نباید فراموش کرد که چهره برتر این فیلم جواد عزتی بود که در چند سال اخیر چه در قالب نقشهای جدی و چه در قالب نقشهای طنز خوش درخشیده و توانسته تواناهایی خود را به رخ بکشد.
شاید بشود شگفت آورترین حضور او در آثار جدی را نقش آفرینی در فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» ساخته محمدحسین مهدویان دانست که اتفاقاً در جریان برگزاری سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر تحسین بسیاری را برانگیخت و بسیاری از منتقدان و خبرنگاران در نشست پرسش و پاسخ این فیلم در سالن رسانهها، از جسارت کارگردان در انتخاب او میگفتند و اینکه این فیلم، نقطه آغازی برای ایفای نقشهای جدی برای جواد عزتی محسوب میشد.
جواد عزتی در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نیز ۲ فیلم به نام «جاندار» به کارگردانی مشترک پدرام پورامیری و حسین امیری دوماری و فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز؛ رد خون» به کارگردانی محمدحسین مهدویان را داشت و در هر ۲ حضوری موفق را تجربه کرد به طوری که برای «ماجرای نیمروز؛ رد خون» نامزد دریافت جایزه بهترین نقش مکمل شد و بسیاری بر این باور بودند که او شایسته دریافت این جایزه هم بود اما در نهایت این سیمرغ بر شانههای علی نصیریان برای بازی در فیلم سینمایی «مسخره باز» ساخته همایون غنیزاده نشست.
البته در همان زمان اعلام نامزدهای جشنواره فیلم فجر محمود رضوی تهیهکننده «ماجرای نیمروز؛ رد خون» در توییترش اعلام کرد: «در تیتراژ و فرمهای شرکت در جشنواره فجر آقایان جواد عزتی و هادی حجازیفر را به عنوان نقش اول مرد فیلم «ماجرای نیمروز؛ رد خون» اعلام کرده بودیم که امشب در کمال تعجب نام آقای عزتی به عنوان نامزد نقش مکمل مرد توسط جشنواره اعلام شد» اما این واکنش بدون پاسخ از سوی دبیرخانه جشنواره فیلم فجر باقی ماند.
جواد عزتی در سال ۹۷ درخشش در دو حوزه را بهصورت همزمان تجربه کرد؛ هم در گیشه توانست بهعنوان یک «سوپراستار» خود را متضمن فروش نشان دهد و هم در حرفه بازیگری توانمندیهای خود برای ایفای نقشهای جدی و پیچیده را به رخ کشید.
عزتی سال ۹۸ را هم با اکران نوروزی «چهار انگشت» به کارگردانی حامد محمدی آغاز کرده و فیلمهای شاخصی چون «ماجرای نیمروز؛ رد خون» را هم در نوبت اکران دارد.
نرگس آبیار؛ ماهی که کامل شد
نمیتوان چهرههای سینمای ایران در سال گذشته را فهرست کرد و نام نرگس آبیار را از قلم انداخت؛ کارگردان زن جوانی که ساخت ۴ فیلم سینمایی را در کارنامه دارد و برای اولین بار حضور جدی و نامش را در سینما با ساخت فیلم سینمایی «شیار ۱۴۳» و در جریان سی و دومین جشنواره فیلم فجر بر سر زبانها انداخت؛ هرچند پیشتر با «اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند» وارد سینما شده بود.
نرگس آبیار امسال با فیلم «شبی که ماه کامل شد» پا به سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر گذاشت و ثابت کرد که در عرصه کارگردانی میتواند جهشی جدی داشته باشد.
«شبی که ماه کامل شد» بیتردید یکی از سختترین آثار سینمایی به لحاظ ساخت بوده است؛ مطلبی که بسیاری از منتقدان روی آن صحه گذاشتند اما این کارگردان با در نظرگیری همین موضوع شجاعانه پا به لوکیشنهای پرخطر این فیلم همچون پاکستان گذاشت و رفت تا داستان زندگی عبدالحمید ریگی تروریست منطقه سیستان و بلوچستان را به نمایش بگذارد که البته این تلاشها بی نتیجه نماند.
پس از نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر محمدحسین قاسمی تهیهکننده «شبی که ماه کامل شد» ضمن بیان این مطلب که فیلمنامه این اثر را به چند نهاد داده اما کسی حاضر به سرمایهگذاری نشده است، عنوان کرد: «بسیاری بر سر موضوع نقش کمرنگ امنیتیها با ما مشکل داشتند و سنگاندازیهایی هم کردند» موضوعی که به نظر میرسد باعث شد بسیاری از اینکه در این فیلم مشارکت نداشتند، اظهار حسرت کنند که صریحترین این واکنشها مربوط به حبیب ایلبیگی قائم مقام بنیاد سینمایی فارابی است.
ایل بیگی همزمان با بازخورد مثبت اکران «شبی که ماه کامل شد» متنی درباره آن در صفحه شخصی خود نوشت و از اینکه بنیاد فارابی نتوانسته در ساخت این فیلم مشارکت داشته باشد اظهار حسرت کرد. در متنی که ایلبیگی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشته، آمده است: «درود فراوان بر این زوج سینمایی. سرکار خانم نرگس آبیار و آقای محمدحسین قاسمی برای ساخت فیلم عالی «شبی که ماه کامل شد» سال گذشته که فیلمنامه را خواندم کمتر تصور میکردم این فیلمنامه بتواند یک اتفاق فوقالعاده شود. جلسات متعدد با تهیهکننده فیلم و دیگر عزیزان متأسفانه منجر به توافق سرمایه گذاری فارابی در این فیلم نشد. حیف شد که کنارشان نبودیم اما خوشحالیم که این فیلم ساخته شد و میدرخشد.»
نرگس آبیار با این فیلم در جشنواره فیلم فجر توانست ۶ سیمرغ بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر مکمل زن، بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین چهره پردازی را شکار کند.
نرگس آبیار حالا با «شیار ۱۴۳»، «نفس» و «شبی که ماه کامل شد» جایگاه خود را بهعنوان یکی از زنان بلندپرواز سینمای ایران تثبیت کرده است و کم نیستند مخاطبانی که از همین امروز چشم به راه تجربههای بعدی او نشستهاند.
محمدصادق رنجکشان؛ تاجر در میدان هنر
کمتر کسی نام محمدصادق رنجکشان را تازمانی که رئیس هیأت مدیره شرکت خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی «دلتابان» بود، شنیده بود اما او در ماههای اخیر یکی از چهرههای خبرساز و البته پرحاشیه سینما بوده آن هم در حالی که پیش از این هیچ سابقه سینمایی نداشته است؛ مردی که با سرمایهگذاری کلان در چند پروژه سینمایی در کانون توجه رسانهها قرار گرفت و در مقابل انتقادات و طرح شبهات درباره منابع مالی خود، اینگونه به صراحت موضع گرفت: «افرادی که به من تهمت میزنند باید ثابت کنند که پول من کثیف است. من ادعا میکنم یکی از تمیزترین پولها را در کشور دارم. بعضی اوقات حسادت آدم را کور و کر میکند. اینها افتادههای صنف هستند و من با شرف ۵۰ سال کاسبی کردهام و از آنها نمیترسم.»
ابهامات درباره رنجکشان زمانی قوت گرفت که علاوهبر سینما نام او به عنوان سرمایهگذار نمایش پرهزینه «بینوایان» به کارگردانی حسین پارسایی با سرمایه ۱۶ میلیاردی هم به میان آمد.
رنجکشان هرچند اعلام کرده برخی برای ساخت آثارش او را «خونین جگر» کردهاند اما در همین یک سال، حضوری فعال و «پرپول» در سینما داشته و توانسته است روی فیلمهایی همچون «سرکوب» ساخته رضا گوران، «بی حسی موضعی» ساخته حسین مهکام، «سرخپوست» ساخته نیما جاویدی، «قاتل و وحشی» به کارگردانی حمید نعمت الله، «روسی» به کارگردانی امیر ثقفی و «متری شیش و نیم» ساخته سعید روستایی سرمایهگذاری کند که اتفاقاً آخری به گفته خودش به دلیل ساخت لوکیشنهای سنگین، جزو پرهزینهترین ها بوده و چیزی حدود ۷ میلیارد تومان خرج دربرداشته که ۵۰ درصد از ساخت این فیلم سینمایی با مشارکت مستقیم وی انجام شده است.
رنجکشان خود اعلام کرده است: «من نیامدهام سینما را بگیرم و با لفظ «سلطان» مشکل دارم و بعد از حواشی دروغی که علیه من به وجود آوردند، انگیزهام را به کلی از دست دادم» اما او این روزها سکاندار پردیس تئاتر شهرزاد هم شده است، در حالی که پیش از این گمانه زنی برخی از رسانهها مبنی بر این بود که رنجکشان هم در این مسیر به سرنوشت محمد امامی سرمایهگذار «شهرزاد» دچار شود اما او به گفته خودش این روزها با پول «تمیز» به کارش ادامه میدهد.
محمدصادق رنجکشان حالا تبدیل به نماینده جریانی نوظهور در عرصه تولیدات هنری ایران شده است. جریانی که با برند «بخش خصوصی» سکان تولید در سینما، تئاتر و شبکه نمایش خانگی را در دست گرفته و هنوز درباره سرانجام حضورشان در این عرصه ابهامات جدی وجود دارد.
محسن امیریوسفی؛ حاشیهسازی در متن
تمام جنجالهای او از زمانی آغاز شد که فیلم سینمایی «آشغالهای دوست داشتنی» را در سال ۹۱ کارگردانی کرد اما بنا به محتوایی که داشت از همان زمان تا همین یک ماه پیش در توقیف ماند اما در نهایت در ۲۴ بهمن ماه رنگ پرده به خود دید.
محسن امیریوسفی در تمام این سالها هر کار توانست کرد تا فیلمش را روانه پرده سینماها کند. آخرین واکنشهای او هم مربوط به جشنواره فیلم فجر امسال بود که با حضور در نشست خبری این جشنواره نسبت به اینکه هیأت انتخاب فیلم او را ندیدهاند، اعتراض کرد البته ابراهیم داروغهزاده دبیر این رویداد و معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی در همان نشست اعلام کرد که «فیلمهایی که قبل از سال ۹۶ تولید شدهاند نمیتوانند در این جشنواره حضور پیدا کنند اما این فیلم سال ۹۱ تولید شد و تا سال ۹۶ پروانه نمایش نداشت اما در مدیریت ما پروانه گرفت علت نداشتن پروانه هم این بود که بخشهای کوتاهی درباره حوادث سال هشتاد و هشت بود و به دلیل سوءتفاهم نتوانسته بود پروانه نمایش بگیرد اما با گفتگو با کارگردان این سوءتفاهمها حل شد و پروانه نمایش گرفت»
محسن امیریوسفی اما در همین سالهای اعتراض و پیگیری برای اکران فیلمش، عنوان رئیس شورای مرکزی کانون کارگردانان و نماینده کانون کارگردانان سینمای ایران در شورای صنفی نمایش را هم بهدست آورد تا همزمان با پیگیری حاشیههای فیلمش، سهمی هم در متن تحولات سینمایی بهخصوص در حوزه اکران داشته باشد.
در زمان ریاست امیریوسفی بود که همزمان با بالاگرفتن تب و تاب ورود پولهای کثیف به سینما و شبکه نمایش خانگی و بعد از اعتراض تهیهکنندگان سینما نسبت به این موضوع، کانون کارگردانان سینمای ایران در اعتراض به همین مساله بیانیهای صادر کرد که در بخشی از آن آمده بود: «نتیجه مستقیم و مخرب حضور این منابع مادی بیحد و مرز به ارتقای بیمنطق و کنترل نشده بودجههای ساخت فیلمها و به خصوص بودجه ساخت مجموعههای داستانی در قالب شبکههای نمایش خانگی منجر شده است و متأسفانه باید اذعان کنیم که دستمزدهای نجومی بازیگران این آثار، بخش اصلی این ریخت و پاشهای غیرضروری را تشکیل میدهد.»
موضعگیری کانون کارگردانان به ریاست امیریوسفی علیه جریان ورود پولهای مشکوک بهسینما و شبکه نمایش خانگی در حالی صورت گرفت که همزمان کیفیت بهرهمندی این کارگردان از حمایتهای مالی زیرمجموعههای سازمان سینمایی مورد سوال رسانهها قرار گرفت.
امیریوسفی هرگز پاسخ روشنی درباره اینکه فیلم توقیفیاش به ارزش ۵۵۰ میلیون تومان توسط مؤسسه رسانههای تصویری، خریداری شده بود ارائه نکرد؛ مبلغ قابل توجهی که به یک فیلم اکران نشده تعلق گرفت اما کسی که در قامت یک معترض به شرایط اقتصادی فیلمسازی ظاهر میشود، خودش ضمن استفاده از پولهای دولتی به عنوان غرامت باز هم نسبت به اکران نشدن فیلمش موضع میگیرد. سال ۹۷ سال پرفرازونشیبی از این منظر برای امیریوسفی بود.
محسن امیریوسفی در یکی از نخستین شبهای اکران «آشغالهای دوستداشتنی» خود را بهجهت اتمام سالها پیگیری و انتظارش برای اکران این فیلم، «خوشبختترین کارگردان» توصیف کرده بود، باید دید حالا و با رفع این نگرانی و دغدغه، او فرصتی برای شفافسازی درباره حمایتهای مالی از آثارش را بهدست خواهد آورد.