به گزارش راهبرد معاصر؛ اگر چه درباره تاثیرات تحریم های اخیر آمریکا بر اقتصاد ایران نمی توان به صورت مطلق ابراز نظر کرده و تحریم ها را مطلقا ناکارآمد یا دارای تاثیر زیاد دانست اما باید پذیرفت این تحریم ها طبیعتا تاثیراتی داشته است که نباید در اندازه و نقش این تاثیر مبالغه کرد تا بتوانیم بگویم این تحریم ها چه تاثیراتی داشته است. به هرحال در تمام کشورهایی که مورد تحریم قرار می گیرند این تحریم ها اثراتی ایجاد می کند. لذا نمی توان گفت تحریم ها در فلان منطقه یا کشور دنیا اجرایی شده اما هیچ تاثیری در آن منطقه یا کشور نداشته است. آنچه مهم است این است که ما امروز در خصوص بحث تحریم ها به گونه ای واکسینه شده ایم. این واکسینه شدن نیز به لحاظ کسب تجربیات و مهارت هایی است که در دوران سختی ها، تحریم ها و در سال های جنگ و... بر اقتصاد و جامعه ما مستولی شد اما جامعه و مردم ما و متعاقب آن صنعت و بازار ما به گونه ای نرمشی به آن واکنش نشان دادند. این بروز و واکنش این بود که دولت راه های جدیدی را برای مقابله با آن شرایط در نظر گرفت. که به نظر می رسد ریشه مساعدتی که بین دولت و مردم در زمان جنگ شکل گرفت اعتمادی بود که میان دو طرف ایجاد شده و باعث شد مردم نیز با دولت همراه باشند . یعنی دولت در جهت ایجاد مسائل رفاهی و شکل گیری فعالیت ها به مردم اطمینان و اعتماد داد و مردم نیز متعاقبا اعتماد دولت را پاسخ دادند.
اگر تاریخچه شکل گیری این روند را بررسی کنیم بیشتر صنایع ما در حالی در سال های جنگ شکل گرفت که در مقطعی از این سال ها قیمت نفت به 5 دلار رسیده بود. درآمد ارزی که باید هزینه های جاری و هزینه های عمرانی کشور از آن طریق رتق و فتق می شد اما به خاطر وجود این اعتماد دو طرفه میان دولت- ملت دیدیم که صنعت کشور نیز در همان سال ها رونق گرفت و پایه های صنایع مختلف از صنایع غذایی تا صنایع دارویی و واسطه ای و.. در آن مقطع شکل گرفت.
در روزهای اخیر موضوع ایجاد شبکه مالی میان ایران و اتحادیه اروپا برای دور زدن تحریم های مالی و بانکی آمریکا مطرح شده است نکته مهم در این موضوع این است که در گام اول باید بررسی شود که بیشتر طرف های تجاری ما در سطح بازرگانی و تجارت کدام کشورها هستند. اگر یک سبک -سنگین در این زمینه صورت بگیرد متوجه می شویم بیشتر حجم تجاری ما به سمت کشورهای چین، کره، هند و در مرحله بعدی کشورهای اروپایی است . این موضوع از نظر فنی نشان دهنده این است که بیشتر نگاه ما باید به سمت این کشورها باشد. اگرچه بحث های مربوط به اروپا اما و اگرهای زیادی دارد و در حال حاضر تصویر روشنی از آن وجود ندارد. با این حال من جز آن دسته از کارشناسانی هستم و بودم که در صحبت ها و پیشنهاداتی که داشته ام همواره پیگیر مباحث مربوط به شکل گیری یک شبکه شبه سوییفت با اروپایی ها یا کشورهای اسلامی و منطقه ای به عنوان یک راهکار بوده ام. اما متاسفانه در ایران دولت ها تا زمانی که وضعیت ارزی خوبی داشته و میزان فروش نفت شان مساعد بوده به دنبال این پروژه ها نمی رفتند دلیل این موضوع نیز این بوده که شاید باور نداشتند یا احساس می کردند که اگر در مجرایی که روند بین المللی است قرار بگیرند شاید موفقیت بیشتری داشته باشند اما واقعیت مطلب این بوده که در جهت اقتصاد بدون نفت و پیمان های منطقه ای که می توانستیم به لحاظ کالایی و پولی داشته باشیم اقدام چندانی نکرده ایم. همچنین چون نظام بانکی ما کاملا وابسته به نظام بانکی غرب بوده و ساختارش اصولا شکل گرفته از فضای اقتصاد سرمایه داری است هرگز دولت ها و بانک مرکزی های ما به سمتی نرفتند که بتوانند ساختارشان را تغییر دهند، بنابراین شبکه های ارتباطی که بتوانند نقل و انتقال وجوه را برای ما انجام دهند وجود نداشته است. با این حال ایجاد این شبکه هم امکان پذیر بوده و هم به شرطی که بتواند مراودات تجاری را به خوبی تعریف کند می تواند موفقیت آمیز باشد. بنابراین ایجاد شبکه مالی اروپا با ایران امکان پذیر است. طرف ایرانی برای سهولت کار خود باید سطح مراودات تجاری و بازرگانی اش با اروپا را در سطح شرکت هایی ببرد که این شرکت ها شرکت ها ی متوسطی هستند چرا که در این صورت شرکت ها سهامداران آمریکایی نداشته و در خود اروپا فعالیت می کنند بنابراین می توانند با فراغ بال بیشتری با ایران فعالیت کنند. اما اینکه لیدرها و رهبران کشورهای اروپایی تا چه حدی پای این حرف و ادعا بایستند به لحاظ کارکردهایی که از کشورهای اروپایی دیده ایم و تجربیات موجود مقداری تردید در آن وجود دارد.
به نظرم علاوه بر پیگیری ایجاد شبکه مالی با اروپا سطح فعالیت ها با کشورهای اروپایی نیز باید در ارتباط با شرکت های کوچک و متوسط خلاصه شود چرا که اتفاقا این شرکت ها انگیزه کافی برای این کار را دارند و می توانند جای پای خودشان در ایران را کمی سفت تر و وسیع تر کنند. دلیلی ندارد که ما در حوزه تجاری و بازرگانی فقط با شرکت های برند دار بین المللی همکاری داشته باشیم چرا که برندها به واسطه شهرتشان هزینه های بالایی را نیز دریافت می کنند برای حل این مشکل می توان با شرکت هایی کوچکتر، در سطح پایین تر اما با همان کیفیت این مراودات را ادامه داد.
علاوه بر این، می توان از ظرفیت پیمان های پولی دو یا چند جانبه و شبکه های شبه سوییفتی نیز استفاده کرد. ایران در حال حاضر باید این ابتکار را به خرج داده و چیزی شبیه همین کانال مالی را با کشورهایی مانند چین ،روسیه ، ترکیه و...عملیاتی کند. مثلا درباره کشورهای اسلامی کاری که باید در سال های پیش انجام می شد و زمینه های آن نیز فراهم بود اما فقط حرف آن را زدیم و اقدام اجرایی نکردیم این بود که بین کشورهای اسلامی نیز شبکه مالی شبیه سوییفت تحت عنوان سوییفت اسلامی ایجاد می شد تا مبادلات پولی بین این ها مورد داد و ستد قرار بگیرد. به هرحال ما به عنوان کشوری که داعیه این مسئله را داشتیم این فضا برای ما وجود داشته که این طرح ها را مطرح و اجرا کنیم اما کوتاهی کرده ایم. الان هم این طور نیست که نشود بلکه هنوز نیزمی توان به دنبال این راهکارها بود، باید بدانیم کشورها به دنبال این هستند که بتوانند منافع دو کشور را تامین کنند از این کشورها نیز در دنیا کم نیستند که بشود در قالب پیمان های دو یا چند جانبه به صورت توافقات پولی و کالایی بهمبادلات اقتصادی با آن ها ادامه دهیم.