راهبرد برجامی آمریکا؛ امتیازنمایی امور بی‌ارزش و خرید زمان-راهبرد معاصر

راهبرد برجامی آمریکا؛ امتیازنمایی امور بی‌ارزش و خرید زمان

واشنگتن در گام اول سیاست‌های برجامی خود در دولت بایدن، اموری را امتیاز جلوه می‌دهد که از اساس فاقد ارزش بوده‌اند؛ سیاستی که به‌زعم طرف آمریکایی فرصت زمان خریدن، ادامه فشار اقتصادی بر ایران و تلاش برای دست‌یابی به توافقی فراتر از برجام را ایجاد می‌کند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۱ - ۰۳ اسفند ۱۳۹۹ - 2021 February 21
کد خبر: ۷۸۳۱۱

به گزارش راهبرد معاصر؛ با نزدیک شدن به ضرب‌الاجل 5 اسفندماه برای تعلیق اجرای پروتکل الحاقی تکاپوهای دیپلماتیک در دو سوی ماجرا فزونی گرفته است. در حالی که طرف آمریکایی همچنان بر موضع خود درباره بازگشت ایران به برجام و سپس برداشته شدن تحریم‌ها اصرار می‌کند، ایران بر موضع خود درباره برداشته شدن تحریم‌ها و سپس کاهش ظرفیت‌های هسته‌ای به دوران برجام تاکید می‌کند.

 

از سوی دیگر آمریکایی‌ها آمادگی خود را برای حضور در اجلاس غیررسمی کمیسیون برجام به عنوان مهمان اعلام کرده‌اند. با این حال به نظر می‌رسد که ایران همچنان بر موضع خود پافشاری می‌کند.

 

بر اساس موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران، آمریکایی‌ها باید در ابتدا تحریم‌ها را رفع کرده و رفع آنها راستی‌آزمایی شود، در این صورت ایران نیز به تعهدات خود ذیل برجام بازخواهد گشت.

 

* امتیازاتی نمایشی در عین حفظ تحریم‌ها

در طول روزهای گذشته آمریکایی‌ها اقداماتی نمادین در تخفیف برخی اقدامات قبلی دولت ترامپ علیه ایران انجام داده‌اند. مهم‌ترین اقدام آمریکایی‌ها پس گرفتن نامه بازگشت 6 قطعنامه یشین شورای امنیت بوده است که با قطعنامه 2231 کنار رفته‌اند.

 

بر اساس نامه پیشین آمریکایی‌ها به صورت یکجانبه درخواست بازگشت تمام تحریم‌های قطعنامه‌های قبلی علیه ایران را داشتند. صدور این نامه بر اساس تفسیر خاص آمریکایی‌ها از بند 10 قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد صورت گرفت. بر اساس این بند کشورهای شرکت‌کننده در برجام می‌توانند طی درخواستی خواستار بازگشت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد شوند.

 

در آن زمان با وجود این که آمریکایی‌ها از برجام به صورت یکجانبه خارج شده بودند اما همچنان به عنوان یکی از بنیانگذاران برجام این حق را برای خود قائل بودند تا این درخواست را برای شورای امنیت سازمان ملل ارسال کنند.

 

با این حال درخواست فوق به دلیل مخالفت‌های گسترده سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد پذیرفته نشد و وارد مرحله رسیدگی نشد؛ به‌عبارت دیگر، فعال‌سازی مکانیسم ماشه از سوی طرف آمریکایی کان‌لم‌یکن تلقی شد. از این رو می‌توان گفت که پس گرفتن این نامه فاقد هرگونه ارزش واقعی است. البته این اقدام از سوی برخی از اعضای دیگر طرف برجام به عنوان یک اقدام مثبت معرفی شده اما واقعیت این است که این اقدام کوچکترین آورده‌ای برای ایران ندارد.

 

اقدام مزبور البته دو بعد حقوقی می‌تواند داشته باشد. اول اینکه وقتی آمریکا می‌خواهد دوباره درباره بازگشت به برجام گفت‌وگو کند، طبعا نیازمند اصلاح تصمیم قبلی است که عملا برجام را از هرگونه وجهه بین‌المللی به تفسیر آمریکایی‌ها ساقط می‌کرد.

 

بعد دوم و نکته مهم اینجاست که این اقدام در صورتی که آمریکا به برجام بازگردد می‌تواند بار دیگر تبدیل به یک اسلحه جدی علیه ایران شود. در این صورت آمریکا می‌تواند به عنوان یک عضو برجام با متهم کردن ایران تمام تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران را بازگرداند.

 

اقدام دیگری که به‌عنوان دادن یک امتیاز به ایران تبلیغ شده است اجازه تردد بیشتر به دیپلمات‌های ایرانی در مقر سازمان ملل در نیویورک است. روشن است که این اقدام نیز با خواسته اصلی ایران که رفع تحریم‌هاست فاصله بسیاری دارد و باز هم یک امتیاز نمادین تلقی می‌شود.

 

به ظاهر هدف از این اقدامات شاید ایجاد امکان مذاکره و گفت‌وگو بین ایران و آمریکا و زنده کردن دیپلماسی باشد. اما سوال اساسی و مهم در این بین این است که آیا چنین اقداماتی به عنوان گام اول برای بازگشت به برجام کفایت خواهد کرد و یا ادامه دادن روند فعلی اقدام موثرتری برای دریافت امتیازات بیشتر خواهد بود.

 

* کمتر برای کمتر چه می‌گوید؟

سیاست بازگشت به برجام جزو اصولی است که هم حزب دموکرات در سیاست حزبی خود و هم شخص بایدن به عنوان نماینده این حزب بر آن تاکید کرده‌اند. با این حال جزئیات در این میان مهم‌تر از کلیات هستند.

 

به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها امیدوار هستند تا بتوانند تا با طولانی کردن بازگشت خود به برجام و سیاست «less for less» امتیازات حداکثری به خصوص در مورد یک توافق گسترده‌تر و تمدید بندهای برجامی بدست آورند.

 

بر طبق این راهبرد که به نظر می‌رسد جزئیات آن از مدت‌ها پیش در گزارش مرکز امنیت نوین آمریکا منتشر شده است، واشنگتن طی چند مرحله به دنبال بازگشت به برجام خواهد بود. این بازگشت مرحله‌ای نیز در ابتدا شامل برخی امتیازات محدود در قبال فروش نفت و رفع برخی محدودیت‌های مالی خواهد بود و در انتها با آغاز مذاکرات گسترده برای یک توافق گسترده‌تر و تمدید بندهای غروب آفتاب در برجام، آمریکا ظاهرا به تعهدات خود باز خواهد گشت.

 

طبیعی است که چنین رویکردی به هیچ عنوان جزو اولویت‌های ایران در برخورد با برجام نخواهد بود چرا که بحث فعالیت‌های منطقه‌ای به عنوان بخشی از راهبرد امنیت ملی ایران نهادینه شده و تمدید محدودیت‌های هسته‌ای به معنای این خواهد بود که بهره‌گیری ایران از این فناوری محدودتر خواهد بود. از سوی دیگر طولانی شدن مدت زمان بازگشت آمریکا به برجام به معنای ادامه فشارهای اقتصادی به ایران است.

 

این مساله زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که دعوت آمریکایی‌ها به حضور در اجلاس کشورهای طرف برجام به عنوان مهمان را در نظر بگیریم. به طور حتم حضور ایران در این مذاکرات عملاً کمک به ادامه نقشه آمریکایی‌ها برای بازگشت طولانی مدت به برجام است. در کنار این می‌توان تصور کرد که اروپا به نوعی تلاش خواهد کرد تا به عنوان یک کاتالیزور زمینه حضور ایران را در این مسیر فراهم کند که نمونه آن هشدار شدیداللحن «هایکو ماس»ش وزیر خارجه آلمان و همچنین بیانیه وزاری خارجه اتحادیه اروپا و آمریکا در این باره است.

 

تاکید بایدن رییس‌جمهور آمریکا در سخنرانی مجازی خود در کنفرانس مونیخ تاکیدی بر این ماجرا بود که واشنگتن حمایت اروپا را در مقابل اقدامات خود خواهد داشت.

 

* افزایش ظرفیت هسته‌ای تنها ابزار مؤثر ایران

از سوی دیگر ایران نیز مسیر بازگشت به برجام در قالب یک طرح چند مرحله‌ای و طولانی مدت را بر خلاف اهداف راهبردی خود می‌بیند. در کنار این صبر راهبردی تهران در مقابل اقدامات ترامپ این محاسبه غلط را در نظام محاسباتی آمریکایی‌ها پدید آورده که ایران به دنبال اقدامات جدی در حوزه هسته‌ای نخواهد بود.

 

به همین دلیل ایران در ابتدای امر به دنبال تغییر این محاسبات در دستگاه سیاست‌گذاری آمریکایی‌ها است. تهران به دنبال ثابت کردن این نکته است که دیگر شرایط سال‌های 97 تا 99 دیگر تکرار نخواهد شد.

 

در شرایط فعلی ایران هدف اصلی خود را افزایش سریع ظرفیت‌های هسته‌ای خود فراتر از سقف‌های برجام قرار داده است. روندی که با تصویب مصوبه مجلس شورای اسلامی در آذرماه آغاز شد و با آغاز غنی‌سازی 20 درصد در فردو ادامه یافت.

 

اما در میان تمام این رویدادها تعلیق اجرای پروتکل الحاقی بیشترین تأثیر را بر طرف غربی گذاشته است.

 

ادامه یافتن روند فوق تا زمانی که آمریکایی‌ها با برداشتن بدون قید و شرط تحریم‌ها موافقت کنند تنها راه عملی است که در مقابل ایران در شرایط فعلی وجود دارد.

 

* یکپارچگی نظام تصمیم‌گیری در تهران شرط موفقیت ایران

در این میان تنها نکته‌ای که می‌تواند آمریکایی‌ها را برای ادامه یافتن فشارها حتی با وجود افزایش ظرفیت‌های هسته‌ای متقاعد کند، ایجاد شکاف داخلی و شنیده شدن صداهای متفاوت در خصوص افزایش ظرفیت هسته‌ای است.

 

در این میان حرکت مناسبی توسط وزارت امور خارجه آغاز شده و در آن شرط اساسی برای هر نوع مذاکره اقدام بر برداشتن تحریم‌ها ذکر شده است. این یکپارچگی مواضع از سوی مقامات ایرانی می‌تواند در قانع کردن مقامات آمریکایی برای رفع تحریم‌ها و بازگشت به برجام نقش اساسی داشته باشد.

 

با این حال اگر شکافی در موضع‌گیری یکسان مقامات ایرانی دیده شود ممکن است طرف آمریکایی حتی به دنبال فروپاشی برجام برای دامن زدن هر چه بیشتر به این شکاف‌ها باشد. نباید فراموش کرد که واشنگتن نیم‌نگاهی به تحولات داخلی ایران خواهد داشت.

 

با جمع‌بندی موارد فوق می‌توان گفت روزها و شاید ماه‌های پیش‌رو از حساس‌ترین مقاطع در مواجهه بین ایران و آمریکاست. نحوه تصمیم‌گیری هر کدام از دو طرف در مساله مهم برجام می‌تواند علاوه بر روابط بین دو کشور فضای خاورمیانه را نیز متأثر کند. از همین تمام نگاه‌ها از هم‌اکنون به تاریخ 5 اسفندماه و ضرب‌الاجل ایران دوخته شده است./ فارس

 

ارسال نظر