به گزارش راهبرد معاصر؛ دولت جو بایدن با تغییر جهت گیری در قبال منطقه خاورمیانه و خاتمه بخشی به جنگ یمن روی کار آمد. علی رغم این که بایدن در گذشته عضوی از دولت اوباما بود و از مداخله نظامی ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی در یمن (2015) حمایت کرد اما اکنون رئیس جمهور با خاتمه بخشی به حمایت ایالات متحده از ائتلاف و دادن اولویت اصلی به یمن مسیر خود را تغییر داده است و این هم تا حد زیادی به دلیل فشارهای اعمال شده از سوی جناح مترقی حزب دموکرات برای جدی گرفتن مشکلات بشردوستانه این کشور می باشد.
پس از اظهارات جو بایدن در مورد یمن در نخستین سخنرانی سیاست خارجی خود (4 فوریه 2021)، دولت بایدن بلافاصله از انتصاب تیم لندرکینگ به عنوان فرستاده ویژه ایالات متحده در یمن برای هماهنگی تلاش های صلح و تعامل دیپلماتیک ایالات متحده در پایان دادن به بدترین فاجعه انسانی جهان خبر داد. مسیر پیش رو دشوار خواهد بود اما با ورود یک دولت جدید در کاخ سفید فرصت تاریخی برای حل این بحران فرارسیده است. تصمیم دولت بایدن در مورد خاتمه بخشی به کمک های نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی ایالات متحده به ائتلاف نخستین قدم چشم گیر در این مسیر بود.
صلح یمن به میزان قابل توجهی به کاهش تنش ها در منطقه خلیج فارس کمک و زمینه را برای یک رابطه متفاوت و سازنده تر با ایران فراهم می کند. در مورد یمن و تلاش برای صلح در این کشور، ایالات متحده باید یک مسیر واقع بینانه همراه با یک استراتژی مشخص اتخاذ کند.
سطوح سه گانه منازعه یمن
همانطور که در مقاله قبلی برای شورای آتلانتیک بیان کردم؛ منازعات یمن در سه سطح قابل تبیین است: ملی، منطقه ای و بین المللی. در این میان، دشوارترین آن سطح ملی است. در حالی که ایالات متحده می تواند از نفوذ خود در کنشگران بین المللی استفاده کند اما موازنه بخشی داخلی یمن برای هیچ قدرت خارجی امکان پذیر نیست به خصوص ایالات متحده آمریکا که حامی یکی از طرف های منازعه است. قرار دادن گروه انصارالله در فهرست سازمان های تروریست خارجی ( FTO) توسط دولت ترامپ؛ تنها مداخله گری آمریکا و حمایت آن از ائتلاف عربی را برجسته می کند. بهترین اقدامی که ایالات متحده آمریکا می تواند انجام دهد اقناع تمام قدرت های خارجی به خصوص اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل برای توقف فروش تسلیحات برای کمک به خاتمه بخشی به جنگ است.
در سطح منطقه ای، شرکای ائتلاف عربی و ایران باید درگیر کاهش تنش های منطقه ای باشند. شروع این اقدام می تواند با توقف درگیری ها در یمن، توقف حمل تسلیحات به متحدان خود در این کشور و کاهش ترس یکدیگر در مورد گسترش موشک ها و هواپیماهای بدون سرنشین باشد. عربستان سعودی و امارات متحده عربی علاوه بر نگرانی های امنیتی خود؛ باید برخی از منافع اقتصادی و تجاری خود در یمن را به زمان تشکیل دولت جدید پساجنگ در این کشور موکول کنند.
سطح بین المللی این درگیری را می توان با نقش آفرینی شورای امنیت سازمان ملل متحد به بهترین وجه برطرف کرد. اعضای شورای امنیت سازمان ملل نباید در قطعنامه قبلی یمن تجدیدنظر کنند بلکه باید بر صلح و صدور فراخوان برای خاتمه بخشی به تمام اقدامات خشونت آمیز در این کشور توافق کنند. وظیفه اصلی شورای امنیت تا زمانی که جنگ متوقف و مذاکرات صلح به طور جدی در جریان است باید متوقف سازی فروش تسلیحات و آموزش نظامی به ائتلاف توسط اعضای شورای امنیت باشد. فقط ایالات متحده می تواند چنین ابتکاری را برای متقاعد کردن چین، روسیه و کشورهای اروپایی برای پیوستن به یک فشار بزرگ برای صلح آغاز کند.
برای شروع «لندرکینگ»، نماینده ویژه آمریکا در یمن باید با تمام طرفین داخلی منازعه گفتگو کند و در این جا مهارت های زبانی در درجه نخست اهمیت قرار دارد. البته یادآوری این نکته ضروری است که ایالات متحده در یک وضعیت نامطلوبی قرار دارد زیرا بسیاری از یمنی ها، ایالات متحده را به عنوان یک قدرت سلطه طلب متکبر توصیف می کنند. باید بین بازسازی عراق پس از حمله سال 2003 و اشغال بعدی و سیاست غفلت آمیز واشنگتن در یمن که در سال های اخیر حاکم بوده است، یک راه میانه ایجاد کند. صرف نظر از این، دیپلمات های آمریکایی باید به طور مستقیم در بحران یمن مداخله کنند. علاوه بر این دولت بایدن می تواند در این زمینه از عمان و قطر برای میانجی گری بهره ببرد. در این راستا گروه ها و کشورهایی که در درگیری نقش داشته اند باید با یکدیگر همکاری کنند و سهم خود را در تلاش های صلح ایفا کنند. راهی سخت و پیچیده در پیش است، اما دولت بایدن نخستین گام مهم را در مسیر درست برداشته است.