دستگیری جاسوسان اماراتی در ترکیه و تنش پنهان آن
بسیاری از رسانههای وابسته به آکپارتی در یک سال گذشته٬ به شکل جدی در تحلیلهای خود٬ به امارات متحده عربی حمله کرده و آن را دستنشانده و مزدور مینامند.
به گزارش راهبرد معاصر، شهر استانبول٬ از دیرباز به عنوان یکی از شهرهای مهم منطقه و نقطه اتصال شرق و غرب٬ جولانگاه ماموران سرویسهای اطلاعاتی کشورهای جهان بوده و هست. بخشی از ماموران اطلاعاتی در چارچوب پروتکولهای سیاسی و دیپلماتیک و اطلاع و هماهنگی سرویس میزبان و دولت فعالیت میکنند و بخش دیگری نیز سایههای پنهان دنیای جاسوسی هستند.
لذا انتشار خبر دستگیری دو جاسوس در استانبول٬ رویداد عجیبی نیست، اما وقتی پای امارات متحده عربی به میان میآید٬ قضیه فرق میکند. چرا که در سالیان اخیر٬ حکومت ترکیه به سیاست منطقهای امارات حساس شده و با آن که با همه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی منطقه روابط خوبی برقرار کرده، اما با امارات٬ هیچگاه در مدار یک رابطه فراگیر و در حال رشد نبوده است.
پیام زندانی شدن سریع دو جاسوس اماراتی
معمولاً وقتی که رویدادهای ضداطلاعاتی هماهنگی نشده روی میدهند٬ روند اطلاع دادن به کشور و سرویس مقابل٬ بازجویی و تصمیمگیری در خصوص دیپورت کردن ماموران یا بازداشت آنان٬ با سختگیری و ظرافت انجام میشود، اما دادستان دادگاه استانبول٬ خیلی سریع هر دو جاسوس اماراتی را به زندان فرستاد. چرا که گفته شده این دو فرد٬ در ماههای اخیر بارها به استانبول سفر کرده و زیر تور تعقیب پنهان سرویس اطلاعاتی میت ترکیه بودهاند و این سرویس احتمال میدهد که این دو فرد٬ با پرونده قتل جمال خاشقجی نیز بیارتباط نباشند.
اما در هر حال٬ زندانی شدن سریع دو عامل اماراتی٬ پیام روشن آنکارا به این کشور عربی را منتقل میکند و نشان میدهد که ترکیه از مدتها قبل در کمین بوده تا ضربتی به سرویس اطلاعاتی امارات وارد کند.
پای جبههبندی منطقهای در میان است؟
ترکیه در چند سال اخیر با عربستان سعودی رابطه خوب و پویایی داشت، اما ظهور ناگهانی محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد و زومکردنهای اغراقآمیز او بر سند 2030 و رفتارهای عجولانه برای تبدیل کردن عربستان به یک قدرت مهم منطقهای و جهانی٬ ترکیه را نگران کرد.
با آمدن محمد بن سلمان٬ ترکیه به وضوح میدید که ولیعهد جوان٬ با آمریکای ترامپ روابط ویژهای برقرار کرده و میخواهد با دیپلماسی پول٬ راه صد ساله را یک شبه بپیماید و در این مسیر نه حضور کشور ثروتمند در حال رشدی همچون قطر را برمیتابد و نه خودنمایی قدرت غیر عربی پویا و بیشفعالی به نام ترکیه را.
به همین خاطر در اثنای ضیافت مشهور کاخ یمامه و رقص شمشیر دونالد ترامپ و امضای قرارداد چند صد میلیارد دلاری٬ پازل تا حد زیادی کاملتر شد و در عکس افتتاح مرکز امنیتی تحقیقاتی کذایی عربستان که در آن٬ ملک سلمان٬ دونالد ترامپ و ژنرال سیسی دستشان را روی یک کره جغرافیایی گذاشته بودند٬ رجب طیب اردوغان جای خالی خود را به شدت حس کرد.
به ویژه وقتی که حضور ولیعهد امارات در این مراسم٬ حتی از حضور پادشاه اردن نیز برجستهتر شد٬ اتاق فکر حزب عدالت و توسعه به این نتیجه رسید که این ائتلاف٬ خوابهایی دیده که تعبیر آن به نفع آنکارا نخواهد بود.
با وجود آن که محمد مرسی رئیس جمهور اخوانی مصر در دوران کوتاه مسئولیت خود به عربستان سعودی سفر کرده و با ملک سلمان و شاهزاده محمد دیدار کرده بود، اما ترکیه به خوبی میدانست که ریاض٬ ژنرال سیسی را میخواهد و نه محمد مرسی را.
لذا در اعمال فشار عربستان سعودی بر قطر و همچنین در حمایت ریاض از ژنرال سیسی٬ آن چه برای ترکیه بیش از هر موضوع دیگری قابل درک بود٬ این بود که در استراتژی محمد بن سلمان٬ اخوان المسلمین جایگاهی در منطقه ندارند و قرار است ائتلاف عربستان سعودی٬ امارات و مصر٬ سناریوهای جدید غرب را در منطقه مورد حمایت جدی قرار دهد.
بعدها و پس از قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار مخالف عربستانی در کنسولگری این کشور در استانبول٬ این مساله برای طرفداران اخوان المسلمین در حزب عدالت و توسعه مهمتر شد.
بسیاری از رسانههای وابسته به آکپارتی در یک سال گذشته٬ به شکل جدی در تحلیلهای خود٬ به امارات متحده عربی حمله کرده و آن را دستنشانده و مزدور مینامند.
به عنوان مثال٬ روزنامه ینی شفق که به عنوان مهمترین تریبون بیان عقاید سیاسی حزب عدالت و توسعه شناخته میشود٬ در اقدامی آشکار در تیتر و عکس صفحه نخست٬ با چاپ عکس بزرگی از محمد بن سلمان، ژنرال سیسی و محمد بن زاید ولیعهد امارات متحده عربی٬ آن سه را شرکای شیطان و مزدوران صهیونیسم دانست و روزنامههای دیگری همچون صباح٬ ینی آکیت و استار نیز به طور مداوم در تحلیلها و ستونهای روزانه خود٬ بخشی را به انتقادات تند از امارات متحده عربی اختصاص دادهاند.
تحولات جدید آفریقا و مدیترانه
تحولات لیبی و سودان در حال حاضر در مسیری پیش نمیرود که باب دل اردوغان و حزب عدالت و توسعه باشد.
حمایت آشکار ژنرال سیسی و ملک سلمان از ژنرال خلیفه حفتر در لیبی برای درهم کوبیدن اخوان المسلمین و همچنین حمایت این دو کشور از اقتدار نظامیان در سودان و راه ندادن هیات قطری به سودان٬ نشاندهنده این است که عربستان٬ امارات و مصر قصد دارند در این دو کشور تا جایی که ممکن است مانع از نفوذ ترکیه و قطر شوند.
این روزها در رسانههای نزدیک به آکپارتی تصاویری از جوانان و نوجوانان لیبیایی دیده میشود که بنرهایی را در دست گرفتهاند که بر روی آنها نوشته شده تمایل ندارند عربستان٬ امارات و مصر در مسائل داخلی کشورشان مداخله کند، اما واقعیت این است که سرمایههای کلان عربستان برای سرمایهگذاری در این دو کشور با موقعیت اقتصادی ضعیف ترکیه قابل مقایسه نیست و ترکیه در این میدان برای رقابت با سه کشور مزبور از شانس کمتری برخوردار است. اما از آنجایی که بین این سه کشور عربی٬ امارات در موقعیت ضعیفتری قرار دارد٬ ترکیه ترجیح میدهد به جای سرشاخ شدن با آل سعود و سیسی٬ با آل نهیان امارات سرشاخ شود.
ترکیه به دنبال آن است تا با سرمایههای کلان قطر و کویت٬ در مسیر توسعه گامهای بلندتری بردارد و پایگاه نظامی خود را در قطر تقویت کند و در بخش مهمی از کشورهای عربی منطقه و آفریقا نیز دارای نفوذ سیاسی و فرهنگی بیشتری شود، اما در این مسیر٬ با مانع مهمی به نام ائتلاف تدریجی عربستان٬ امارات و مصر روبرو شده و نگران آن است که این رقابت در مدیترانه٬ در حوزه انرژی و امنیت هم کار را برای آینده ترکیه سختتر و دشوارتر کند.