به گزارش راهبرد معاصر؛ کاهش مرگومیر کودکان، افزایش کیفیت زندگی سالمندان و ریشهکن شدن بیماریهای واگیردار از جمله عواملی است که باعث شد ایران در این شاخص نرخ صعودی را در پیش بگیرد. اما کاظمیپور، جامعهشناس در این خصوص میگوید: این روزها در جوامع بینالمللی دیگر نرخ امید به زندگی را شاخص توسعه در هر کشور نمیدانند و چیزی که به آن توجه میکنند «امید به زندگی توأم با سلامت» است و این موضوعی است که کشورمان ایران میبایست بیش از پیش به آن توجه کند.
قدیمترها خانوادهها فرزندشان که به سن بلوغ میرسید در پی سرو سامان دادنشان میرفتند، بچهها کمتر درس میخواندند و زودتر از حالا به نیروی کار تبدیل میشدند، اختلاف سنی والدین با فرزند اولشان به 25سال نمیرسید و خلاصه اینکه زندگیشان ریتم تندتری داشت. همین موضوع سبب میشد که این افراد خود را زودتر بازنشسته کرده و در اوج جوانی به بازی با نوههایشان سرگرم شوند. البته اینها دلیل بر این نمیشود که افراد زودتر به استقبال مرگ بروند. شیوع بیماریها در سالهای دور؛ عدم وضعیت بهداشت مناسب، وضعیت نامناسب بیمارستانها، کمبود نیروهای پزشک و پرستار، بیماریهای واگیردار و ... همه و همه دلیل بر عمر کوتاه ایرانیان در نیمقرن اخیر است.
یکی از مهمترین شاخصهای توسعه هر کشور که در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد؛ هرساله اعلام میشود، شاخص امید به زندگی است. این شاخص نشان میدهد، مردم هر کشور بر اساس میزان توسعهیافتگی آن کشور چند سال امید به زنده ماندن دارند. امید به زندگی یک شاخص آماری است که نشان میدهد متوسط طول عمر هر فرد در یک جامعه چقدر است یا به عبارت دیگر هر فرد از آن جامعه چند سال میتواند توقع حیات داشته باشد.
در این میزان؛ هر چه شاخصهای بهداشتی و درمانی بهبود یافته باشد، امید به زندگی افزایش خواهد یافت، به همین دلیل این شاخص یکی از شاخصهای سنجش پیشرفت و عقبماندگی کشورها تلقی میشود. طبق آخرین گزارش توسعه انسانی در سال2016، رتبه ایران در سه دهه اخیر در این شاخص از 118 در سال1990 به 61 در سال2015 میلادی ارتقا داشته که حاکی از رشد 57پلهای ایران است. امید به زندگی برای ایرانیها در فاصله سالهای 2015 تا 2020 بالای 74سال است که این رقم برای مردان 74 و برای زنان 76سال است.
دکتر شهلا کاظمیپور، جامعه شناس و جمعیتشناس در این خصوص گفت: «شاخص امید به زندگی مربوط به افرادی است که در آن سال متولد میشوند. بهعنوان مثال امید به زندگی در ایران در اوایل انقلاب حدود 55سال بوده که در حال حاضر به بیش از 74سال رسیده است.» وی ادامه داد: «شاخص امید به زندگی از میزان فوتشدگان محاسبه میشود. فوتشدگان هر سال را نسبت به جمعیت محاسبه کرده و متوسط طول عمر را به دست میآورند. بدیهی است که این بدین معنا نیست که همه همین قدر عمر میکنند چرا که این عمر متوسط آحاد جامعه است.»
کاظمیپور افزود: «با افراد 60ساله که صحبت کنیم گاهی میشنویم که میگویند امید به زندگی در جامعه ما 74سال است و ما هم چند سال دیگر از این دنیا خواهیم رفت؛ درصورتی که این نگرش اشتباه است، چرا که امید به زندگی برای 60سالهها تا آن موقع به 85سال میرسد. بدیهی است همه رأس 74سالگی نمیمیرند و این سن صرفاً میانگین است.»
این جامعهشناس در همین راستا ادامه داد: «شاخص امید به زندگی در کشورهای مختلف در حال افزایش است و ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده، اما بعضی جوامع هم هستند که با وجود اینکه برخیها در آن تا بیش از 90سال هم عمر میکنند اما امید به زندگی در آنها به 40سال نمیرسد. هنگامی که جامعهای به سمت توسعه حرکت کند این امید به زندگی نیز افزایش مییابد. یکی از فاکتورهای این شاخص، مرگومیر اطفال است. در گذشته تولد یک سوم نوزادان به مرگ منتهی میشد. طبعاً در چنین جامعهای امید به زندگی پایین است.»
گفتنی است مرگومیر هنگام تولد بیش از 350نفر به ازای هر صد هزار تولد بوده است که اکنون این رقم در سال 1397 به 21مورد کاهش یافته است. میزان امید به زندگی ایرانیها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 54سال بوده که این رقم در آخرین گزارش توسعه انسانی 2016 به بیش از 75٫6 سال رسیده است که رشد حدود 22سال را در حوزه امید به زندگی ایرانیان نشان میدهد. اما امروزه در کشور ما از طریق زایمان در محیطهای استریل و رفع کمبود شیرخشک این مرگومیرها کاهش یافته است.
**همت ایران پس از انقلاب
یکی از اقداماتی که در اوایل سالهای پس از پیروزی انقلاب صورت گرفت گسترش شبکههای بهداشتی درمانی بود. در سالهای1340 تا 1357 یکی از اصلیترین علل مرگومیر کودکان زیر پنج سال اسهال و عفونت تنفسی بود و حتی این روند تا سالهای64 نیز ادامه داشت و در این سال 74هزار کودک به همین علل جان خود را از دست دادند.
بهدنبال همین موضوع دو برنامه از سوی وزارت بهداشت با کمک سازمان جهانی بهداشت اجرا شد که بنابر آن برنامه مراقبتهای اسهالی و برنامه مراقبتهای تنفسی و طی یک بازه چهار ساله در سال1366 رقم 40هزار به 4هزار کاهش یافت و در حال حاضر علل یاد شده فوق در مرگومیر کودکان نقش ناچیزی دارند و عمده مرگومیر کودکان در کشور بهدلایل سرشتی مادرزادی و سوانح و حوادث ترافیکی است که وزارت بهداشت برنامههایی را برای کاهش نقش این علل در دست اقدام دارد.
کاظمیپور گفت: «یکی دیگر از فاکتورهای مؤثر در امید به زندگی کاهش باروری است. در جوامعی که خانوادهها کمتر فرزندآوری میکنند، بالطبع رفاه بیشتری شامل حال فرزندانشان میشود و همچنین مقاومت بدن مادر نیز بالا میرود. همه این عوامل باعث میشود که مرگومیر اطفال در جوامعی که باروری کمتری دارند پایینتر بیاید.»
**چگونه مسیر هموارتر میشود؟
وی ادامه داد: «به طور کلی توسعه بهداشت در کشور ما طی سالهای اخیر سبب رشد شاخص امید به زندگی شده است اما مخاطراتی وجود دارد که مسیر رشد را برای ما مشکل میکند. از جمله این مخاطرات میتوان به تصادفات جادهای، آلودگیهای زیستمحیطی، سوء تغذیه و عدم کیفیت مواد غذایی و بلایای طبیعی اشاره کرد. این مخاطرات سبب میشود بخشی از جمعیت ما ناتوان شوند که این موضوع برای هر جامعهای بسیار خطرناکتر است.»
این جامعهشناس در آخر گفت: «البته این روزها در مجامع بینالمللی دیگر امید به زندگی را بهعنوان یک شاخص توسعه تلقی نمیکنند چرا که معتقدند جوامع به حد اشباع از نظر کمیت زندگی رسیدهاند و آنچه مهم است امید به زندگی توأم با سلامتی است.»