نقش ایران در روند صلح افغانستان-راهبرد معاصر
راهبرد معاصر بررسی می‌کند؛

نقش ایران در روند صلح افغانستان

جمهوری اسلامی ایران می تواند با استفاده از جایگاه ویژه هویتی خود در افغانستان با در نظر گرفتن حقوق تمام اقوام و مذاهب افغانستانی، گفت و گوهای افغانی-افغانی را تسهیل و به عنوان «بازیگر صلح ساز» امنیت را به یکی از مناطق مهم ژئواستراتژیک آسیا بازگرداند
محمد بیات، کارشناس مسائل بین الملل
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۹ - ۱۸ تير ۱۴۰۰ - 2021 July 09
کد خبر: ۹۴۵۹۴

نقش ایران در روند صلح افغانستان

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ با تدوام پیش‌روی‌ نیروهای طالبان در نقاط مختلف افغانستان، به نظر می‌رسد صحنه نبرد به ضرر کابل در حال تغییر است. طی آخرین اخبار بدست آمده از همسایه شرقی کشورمان تعداد ولسوالی‌های فتح شده توسط طالبان از عدد 220 گذشته است. این اعداد نشان دهنده آن است که امروز بیش از 70% خاک افغانستان در اختیار طالبان است یا آنکه در آن مناطق نفوذ قابل توجهی دارد. در سوی دیگر دولت مرکزی در تلاش است تا به سرعت ارتش و نیروهای مردمی را بویژه در مناطق شمالی تجهیز کند تا از این طریق آماده مقاومت در برابر حملات احتمالی‌ها طالبان باشد.

 

 به موازات این اقدام «کاخ ارگ» و «کاخ سپیدار» به دنبال جلب نظر قدرت‌های بزرگ مانند امریکا و روسیه هستند تا با پشتیبانی ایشان صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهند. به گزارش «بی بی سی»، محمد نعیم سخنگو هیات مذاکره کننده طالبان در دوحه خبر سفر هیاتی بلندمرتبه به سرپرستی شیرمحمد عباس استانکزی را به تهران داد. وزارت خارجه ایران نیز خبر از سفر هیات کمیسیون فرهنگی پارلمان افغانستان، هیات عالی رتبه سیاسی طالبان، هیات عالی رتبه سیاسی جمهوریت و هیات عالی رتبه ناظر بر روند تثبیت هویت اتباع به ایران را در رسانه‌ها منتشر کرد. انتشار این اخبار نشان دهنده آن است که تهران به شکل رسمی میزبان گفت و گوهای صلح در افغانستان شده است.

 

تغییر رفتار طالبان و تمایل آنها به مذاکرات سیاسی

با اجرا توافق‌نامه دوحه و خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از خاک افغانستان به نظر می‌رسد طالبان خود را یگانه پیروز جنگ 20 ساله با متجاوزان خارجی می‌بیند. با آنکه در «اراده معطوف به قدرت» طالبان تغییری ایجاد نشده است، اما به نظر می‌رسد ایشان با توجه به تجربه حکمرانی 5 ساله خود و همچنین تغییرات جامعه افغانستانی در دو دهه گذشته، رفتار خود را در مسائلی همچون حقوق زنان، نوع اجراء قانون قصاص، حرکت استفاده از فناوری‌های جدید، محترم شمردن حقوق اقلیت‌ها، آزادی رسانه‌ها و ... تغییر داده باشند. همچنین ایشان با این درک رسیدند که تنها روابط حسنه با چند کشور همچون پاکستان یا عربستان سعودی نمی‌تواند پایه‌های حکومت‌شان را مستحکم کند. برهمین اساس تیم دیپلماتیک طالبان با رویکردی فعال موفق شد تا با تهران، مسکو، دهلی نو و ... ارتباط گرفته و خود را به عنوان بازیگری «طبیعی» در سپهر سیاسی افغانستان نشان دهد.

 

نقش ایران در روند صلح افغانستان

 

به نظر می‌رسد عملیات نظامی طالبان نه در جهت فتح کامل افغانستان و کسب کرسی قدرت با زور، بلکه برای کسب اهرمی قوی چانه‌زنی در پای میز مذاکرات سیاسی است. آنها می‌دانند که برای حکومت بر اقوام متکثر افغانستانی و همچنین شناسایی از سوی همسایگان و قدرت‌های بزرگ نیازمند مذاکرات سیاسی و طی کردن روندهای دموکراتیک هستند. البته ترجیح این گروه آن است که در مدت زمانی کوتاهی ایشان موفق به فتح ولسوالی‌های زیادی شوند تا دولت افغانستان تنها را نجات خود را در مذاکرات سیاسی ببیند. در چنین شرایطی است طالبان با تکیه بر جمعیت پشتون‌ها و معرفی خود به عنوان قهرمان ملی در مبارزه با متجاوزان آمریکایی میتواند در فرآیند انتخابات و از طریق صندوق آراء به قدرت برسد.

 

تاکتیک‌های نظامی طالبان

در مسیر فتح ولسوالی‌ها طالبان با اتخاذ تاکتیک‌های جدید نظامی سبب تضعیف موقعیت ارتش و نیروهای مردمی در افغانستان شده است. به عنوان مثال یکی از تاکتیک های نظامی طالبان در مبارزه با نیروهای ائتلاف بین المللی استفاده از حملات انتحاری، بمب‌های کنار جاده‌ای، تک تیراندازها و در یک کلام جنگ نامنظم بود. اما با خروج نیروهای آمریکایی و قطع پشتیبانی هوایی ایشان از از ارتش افغانستان ما شاهد روی آوردن مجدد طالبان به حملات کلاسیک نظامی هستیم. در این تاکتیک جدید ابتدا نیروهای «لیزری» حمله کرده و خطوط دفاعی دشمن را از بین می‌برند. سپس نیروهای طالب یورش برده و منطقه را اشغال می‌کنند.

 

البته ذکر این نکته لازم است که تمام ولسوالی‌ها با عملیات نظامی فتح نمی‌شوند. بسیاری از مناطق به دلیل سازماندهی درست نیروهای مقاومت مردمی و همچنین روحیه پایین سربازان ارتش با کم ترین مقاومت تسلیم می‌شوند و حتی برخی مناطق با میل خود ولسوالی را در اختیار طالبان قرار می‌دهند و حاکمیت این گروه را به رسمیت می‌شناسند. برای همین ما شاهد آن هستیم که با فتح هر ولسوالی مقدار زیادی اسلحه، خودروهای زرهی و ... به عنوان غنیمت در اختیار نیروهای طالب قرار می گیرد. این پیشروی ها علاوه بر مناطق پشتون نشین به شکل عجیب و کم سابقه‌ای در مناطق شمالی افغانستان نیز گزارش شده است.

 

نقش ایران در روند صلح افغانستان

 

یکی دیگر از تاکتیک‌های جدید طالبان توجه به مسیرهای ارتباطی اصلی و گمرک های مرزی است. طالبان با تسلط بر مسیرهای ارتباطی با دنبال القاء این موضوع با افغانستانی‌ها است که اگر ایشان قصد سفر به هر منطقه‌ای را داشته باشند با این گروه رو به رو خواهند شد. در حال حاظر واخان در مرز با چین، گمرک «آی خانم» و «شیرخان بندر» در مرز با تاجیکستان تحت کنترل طالبان است. اینگونه آن ها ضمن قطع منابع مالی دولت، علاوه بر مواد مخدر، خرید و فروش املاک، واردات خودرو و ... منبع مالی جدیدی بدست می‌آورند.

 

بهره سخن

طالبان بیش از 25 سال است که به عنوان جنبشی محلی-اسلامی در خاک افغانستان در حال فعالیت و مبارزه است. این گروه تا پیش از تجاوز نظامی ایالات متحده آمریکا از سال 1996 تا 2001 بر سرزمین افغانستان حکومت کرده است. اکنون پس از گذشت دو دهه از اشغال افغانستان نیروهای خارجی بدون کسب دست آوردهای جدی، در حرکتی «غیر مسئولانه» در حال ترک سرزمین افغانستان هستند و به شکل عملی میدان را برای «ترک‌تازی» نیروی های طالب آماده کردند. در چنین شرایطی طالبان بیشتر جفرافیای سیاسی افغانستان را تحت کنترل خود درآورده است تا از این طریق دولتمردان کابل را مجبور به دادن امتیازات کلیدی در پای میز مذاکره کند. طالبان از حمایت 60 میلیون پشتون در منطقه جنوب آسیا برخوردار است که تعدادی از ایشان ساکن افغانستان (50% جمعیت) هستند. این موقعیت منحصر به فرد سبب آن می‌گردد تا طالب‌ها دست بالا را در تحولات افغانستان پیدا کنند. اگر دولت افغانستان تن به روند دموکراتیک دهد به احتمال زیاد در پای صندوق‌های رای از طالبان شکست خواهد خورد و اگر گزینه مقاومت نظامی را انتخاب کند؛ با تلفات چشمگیری صحنه را به این گروه واگذار خواهد کرد. جمهوری اسلامی ایران می تواند با استفاده از جایگاه ویژه هویتی خود در افغانستان با در نظر گرفتن حقوق تمام اقوام و مذاهب افغانستانی، گفت و گوهای افغانی-افغانی را تسهیل و به عنوان «بازیگر صلح ساز» امنیت را به یکی از مناطق مهم ژئواستراتژیک آسیا بازگرداند. با تشکیل دولت وحدت ملی در همسایه شرقی‌مان میتوانیم از تدوام جنگ داخی و وقوع فجایعی همچون امواج مهاجرت، رشد جریانات افراطی همچون داعش، آسیب های اجتماعی-اقتصادی و ... جلوگیری کنیم.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده