صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۱۶:۳۹
  • سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱
  • Tuesday 06 December 2022
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۷ - ۰۲ دی ۱۳۹۷ - 2018 December 23
کد خبر: ۱۶۲۸

اهداف و پیامدهای خروج آمریکا از سوریه و افغانستان

پاسخ به سوال دلیل تصمیم ترامپ برای خروج آمریکا از سوریه و افغانستان حتی برای کارشناسان سیاسی و نظامی مسائل آمریکا و خاورمیانه آسان نیست. از این رو برای یافتن پاسخ درست، در این نوشتار سعی شده است ضمن بررسی دلایل این تصمیم به پیامدهای ناشی از خروج آمریکا از سوریه و افغانستان پرداخته شود.

به گزارش راهبرد معاصر؛ چند روز قبل دونالد ترامپ در پیامی اعلام کرد: «نیروهای نظامی آمریکا در سوریه، به زودی این کشور را ترک خواهند کرد.» این خبر در حالی اعلام شد که رسانه ها دیدار وزرای خارجه سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در ژنو با موضوع تصمیم گیری در مورد کمیته تدوین قانون اساسی سوریه را مثبت ارزیابی کرده بودند.


در همین راستا جیمز متیس، وزیر دفاع ایالات متحده، به نشانه اعتراض به تصمیم ترامپ از سمت خود استعفا داد و گفت بهتر است یک فرد همسو با نظرات رئیس جمهور در این جایگاه حضور داشته باشد.


ترامپ در حالی علت تصمیم دولت آمریکا برای ترک سوریه، را پایان جنگ سوریه و پیروزی بر داعش بیان کرد که طبق برآورد نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده در ماه اوت، هنوز دست کم 14 هزار و 500 نیروی فعال داعش در خاک سوریه و عراق حضور دارند. همچنین به رغم درگیری با شبه نظامیان داعش، تسلط این گروه بر بخشی از شهر هجین در نزدیکی مرز عراق باقی است و اخباری در خصوص درگیری های پراکنده با اعضای این گروه منتشر می شود.


استعفای وزیر دفاع دولت آمریکا، تنها واکنش منفی به این تصمیم ناگهانی نبود. تعدادی از جمهوری خواهان کنگره از جمله سناتور لیندسی گراهام نسبت به پیامدهای این مساله هشدار دادند. در همین راستا گراهام در بیانیه‌ای گفت: «خروج نیرو‌های آمریکا از سوریه تبعات ویرانگری به دنبال دارد و باعث پیروزی بزرگی برای داعش، بشار اسد، سوریه، ایران و روسیه خواهد بود.» همچنین برت مک گورک، نماینده ویژه ترامپ در ائتلاف ضد داعش نیز از سمت خود کناره‌گیری کرد.


گروه های کردی شمال سوریه که در قالب یگان های مدافع خلق و نیروهای دموکراتیک سوریه در چند سال گذشته با نظامیان آمریکایی همکاری می کردند نیز این اقدام ترامپ را به «خنجری از پشت» تشبیه و نسبت به تبعات ترک این کشور ابزار نگرانی کردند.


چرا ترامپ تصمیم به خروج آمریکا از سوریه گرفت؟

پاسخ به این سوال حتی برای کارشناسان سیاسی و نظامی - امنیتی مسائل آمریکا و خاورمیانه نیز آسان نیست. واکنش مقامات ایالات متحده هم گویای آن است که چنین تصمیمی بسیار آنی و غیرمنتظره بوده است. از این رو برای یافتن به پاسخ درست، می توان چند سناریو و احتمال را مدنظر قرار داد.


اما پیش از بیان علل احتمال بیان چنین تصمیمی در این بازه زمانی از سوی ترامپ باید عنوان شود که رئیس جمهور آمریکا در زمان رقابت های انتخاباتی هم استراتژی مشخصی در مورد خاورمیانه و سوریه نداشت و همواره بر بازگشت نیروها و کاهش هزینه ها تاکید می کرد. طبق گزارش موسسه تحقیقاتی خاورمیانه مستقر در واشنگتن، از همان ابتدا تثبیت سوریه هدف دولت ترامپ نبوده است. هدف رئیس جمهور آمریکا فقط نابودی داعش و اطمینان از عدم دستیابی حکومت بشاراسد به سلاح شیمیایی بود.


نکته مهم آنکه در تعاریفی که ترامپ از منافع ملی آمریکا در سوریه ارائه داده است می توان این گونه نتیجه گرفت که طبق این تعاریف، نیازی نیست روسیه و ترکیه، سوریه را ترک کنند و حتی لازم نیست تمام نیروهای هم‌پیمان ایران، از این کشور خارج شوند؛ زیرا سوریه در حلقه نگرانی های امنیتی دولت ترامپ قرار ندارد.


با این حال می توان چند دلیل برای بیان تصمیم خروج آمریکا از سوریه در این برهه زمانی اشاره کرد:


چند روز پیش از آنکه رئیس جمهوری آمریکا این خبر را رسانه ای کند، رجب طیب اردوغان با ترامپ تلفنی درباره سوریه گفتگو کرد. اگرچه جزئیات این گفتگو منتشر نشد اما اعلام شد که واشنگتن قرار است سامانه موشکی پاتریوت به ارزش 3.5 میلیارد دلار را به آنکارا بفروشد. این مساله با توجه به برنامه اردوغان برای تجهیز ترکیه به عنوان عضو ناتو به سامانه دفاعی اس 400 روسی، بسیار قابل تامل است. لذا در شرایط کنونی صدور مجوز فروش این سامانه موشکی به ترکیه را می توان تلاش ایالات متحده به تقویت مناسبات با این کشور ارزیابی کرد. در همین رابطه خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه که مهمترین و اصلی ترین حامیان نیروهای کرد سوری به شمار می روند، می تواند نتیجه یک هماهنگی دوجانبه باشد تا آنکارا با کمترین مشکل، احزاب مسلح کردی را در سوریه دفن کند.


با توجه به نگاه مقامات ترکیه به تلاش کردهای سوریه برای ایجاد یک منطقه خودمختار در چارچوب سه کانتون جزیره، عفرین و کوبانی به عنوان بالاترین تهدید امنیتی کشورشان، بازشدن دست آنکارا در مناطق شمالی سوریه یک دستاورد بسیار حائز اهمیت محسوب می شود؛ زیرا رهبران این کشور با انتقادات شدید نسبت به حمایت لجستیکی و آموزشی نظامیان آمریکا از کردهای سوریه، واشنگتن را به بی‌توجهی به نگرانی‌های امنیتی آنکارا متهم می کردند. جلب حمایت ترکیه از این طریق می تواند بر کمرنگ کردن فشارها و جنجال های رسانه ای در خصوص قتل خاشقچی و عوامل آن که موثر باشد. در جریان کشته شدن جمال خاشقچی، مهمترین متحد عرب آمریکا یعنی محمد بن سلمان آماج حملات قرار گرفت تا جایی که حتی نمایندگان مجلس سنا در مصوبه ای بن سلمان را مسئول قتل این روزنامه نگار سعودی اعلام کردند.


افزون بر این، در شرایطی که امکان از میدان خارج کردن گروه های مسلح کردی در سوریه برای ترکیه بدون احتمال برخورد با نیروهای آمریکایی به وجود آمده است، قابل پیش بینی است که در نظام حاکمیتی آتی سوریه که اکنون در مرحله تعیین اعضای کمیته تدوین قانون اساسی آن به سر می برند، جایی برای فدرالیسم کردی نخواهد بود. ایجاد فدرالیسم کردی، سناریوی ترسناکی است که در چند سال اخیر رهبران ترکیه را به واکنش های تند نظامی از جمله بمباران برخی مناطق مرزی سوریه و عراق کشانده است.


لذا ممکن است آمریکا برای اجتناب از وقوع درگیری با ترکیه در سوریه تصمیم گرفته از سوریه خارج شود و در مقابل حذر از این درگیری، جای پای منافعش را در نشست های سه جانبه میان آنکارا، تهران و مسکو محکم کرده باشد. به ویژه آنکه نشست اخیر میان وزرای خارجه این سه کشور در ژنو، نگرانی های زیادی در خصوص حذف و یا کمرنگ شدن نقش آمریکا در ترسیم آینده سیاسی سوریه در بین مقامات واشنگتن ایجاد کرد.


دلیل دیگری که می توان برای خروج آمریکا از سوریه برشمرد، دور کردن نیروهای این کشور از تیررس نظامیان ایران در سوریه است. اگرچه در مقابل این مساله استدلال می شود که در حال حاضر نیروهای آمریکایی در افغانستان و عراق هم می توانند به همان میزان مورد تهدید باشند، اما باید گفت وضعیت سوریه به مراتب از آنچه در عراق و افغانستان می گذرد بغرنج تر است. در عراق مرز بندی های نظامی و سیاسی تا حدود زیادی روشن است و احتمال درگیری و برخورد تصادفی کمتری وجود دارد. در افغانستان هم به رغم حاکمیت ظاهری دولت مرکزی، کشور بین طالبان و دولت تقسیم شده و خطوط بین نیروها مشخص است، ضمن آنکه ایران در این کشور حضور نظامی ندارد.


این استدلال در حالی مطرح می شود که به نظر می رسد دولت ترامپ بنا دارد در کنار تشدید تحریم های اقتصادی و تجاری، در بعد نظامی نیز عرصه را بر ایران در نزدیکی مرزهایمان تنگ کند. بازگشت ناو آمریکا به خلیج فارس (ناو یو اس اس جان سی استنیس) همزمان با اعلام تصمیم آمریکا مبنی بر خروج از سوریه می تواند تلاشی برای تمرکز بر فشار به ایران با ایجاد حاشیه امن درنظر گرفته شود.


خروج آمریکا از سوریه و افغانستان


استدلال قابل طرح دیگر در این رابطه بحث مدیریت خاورمیانه از طریق جنگ نیابتی و توازن دریایی است. رئیس جمهوری ایالات متحده اعلام کرده است: «هفت تریلیون دلار درهفده سال گذشته هزینه کردیم و هیچ چیز به جز مرگ و نابودی ازسوریه نگرفتیم» این سخن گویای تلاش ترامپ برای کاهش شدید هزینه های نظامی گری در خاورمیانه است، در شرایطی که همزمان آمریکا با توجه به استراتژی کوچ شرقی اوباما و همچنین تهدید بزرگتری که از سوی چین برای هژمونی آمریکا وجود دارد، کاهش هزینه های در خاورمیانه فرصت بیشتری به واشنگتن برای تحرک در شرق آسیا می دهد. در این راستا حفظ ترکیه در محور غرب با تجهیز این کشور به موشک های پاتریوت، استفاده از ظرفیت های نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و پیاده نظام عربستان و امارات متحده عربی ابزار کار ترامپ برای این نوع مدیریت خواهد بود. طبق گزارش هایی که در چند هفته قبل منتشر شد نیروهای نظامی عرستان و امارات به شمال شرق سوریه اعزام شدند. ممکن است در نتیجه توافق سه جانبه، این نیروها مناطق تحت سیطره نظامیان آمریکا را پر کنند. بیان این دلیل فارغ از بحث کارآمدی این شکل از مدیریت منطقه است؛ زیرا بحران سوریه نشان داد حتی صرفا از طریق حملات هوایی نمی توان یک گروه تروریستی را از میدان خارج کرد و نیاز به حضور پیاده نظام است. با این حال تصمیم ترامپ می تواند متاثر این تاکتیک باشد.


پیامدهای خروج آمریکا از سوریه

طبق اخباری که منتشر شده است هنوز زمان دقیق خروج نیروهای ایالات متحده مشخص نیست. بلکه فقط اعلام شده است بین 60 تا 100 روز آینده آنها سوریه را ترک می کنند. اما صرف بیان چنین تصمیمی از سوی کاخ سفید موید ناتوانی آمریکا از پیشبرد برنامه اولیه خود در سوریه است. در آغاز بحران سوریه در سال 2011، واشنگتن هرگز احتمال نمی داد پس از گذشت هفت سال جنگ و هزینه در این کشور مجبور شود عرصه را در بهترین حالت به نائبین خود واگذار کند و برای جلوگیری از افزایش هزینه ها از سوریه خارج شود.


بنابراین پیامد فوری این اقدام، ایجاد فضای بیشتر برای ارتش سوریه بدون نگرانی بابت برخورد با نظامیان آمریکایی در جریان پیشروی در مناطق شرق و شمال شرقی این کشور است. این یک پیروزی به شمار می رود هرچند که، تجربه شکل جدیدی از تضادهای و رویارویی های نظامی نیز می تواند از پیامدهای ایجاد خلاء مذکور باشد.


استقرار نظامیان عربستان و امارات در شمال شرق سوریه و عزم ترکیه برای حذف گروه های مسلح کردی می تواند به تقابل های سیاسی و نظامی منتهی شود. در این رابطه گروه های کردی نیز در واکنش دفاعی خود می توانند روند ایجاد ثبات در شمال سوریه را به تاخیر بیندازند.


نتیجه دیگر تصمیم ترامپ در نحوه عملکرد رژیم صهیونیستی در مسیر تحقق ادعای خود مبنی بر حفظ امنیتش قابل ارزیابی است. پیش بینی می شود تل آویو در نبود نظامیان آمریکا در میدان سوریه بیش از گذشته هر گونه تحرک و اقدام نیروهای مقاومت و ارتش سوریه را تهدید آمیز تلقی کند و به آن واکنش نظامی نشان دهد.


برنامه ترامپ برای خروج آمریکا از افغانستان

آمریکایی ها از سال 2001 و به بهانه مقابله با تروریست هایی که جرات کرده بودند خاک این کشور را مورد تهدید قرار دهند، وارد افغانستان شدند. در این بازه زمانی همواره بحث های مختلفی در خصوص خروج از این کشور مطرح بوده است و در سال های پایانی دولت اوباما، تعداد نظامیان آمریکا به کمتر از 10 هزار نفر رسید.


با روی کار آمدن ترامپ، بحث کاستن از هزینه های نظامی در خاورمیانه و همچنین افغانستان جدی تر شد. وی حتی در مبارزات انتخاباتی خود در سال 2016 تاکید کرد: «همه این اتفاقات با این ایده خطرناک آغاز شد که ما می توانیم دموکراسی غرب را در کشورهایی ایجاد کنیم که هیچ تجربه یا منفعتی در تبدیل شدن به یک دموکراسی غربی نداشتند. جنگ داخلی و تعصبات مذهبی به وجود آمد و هزاران آمریکایی کشته شدند و زندگی های زیادی هدر رفت و میلیاردها دلار نابود شد.»


ترامپ پس از پیروزی در انتخابات دیدگاهش را تغییر نداد و در اوت 2017 پس از نشست هایی طولانی با موضوع افغانستان تاکید کرد: «ما دیگر از قدرت نظامی آمریکا برای ایجاد دموکراسی در سرزمین های دور استفاده نخواهیم کرد و یا تلاش نمی کنیم کشورهای دیگر را براساس تصویر خودمان بسازیم. ما از دیگران نمی خواهیم شیوه زندگی خود را تغییر دهند.»


این اظهارات نشان می داد که برنامه کاخ سفید برای آمدن و تقبل هزینه های امنیتی افغانستان منتفی است. لذا پس از اعلام تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از سوریه، یکی از مسئولین عالی رتبه ایالت متحده اعلام کرد شمار زیادی از سربازان آمریکایی افغانستان را ترک می کنند. در همین راستا روزنامه های وال استریت و نیویورک تایمز از احتمال خروج نیمی از 14 هزار سرباز آمریکایی از این کشور خبر دادند.


مساله ای که همواره در در سالهای گذشته در زمان اعلام خروج و یا کاهش تعداد نظامیان آمریکا در افغانستان مطرح می شود، نگرانی از خلاء امنیتی مذکور است. زیرا ایالات متحده کار پشتیبانی، مشاوره و حمایت بخشی از نیروهای نظامی افغانستان را بر عهده دارد. با این حال در واکنش به این خبر، محمد هارون چخانسوری، سخنگوی رئیس جمهوری اعلام کرد: «امنیت افغانستان از چهار سال و نیم قبل توسط افغان‌ها تامین می شود. نبرد در خط اول و دفاع از تمامیت ارضی توسط نیروهای این کشور صورت می گیرد.»


به دنبال انتشار این اخبار، ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان با استقبال از تصمیم آمریکا گفت: «انتظار چنین واکنش سریعی از جانب آمریکا را نداشتیم.» با توجه به نشست هفته گذشته نمایندگان طالبان با فرستاده ویژه آمریکا در قطر سخن ذبیح الله مجاهد می تواند دو بعد داشته باشد. از یک سو می توان این واکنش را صرفا نوعی بلوف سیاسی دانست که طالبان تلاش کرده از این طریق هماهنگی خود را با آمریکا نشان دهد و از سوی دیگر می توان آن را یک واقعیت دانست که بیانگر توافق میان آنها بوده است.


پیامدهای خروج آمریکا از افغانستان

همان طور که سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان هم اعلام کرد در بیش از چهار سال گذشته تمامی عملیات نظامی و امنیتی این کشور توسط نیروهای داخلی انجام می شود و نیروهای ناتو و آمریکایی صرفا کار پشتیبانی و آموزش را بر عهده دارند. بنابراین اولین تاثیر خروج آمریکایی ها از این کشور را باید در بحث های پشتیبانی بررسی کرد که البته با توجه به حضور نیروهای دیگر ناتو و حتی در صورت لزوم امکان درخواست دولت مرکزی از دیگر کشورها برای خدمات مستشاری، مشکلی در روال کار نیروهای امنیتی افغانستان ایجاد نمی کند.


همچنین می توان تاثیر خروج نظامیان آمریکایی افغانستان را در یک گام بلند برای رسیدن به صلح ارزیابی کرد. آمریکایی ها از سال 2001 به این سو، نقشی در کاهش تنش ها ایفا نکردند و همواره در دوران حضورشان، شبه نظامیان طالبان حملاتی به نیروهای امنیتی افغانستان و مراکز روستایی و شهری داشته اند. مساله قابل تامل آنکه در زمان حضور آمریکایی ها، هسته های اولیه داعش در افغانستان شکل گرفتند و نظامیان ایالات متحده هیچ واکنشی به این موضوع نشان ندادند. براین اساس خروج آنها نمی تواند بر شدت درگیری ها بیفزاید ضمن آنکه امکان مقابله با عناصری که در پوشش حمایتی ایالات متحده بودند را فراهم می کند.



نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: