صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

میقات مدیا

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۵:۲۷ - ۲۸ مهر ۱۳۹۸ - 2019 October 20
کد خبر: ۲۵۴۵۲

بحران در لبنان؛ تکمیل بازآرایی جبهه‌های سیاسی در سایه فشار اجتماعی

با بالا گرفتن اعتراضات ضد فساد و اقتصادی در لبنان، چینش جبهه بندی های سیاسی شاهد برخی تغییرات است که در نوع خود جالب توجه به نظر می رسد.

به گزارش راهبرد معاصر؛ لبنان، کشوری که به خاطر جاذبه های گردشگری اش، عروس خاورمیانه لقب دارد، اکنون بار دیگر درگیر یک تنش سیاسی-اجتماعی جدید شده که به مرور بوی خون بیشتری از آن بیرون می آید. با وجود گذشت چندین ماه، جلسات هیئت دولت جسته و گریخته برگزار می شد و پروسه انتخاب وزرای دولت هم با کش و قوس فراوان ادامه داشت. در گیر و دار همین تقابل های سیاسی که باعث شده بود حتی جمع آوری زباله به یک بحران تبدیل شود، تصمیم جدیدی در خصوص افزایش مالیات بر تنباکو و البته واتساپ، خشم بسیاری از شهروندان را برانگیخت. پر واضح است که تمام اعتراضات صرفا از ناحیه خشم مالیات بستن بر واتساپ فوران نکرده است. این اعتراضات آتش زیر خاکستری بوده که برای شعله ور شدنش، نسیمی مثل افزایش مالیات بر واتساپ کفایت می کرد. شهروندان لبنانی مدت هاست از ناحیه اقتصاد تحت فشارند زیرا گرو کشی های سیاسی در سیستم سیاسی آن بسیار زیاد شده و البته فساد جریان های عمدتا لیبرال و غرب گرا در آن رو به فزونی است.

 

این موج از اعتراضات ابتدا از مقابل دفتر نخست وزیری آغاز شده و بعد به جاهای دیگر کشیده شده. به رغم تلاش رسانه های ضد مقاومت، جز در مواردی انگشت شمار مثل مورد صور، پایگاه های حزب الله و جریان شیعه نزدیک تر یعنی امل، به هیچ وجه هدف تعرض قرار نگرفته است. حتی بسیاری از معترضان جزو حامیان حزب الله هستند. در جالب ترین نمونه، یکی از معترضان هنگام پخش زنده العربیه که به دنبال ضد مقاومت جلوه دادن اعتراضات است، گفت: «سید حسن تاج سر شما (سعودی ها)ست» و فورا صحبت های وی قطع شد. اصولا در هیچ کجا شعار ضد حزب الله داده نمی شود.

 

فشار بر سعد الحریری به حدی بالا گرفت که برخی اخبار در رسانه های نسبتا معتبری نظیر النشره مدعی تصمیم وی برای استعفا شدند. اما در نهایت نخست وزیر پشت تریبون حاضر شد و به کابینه 72 ساعت فرصت داد تا تصمیمات لازمه برای رضایت معترضین را اتخاذ کند. حالا با گذشت نزدیک به یک هفته از بالا گرفتن تب اعتراضات تا حدودی می توان جریان آن را باز یافت.

 

جریان شناسی اعتراضات

این دوره از تجمعات اعتراضی تا حد زیادی ماهیت مدنی داشته و رهبر خاصی آن را آغاز نکرده است. عمده شرکت کنندگان هم از جوانان زیر 25 سال هستند. بنابراین بستر اعتراضات به هیچ رو به دنبال حمایت از یک جریان سیاسی برای ضربه زدن به جریان سیاسی دیگر نیست. به عبارت صریح تر، جریان اصلی اعتراضات از "کلیت سیستم" به تنگ آمده است. از فساد در بدنه سیاسیون. طیف های مختلف مسیحی، شیعی و سنی در این اعتراضات کنار هم هستند و شعار "اسقاط النظام" سر می دهند.

 

نکته ای که در این دوره اما برجسته تر بنظر می آید، این است که در جریان فعلی، طیفی که بیش از همه در تنگنا قرار گرفته، سنی هایی هستند که تا حداقل 5 سال قبل، بیشترین حمایت را از سوی عربستان سعودی دریافت می کردند. در واقع نوک حمله معترضان جریان المستقبل را نشانه گرفته است. جریانی که ریاض سرمایه گذاری اصلی خود را روی آن و رهبرش، یعنی سعد الحریری می کرد. یک داستان ناگفته از اعتراضات این است که مسیر فرودگاه بیروت پس از انتشار تصویر بلیط سفر "فواد سینیوره"، نخست وزیر ضد ایرانی پیشین از جریان المستقبل به خارج از لبنان بسته شد. در واقع معترضان به زعم خود با بستن مسیر فرودگاه، مانع از فرار یک سیاستمدار فاسد شدند.

 

شاید با نگاه اولیه به چنین بستری، خواننده چنین برداشت کند که اعتراضات به نفع مقاومت است. اما تعمق بیشتر، ما را از این برداشت دور می کند. برای توضیح این امر، باید نگاه مدنی و اجتماعی را به نگاه سیاسی تغییر دهیم. هرچند المستقبل ید طولایی در ضدیت با مقاومت دارد و رهبر کنونی آن، سعد الحریری بارها ضد حزب الله گفته و کرده ولی طی سال های اخیر این جریان متوجه شده که قادر به حذف حزب الله نیست و به همین خاطر از شدت گرایشات ضد مقاومتی خود کاسته است. ملاقات الحریری با ولایتی (پیش از ربوده شدن در ریاض) و البته گروگانگیری وی و فشار بر او برای استعفا و اتهام زنی به ایران و حزب الله، شاهدی بر این مدعاست. در واقع المستقبل طی سال های اخیر به لحاظ سیاسی کمی از ضدیت با محور مقاومت کاسته بود. این مسئله ای است که باعث شد سطح حمایت های مالی محور ریاض از دولت لبنان پایین بیاید.

 

از سوی دیگر، ولید جنبلاط از طیف سوسیالیست ها و دروز مذهب که سال ها دوشادوش عربستان ضد ایران فعالیت کرده بود، طی سال های اخیر مواضعش علیه مقاومت را تا حدودی تلطیف کرده و حتی یکبار علنا دعوت ریاض را رد کرده است (که البته بعد از چند ماه پذیرفت). در کش و قوس های سیاسی فعلی لبنان جنبلاط هم حاضر به تقابل با دولت الحریری نشده و شایعه استعفای وزرای کابینه تابع خود را رد کرده است.

 

در این میدان، تنها سمیر جعجع صریحا حامی استعفای نخست وزیر و انتخابات زودهنگام شده است. او که یک مارونی مذهب است به 4 وزیر تابع خود دستور داده تا استعفا دهند.

 

از سوی دیگر، التیار الوطنی الحر وابسته به میشل عون و مارونی های نزدیک به مقاومت، به دنبال اصلاح امور نه اسقاط آن هستند. جبران باسیل تکاپوی زیادی برای آرام سازی اعتراضات با لغو لایحه مالیات بر واتساپ انجام داده است. میشل عون هم به حفظ آرامش و فرصت دادن به دولت برای اصلاحات فراخوانده است.

از همه مهمتر، سید حسن نصر الله، ضمن حق دادن به معترضان برای خیزش علیه فساد، تاکید کرده که تغییر دولت و به طریق اولی، "اسقاط النظام" دردی را درمان نمی کند. او هم خواهان بسیج همه نیروهای سیاسی به منظور حل مشکلات اقتصادی و ریشه کنی فساد شده است. بنابراین جریان اعتراضات فعلی فارغ از گرایشات سیاسی است هرچند راهبرد آن خواه ناخواه باعث موضعگیری طیف های سیاسی در قبال آن شده است.

 

دلایل مخالفت سید حسن نصر الله با برکناری سعد الحریری

امروز سمیر جعجع پیشتاز برکناری سعدالحریری شده در حالیکه میان این دو سابقه عداوتی دیده نمی شود. این در حالیست که حزب الله لبنان، حزبی که بیش از همه طی این سال ها مورد هجمه المستقبل بوده، از الحریری حمایت می کند. این خود موضوع جالبی است. این که چرا سید حسن نصرالله حاضر به حمایت از برکناری دولت نشده، می توان ناشی از دلایل زیر باشد:

  • دست نکشیدن جامعه لبنانی از نگاه طایفه ای به سیاست: دبیرکل حزب الله لبنان می داند که جامعه لبنان هنوز هم بر مبنای مذهب و قومیت رای می دهد. حتی اگر یک مسیحی حامی مقاومت باشد، باز هم مسیحی نزدیک به حزب الله را به شیعه نزدیک به حزب الله ترجیح می دهد. بماند که در میان جوامع مذهبی هم دو دستگی وجود دارد. احتمالا سید حسن با نگاه به این واقعیت پی برده که حتی در صورتی که قانون اساسی فعلی لغو شود، نگاه مذهب پایه مانع از توافق بر سر قانون اساسی جدید می شود و جنگ های داخلی را احتمالا دوباره شعله ور می سازد. اگر هم دولت بخواهد برکنار شود، پروسه طولانی، پر کش و قوس و احتمالا بدون فایده طی می شود که نتیجه آن چیزی بهتر از کابینه فعلی نخواهد بود.

 

  • خشنودی عربستان سعودی از شعار اسقاط النظام: همانطور که در بالا اشاره شد، پیشرو جریانات سیاسی در موج سواری بر اعتراضات برای برکناری سعدالحریری، سمیر جعجع بوده است. او را اکنون می توان در هندسه سیاسی قدرت لبنان، نزدیک ترین فرد به ریاض دانست. این که تنها او علیه نخست وزیری که چند ماه قبل بن سلمان دستگیر کرده، وارد عمل شود، نشان می دهد که جریان سعودی در برکناری کابینه خشنود خواهد شد پس باید نسبت به این موضوع حساسیت بیشتری داشت.

 

  • آموختن برخی درس های لازم در سیاست لبنان از سوی الحریری: سعد الحریری مدعی است که حزب الله در کشته شدن پدرش دست داشته. فارغ از این که آیا واقعا چنین اعتقادی دارد یا صرفا برای بازی های سیاسی چنین اتهامی به زبان آورده، نشستن او در کنار نیروهای حزب الله (که امروز به تصویری معمول بدل شده) برایش یک بی حیثیتی سیاسی است. اما او به هر حال آموخته که نمی توان حزب الله را حذف کرد. نیروهای خارجی خشنود از شعار اسقاط النظام در لبنان، به هر گزینه دیگری گرایش یابند، اگر بتواند به نخست وزیری برسد، زمان می برد تا درسی را که الحریری آموخت، بیاموزند و این هزینه بر است.

 

  • جذب طیف نزدیک به الحریری در المستقبل: همین که سمیر جعجع، متحد دیروز، حالا خواستار برکناری الحریری شده و همزمان حزب الله، گروهی که بارها هدف هجمه المستقبل قرار گرفته، در کنار نخست وزیر می ایستد، خواه ناخواه، گرایش جریان های حامی الحریری در بیت سنی لبنان را به مقاومت بیشتر می کند. حافظه تاریخی حامیان المستقبل اکنون خیانت متحدان دروز و سعودی را در کنار حمایت و پایمردی حزب الله ثبت می کند.

 

نظر شما