صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۸:۰۷ - ۰۸ دی ۱۳۹۸ - 2019 December 29
کد خبر: ۳۲۰۸۵
آیا پایان مجلس دهم، پایان عمر سیاسی عارف است؟

انتخابات مجلس 98 و سرنوشت محمدرضا عارف

عمق درگیری و شکاف این روزها بین احزاب اصلاح طلب و شورای عالی سیاستگذاری، برآمده از اختلاف نظر طیف میانه رو با طیف رادیکال است.آنجایی که کارگزاران عمده شکست های گفتمانی اصلاح طلبان را به حساب عارف و فراکسیون امید گذاشته اند و در رسانه های خود از سازندگی تا آفتاب یزد و امثالهم، با نقد عارف به عنوان رئیس فراکسیون ناکارآمد امید،او را مقصر انزوای فعلی جریان اصلاحات معرفی کرده اند. اینها نشانه ای از تلاش قشر تندروتر اصلاحات برای حذف طیف میانه رو از ساختار تشکیلاتی و حتی گفتمانی اصلاحات است.

 

به گزارش راهبرد معاصر، محمدرضا عارف، وزارت پست و تلگراف(ارتباطات) و معاون اول دولت اصلاحات و همچنین ریاست دانشگاه تهران را در کارنامه سیاسی-علمی خود دارد و تا سال 92 در حاشیه‌های سیاست قدم برمی‌داشت که اصلاح‌طلبان از او به عنوان گزینه مد نظر خود در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم رونمایی کردند.البته برخی مثل فیض‌الله عرب‌سرخی از چهره‌های تندروی جریان اصلاحات درباره انتخابات 92 گفته اند: «اصلاح‌طلبان کاندیدا نداشتند اما کاندیدای اصلاح‌طلب داشتیم. آقای عارف به‌عنوان یک اصلاح‌طلب خودش برای انتخابات ثبت‌نام کرده بود، اما اصلاح‌طلبان از عارف نخواسته بودند که کاندیدا شود. تصمیم به ثبت‌نام عارف، یک تصمیم تشکیلاتی نبود.»

شاید در بحبوحه انتخابات 88 دلش میخواست گزینه اصلاح طلبان باشد اما آن روزها می‌دانست که برای انتخابات ریاست جمهوری 88 تا وقتی که خاتمی، جهانگیری، کروبی و... هستند، او جایگاهی در عرصه انتخابات سیاسی در ایران ندارد و نتوانست وارد میدان شود! و البته اینطور می گفت که «هر نظامی افرادی را در آب نمک می‌خواباند تا در شرایط لازم از آنها استفاده کند، فکر می‌کنم من یکی از آن افراد هستم که در آب نمک خوابیده‌ام»؛ این جمله را محمدرضا عارف سال 87 درپی انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در گفتگو با هفته‌نامه «شهروند امروز» بیان کرد.

 

 وی همچنین در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی سرلیست فهرست سی نفره ائتلاف فراگیر اصلاح طلبان یا همان لیست «تَکرار می‌کنم» در تهران بود و توانست با قرار گرفتن در رتبه اول وارد مجلس شود.

ماجرای فعالیت سیاسی عارف از فعالیت‌های دانشجویی و مشارکت او در برگزاری جلسات مذهبی در زمان دانشجویی در دانشگاه تهران که منجر به بازداشت او توسط ساواک در سال ۵۴ شد، آغاز شد. همچنین عارف با عضویت رسمی در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا به فعالیت پرداخته است.

 

آن زمانی که عارف به عنوان دبیر انجمن اسلامی ایران در آمریکا مشغول بود، طی نامه‌ای به انجمن‌های ایران از آنان درخواست می‌کند که دختری را برای ازدواج با او معرفی کنند. درپی این نامه حمیده مروج دانشجوی ۲۱ ساله به او معرفی می‌شود و با هم ازدواج می‌کنند. حاصل ازدواج محمدرضا عارف و حمیده مروج سه فرزند پسر است، حمیدرضا عارف همان «ژن خوب» معروف است!

 

 

هرچند رسانه‌ها از اعلام انصراف «محمدرضا عارف» از انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان بمب خبری یاد کردند، اما این اقدام چندان هم دور از انتظار نبود. با عملکردی که عارف در مجلس دهم به جای گذاشت یا دست کم عملکردی که رسانه‌ها در این مدت از وی نمایش دادند، بیشتر کسانی که به وی رای داده بودند و همچنین اکثریت بدنه فعالان اصلاح‌طلب منتظر کنار کشیدن رئیس فراکسیون امید از رقابت‌های انتخاباتی بودند و با شنیدن این خبر نفسی آسوده برآوردند یا کمینه اینکه نسبت به انصراف او با بی تفاوتی کامل برخورد کرده و هیچ واکنشی نشان ندادند.

 

در واقع از چند ماه پیش از سوی برخی اصلاح‌طلبان حملاتی صریح‌تر به عارف آغاز شده بود، به گونه‌ای که به صورت مستقیم بر کنار رفتن وی تاکید داشتند و پافشاری مرد خاموش اصلاحات بر حضور دوباره در خانه ملت را تنها گونه‌ای از لجبازی کودکانه به شمار می‌آوردند. به هر روی عارف کنار رفت و خیال بسیاری را آسوده کرد، اما درباره اینکه انصراف وی چه عللی می‌تواند داشته باشد، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد.

 

عدم کاندیداتوری محمدرضا عارف در انتخابات مجلس یازدهم رویداد سیاسی مهمی بود که اصلاح‌طلبان با بی‌اعتنایی از کنار آن عبور کردند و دلایل مختلف و عجیبی برای آن آوردند تا یک حقیقت را کتمان کنند.

در کش و قوس رقابت‌های انتخاباتی مجلس دهم، کارگزاران سازندگی با همراهی قوچانی، مرعشی، کرباسچی و دیگران به دنبال کاندیداتوری ناطق نوری و سرلیستی اصلاح‌طلبان بودند، همچنین در مقالات و مصاحبه‌های گوناگون برخی از اصلاح‌طلبان با سرلیستی عارف مخالفت شدیدی داشتند.اما در نهایت عارف سرلیست انتخاباتی اصلاح طلبان شد و البته به عنوان نفر اول تهران هم وارد مجلس شد.

 

بعد از اتمام انتخابات مجلس دهم برآورد عارف از مجلس دهم خیلی آرمانی بود و می‌گفت: «وقتی نتیجه انتخابات را دیدم شوکه شدم»؛ البته وقتی اولین انتخابات هیئت رئیسه مجلس برگزار شد آب سردی روی او و لیست امید ریخته شد و شاید باز هم می‌توانست بگوید: «وقتی نتیجه انتخابات را دیدم شوکه شدم»

 

این روزها خیلی‌ها از «محمدرضا عارف» و تصمیمش برای عدم ثبت‌نام در انتخابات مجلس یازدهم سخن می‌گویند اما هیچ‌کس ابراز تاسف نمی‌کند. پروژه شکست اصلاحات به رهبری محمدرضا عارف از ۹ خرداد ۹۵، توسط خود اصلاح‌طلبان، آغاز شد. روزی که عارف انتظار نداشت در رقابت با علی لاریجانی، برای کسب کرسی ریاست، تنها ۱۰۳ رای بیاورد، درحالی که ۱۰ روز قبل از آن، در پاسخ به رقبای خود گفته بود: «فراکسیون ما ۱۰۵ نفر نیست و در هر جلسه‌ای [اشاره به جلسه منتخبین فراکسیون امید] معمولا۲۰ تا ۳۰ درصد غایب، طبیعی است»، سپس با لحنی خط و نشان‌دار تاکید کرده بود: «رقبا این چند روز را تحلیل نکنند تا روز اول مجلس نشان دهیم قدرت فراکسیون امید چقدر است!»

 

ساز ناکوک کارگزاران برای عارف و انتقاداتی که به تمسخر کشید

چهار سال پیش، وقتی انتخابات ۷ اسفند تمام شد، او گلایه‌های زیادی از هم‌کیشان سیاسی‌اش داشت؛ می‌گفت: «به من گفتند اصلاح‌طلب بدلی‌ام. گفتند با دستور امنیتی‌ها وارد انتخابات [ریاست‌جمهوری ۹۲] شده‌ام. هزار و یک حرف زدند اما به هیچکدام پاسخ ندادم.» مشخصا هدف عارف از ورود به کارزار انتخاباتی مجلس، خوانده شدن با نام رئیس مجلس بود نه اینکه از سوی هم‌طیفانش «مرد بایگانی‌ها» نام بگیرد. ابوالفضل سروش عضو شورای مرکزی فراکسیون امید می‌گوید: «عارف اگر احتمال می‌داد به عنوان رئیس مجلس دهم انتخاب نمی‌شود، هیچ وقت برای نشستن روی صندلی یک نماینده معمولی به مجلس وارد نمی‌شد».

شاید او به همین دلیل حاضر به قمار مجدد در انتخابات مجلس یازدهم نشد چراکه دیگر نمی‌خواست در بازی از پیش باخته شرکت کند.

 

احقاق حیثیت سیاسی

یکی از گمانه‌های کنار رفتن عارف را صادق زیباکلام مطرح می‌کند. وی بر این باور است که اگر عارف دوباره برای انتخابات مجلس داوطلب می‌شد، این احتمال بسیار بالا بود، که رای چشمگیر یک و نیم میلیونی وی، حتی به یک رای صدهزار نفری کاهش پیدا کند. بنابراین عارف تصمیم گرفته یا به او مشورت داده‌اند، که با کنار رفتن از رقابت هم آبروی خودش را حفظ کرده و هم اصلاح‌طلبی را از بی‌حیثیت شدن رهایی بخشد.

 

کمک به اصلاحات برای خروج از فشار انتقادات

گمانه دیگر اما انصراف عارف را به تصمیم کلی جریان اصلاحات پیوند داده و این کار را در چارچوب راهبرد کلی اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس یازدهم ارزیابی می‌کند.این بدان معناست، که با توجه به عملکرد عارف و دید عمومی که در بدنه رای اصلاحات نسبت به وی وجود دارد، حضور او در انتخابات هیچ کمکی به اصلاح‌طلبان نکرده و خشم و نارضایتی جامعه را افزایش نیز می‌دهد. از سوی دیگر حضور رئیس فراکسیون امید با وجود سیل بی پایان انتقاداتی که درباره او وجود دارد، این فرصت را برای رقیب ایجاد می‌کند، که با تمرکز بر عارف و طراحی حملات پی در پی علیه او  همراه به فرو بردن اصلاحات به لاک دفاعی اجازه انتقاد از نقاط ضعف خود را به آنها نداده و باقی داشته‌های اصلاح‌طلبان را نیز بی‌اثر سازد.

 

 

دلخوری از اصلاح طلبان 

برخی به عنوان دلیل دیگر انصراف عارف که گزاره های زیادی هم برای تایید آن وجود دارد برخی مسایل شخصی را مطرح می کنند. اینکه وی از رفتاری که اصلاح‌طلبان و رسانه‌ها نسبت به وی داشته‌اند دلگیر و سرخورده شده است. به باور برخی عارف به دلیل انبوه انتقادات و حملاتی که محترمانه و نامحترمانه او را هدف کرده است، از حضور دوباره در عرصه سیاست احساس دلسردی و دلزدگی کرده و خود را مظلوم می‌پندارد. در هر صورت حتی اگر چنین چیزی نیز درست باشد، روی هم رفته چیزی تغییر نخواهد کرد، چون بعید است که هدف این همه هجمه و انتقاد، چیزی به جز کنار رفتن عارف بوده باشد، که محقق شده است!

 

فرمانده بی‌ سرباز اصلاحات!

مدت‌ها پس از آغاز به کار مجلس دهم، وقتی دلیل ضعف فراکسیون امید را از فعالان اصلاح‌طلب می‌پرسیدند، آنها انگشت تقصیر را به سمت طرفداران لاریجانی می‌بردند اما پس پرده اتفاقات دیگری در جریان بود؛ خطی در جریان اصلاحات، شامل بدنه اجتماعی این جریان و حتی برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب، با کلیدواژه «سکوت عارف» منتقد رئیس فراکسیون امید شده بودند که گاهی گلایه‌های خود را با تمسخر وی مطرح می‌کردند.

از سوی دیگر حزب کارگزاران و غلامحسین کرباسچی از ابتدای تشکیل مجلس دهم زاویه سیاسی خود با عارف را آشکار ساختند و تلویحا از ریاست لاریجانی بر مجلس حمایت کردند! تا آن جایی که محمد عطریانفر در گفتگویی با مهر علت سیاست کارگزاران در قبال عارف را اینگونه توجیه کرد: «اگر لاریجانی در کرسی ریاست مجلس قرار نمی‌گرفت و می‌آمد پایین، ناخواسته محور پایداری‌ها می‌شد و این به مصلحت پارلمان نبود»، روزنامه سازندگی ارگان رسمی این حزب نیز بعدها در مطلبی نوشت: «عملکرد ضعیف عارف در فراکسیون امید باعث ریزش آراء اصلاح­‌طلبان می‌شود» و غلامحسین کرباسچی هم در آخرین اظهاراتش گفته است: «عارف نمی‌تواند رهبر خوبی برای اصلاح‌طلبان باشد»

در این میان، اصلاح‌طلبانی مانند عبدالله ناصری، از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان هم در زمره افرادی بودند که به مرور منتقد جدی عارف شدند و گفتند «آقای عارف به‌رغم همه ویژگی‌های مثبتی که دارد، کمتر عمق سیاسی تحولات را می‌بیند و مدیریتش هم نشان داد نمی‌تواند یک مجموعه درون پارلمان را پویا و فعال نگه دارد»

علی صوفی، یکی دیگر از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان معتقد است: «عارف رای اول تهران شد و باید فعال‌تر می‌بود»، از نگاه این دسته از اصلاح‌طلبان منشاء ضعف فراکسیون امید تنها و تنها مدیریت ضعیف محمدرضا عارف است تا جایی که صوفی می‌گوید: «عارف قطعا هزینه مدیریت ضعیف در فراکسیون امید و ناکارآمدی در مجلس دهم را پرداخت خواهد کرد» اما دسته دیگری از فعالان جریان اصلاحات نظر دیگری دارند.

بهروز بنیادی عضو شورای مرکزی فراکسیون امید در گفتگو با خبرنگار مهر بی‌تعهدی یاران عارف نسبت به او را عامل ضعف فراکسیون متبوعش می‌داند و می‌گوید «آقای عارف فرمانده لیست امید بود اما از ۱۷۶ سرباز لیست امید به تدریج ۷۰ سرباز از فرمانده جدا شدند و ۱۰۰ سرباز باقی ماندند، قول‌هایی که در میثاق‌نامه داده بودیم بر این مبنا بود که فراکسیون امید ۱۷۶ نفره است اما وقتی سربازان خط مقدم را از دست دادیم، هر فرمانده دیگری بود نمی‌توانست کارها را پیش ببرد»

 

شاید بی‌اعتنایی اصلاح‌طلبان به عدم کاندیداتوری عارف از آنجا نشأت می گیرد که طیف رادیکال اصلاحات به دنبال مطرح کردن عارف به عنوان نماینده اپوزیسیون در مجلس بودند و عارف با تعریف کردن شخصیت سیاسی خود درون نظام، از زیر آن در می رفت  و تن به خواسته آنها نمی داد.آنچنان که علی بختیار عضو فراکسیون امید می‌گوید: «اصلاح طلبان تند می‌خواستند فراکسیون امید اپوزیسیون نظام شود»!

خلاصه اینکه بی‌تفاوتی برخی اصلاح طلبان و اعضای فراکسیون امید نسبت به عدم ثبت‌نام محمدرضا عارف، حاکی از عمق اختلاف دیدگاه‌ و شکاف در میان چهره های اثرگذار اصلاحات، فراکسیون امید و عارف است، اختلافی که شاید طی چهار سال کتمان شد اما روز به روز شدیدتر گشت تا جایی که سید فرید موسوی عضو این فراکسیون در واکنش به عدم نامزدی عارف به خبرنگار مهر می‌گوید: «صلاح مملکت خویش خسروان دانند!»

بی‌اعتنایی اصلاح‌طلبان به عدم کاندیداتوری عارف برای انتخابات مجلس یازدهم همان هزینه‌ای بود که، به گفته علی صوفی، عارف باید پرداخت می‌کرد.

 

در این میان، محمدرضا تابش نایب رئیس فراکسیون امید برای بی‌اعتنایی اصلاح‌طلبان و حامیان اصلاحات به عدم ورود عارف به عرصه انتخابات دلایل عجیبی می‌آورد، او می‌گوید: «فضای یأس، ناامیدی و بی‌تفاوتی در کشور افزایش یافته است و همین امر موجب شده کسی نسبت به عدم ثبت‌نام شخصیت‌هایی همچون عارف و لاریجانی واکنش نشان ندهد.»

 محمدرضا تابش تلویحا ترس بزرگان اصلاحات از شکست در انتخابات را تائید می‌کند و می‌گوید: «ژنرال‌های اصلاح‌طلب نگران بودند که نتوانند در کشور حرکت اصلاحی انجام دهند و کشور را از بن بست خارج کنند»

تابش به توصیه شورای عالی اصلاح‌طلبان و سران اصلاحات اشاره می‌کند که تاکید کرده‌اند «کسانی که می‌توانند منشأ خیر باشند شرایط فعلی را تحمل کرده و خود را در معرض کاندیداتوری قرار دهند»

 

روحیه عارف با فضای مجلس سازگار نیست

شاید اظهارت تند و تیز اصلاح‌طلبان علیه عارف یکی از عوامل انصراف وی از حضور در رقابت‌ها باشد. محمدعلی وکیلی نماینده لیست امید انتقادات اصلاح‌طلبان به عملکرد محمدرضا عارف را در عدم کاندیداتوری‌اش برای انتخابات مجلس موثر می‌داند. بهروز بنیادی نیز می‌گوید: «رویه عارف با اقتضائات مجلس سازگار نیست و محیط مجلس آزارش می‌دهد»

 

به اعتقاد بنیادی «آقای عارف در فراکسیون مشی اعتدالی داشت تا اعضای فراکسیون امید بتوانند هم وظایف منطقه‌ای خود را انجام دهند و هم در حاکمیت حضور داشته باشند و حذف نشوند.» او تاکید می‌کند: «عارف نجابت و صداقت دارد و نمی‌خواهد کسی از وی ناراحت شود بنابراین تلاش می‌کند رضایت همه را جلب کند به همین دلیل محیط مجلس برایش آزار دهنده است»

 

وکیلی و بنیادی یک ادعای مشترک دارند، اینکه چون در مجلس فضای اخلاق حاکم نیست، به همین دلیل عارف دیگر نخواست کاندیدای مجلس شود. این دو عضو فراکسیون امید می‌گویند: «پارلمانیسم به معنای امروزی آن با روحیات عارف ناسازگار است چراکه وی شخصیتی اخلاق‌گرا و فضیلت‌گرا است در حالی که روابط حاکم بر مجلس با تعهدات اخلاقی سازگار نیست.

 

عدم اجابت خواسته های اصلاح طلبان

جوادی حصار عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی هم با اشاره به اینکه خطر قرمز اطلاح طلبان، حفط منافع و دستاورد‌های جریان اصلاحات است، گفت: «اینکه آقای عارف می‌گوید ما اصلاح طلب هستیم و با اصولگرایان کاری نداریم، حرف درستی نیست، اگر منافع اطلاحات ولو با رای اصولگرایان تامین شود، این امر هیچ اشکالی ندارد.»

جوادی حصار افزود: «به طور مثال آقای عارف باید با دولت وارد گفتگوی جدی و بیشتری می‌شد و خواسته‌ها و منافع جبهه اصلاحات را برای دولتی‌ها تبیین می‌کرد و اگر می‌دید که توجهی به این حرف‌ها نمی‌شود، می‌توانست بگوید فلان وزیر را اگر فلان خواست مردم و اصلاح طلبان را اجرا نکند، استیضاح می‌کنیم، اما در عمل چنین چیزی رخ نداد».

پیش از این علی شکوری‌راد دبیر کل حزب اتحاد ملت هم  قرار گرفتن عارف در صدر لیست ‌اصلاح‌طلبان را رد کرده و احتمال آن را بسیار ضعیف دانسته بود.

 

 

حمله کرباسچی به عارف

حزب کارگزاران، یکی از منتقدان اصلی عارف، بارها به عملکرد او تاخته است. غلامحسین کرباسچی، دبیرکل این حزب، که مدت‌ زیادی است شمشیر را برای عارف از رو بسته است، همین چند ماه پیش در واکنش به رأی‌نیاوردن علی مطهری در انتخابات هیات‌رئیسه سال چهارم مجلس، خطاب به عارف در توییتی نوشت: «به‌همت آقای عارف و دوستانشان آقای مطهری از نایب‌رئیسی مجلس حذف شد.» او اخیرا نیز گفته است: «عارف که روزی در مقام ریاست دانشگاه تهران مانع سخنرانی عبدالکریم سروش شد یا سیدجواد طباطبایی را از معاونت پژوهشی برداشت یا روزی دیگر برخوردهایی با انجمن اسلامی داشته، چطور امروز به شخصیت محوری اصلاحات تبدیل شده و از او برای هر منصب و مقامی صحبت می‌شود. امروز از خود عارف بپرسید تعریف شما از اصلاحات چیست؟ بپرسید آیا حرف‌های آرمین یا تاجزاده را قبول دارید؟»

 

برخی بررسی‌ها نشان می‌دهد اختلاف نظر عارف و کرباسچی ریشه در گذشته‌هایی دور هم داشته است.

یک روایت این است که در جریان اتوبان‌کشی در دوران شهرداری کرباسچی در اصفهان، عارف به عنوان رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان مانع از عبور اتوبان از میان دانشگاه شد و به این دلیل پروژه کرباسچی نیمه‌تمام ماند و از آن زمان اختلافات کرباسچی با عارف بالا گرفت.

 

در سال ۹۴ هم این اختلاف به نحوی دیگر خود را نشان داد. اختلاف میان کارگزاران و اصلاح‌طلبان برای سرلیستی عارف تا جایی بالا گرفت که‌ هاشمی رفسنجانی هم به این موضوع ورود پیدا کرد و حتی در برخی از خبرها آمده است که در این مورد تذکراتی نیز به کرباسچی داده بود.

نقطه کلیدی اظهارات ضد عارفی کرباسچی این است که «عارف به دلیل وجود این سوابق نمی‌تواند ادعای رهبری جریان اصلاحات را داشته باشد».

 

مسئله اصلی اما فارغ از دعوای شخصی بین کرباسچی و عارف و  بحث خروج حزب کارگزاران از جبهه اصلاحات است. تقابل‌های کلامی و رسانه‌ای چند وقت اخیر برخی اصلاح‌طلبان شاید چندان ارتباطی با رهبری معنوی یا تشکیلاتی خاتمی در جبهه اصلاحات یا ضرورت بازتعریف اصلاح‌طلبی و بازنگری در جبهه اصلاحات هم نداشته باشد.

جدی ترین مسئله پشت پرده اختلافات چند ماه اخیر در جریان اصلاحات چه آنجا که کارگزاران رودروی اتحاد ملت قرار گرفت چه این روزها که کارگزاران مقابل عارف ایستاده است در نهایت به یک جا ختم می شود؛«شورای عالی سیاستگذاری».

 

در واقع اصل ماجرای مذکور ناظر بر تصمیمات، عملکرد و کارآمد بودن یا نبودن اصلی‌ترین نهاد مشورتی جبهه اصلاحات طی چند سال اخیر یعنی «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان» است.

همچنین  طرح سامانه رأی سنجی اصلاح طلبان یا "سرا" محل اختلاف عارف و کرباسچی است.در حالی که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان و عارف از این طرح حمایت می کنند، کرباسچی با تاکید بر اینکه این طرح هیچ دستاوردی نداشته است، می گوید:« آنچه انتخابات را معنادار می‌کند و به مردم رغبت رأی دادن می‌بخشد، نتیجه رأی دادن است و نه مناسک آن. شکل‌گرایی و مناسک گرایی سیاسی چه برای حکومت چه برای اصلاحات بیراهه است. » و « بدنه اجتماعی اصلاحات از پایین به بالا شکل می‌گیرد، نه از بالا به پایین! چه کسی حق دارد بدنه اجتماعی اصلاحات را انتخاب کند؟ »

 

این اعلام موضع در حالی است که عارف در جمع اعضای شورای مرکزی دو تشکل سیاسی حزب ندای ایرانیان و انجمن اسلامی جامعه پزشکی در مورد طرح سرا گفته بود کلیات این طرح در جلسه شورای عالی با رای بالای اعضا به تصویب رسیده است و از این طرح حمایت کرده بود.

 

مرعشی درباره انتقادهای دبیرکل حزب کارگزاران به عملکرد عارف، گفت: کارکرد دو دوره گذشته شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان را مناسب ارزیابی می‌کنم. محمدرضا عارف اصالتا شخصیت فرهنگی و دانشگاهی است. جوهره وجودی عارف نشان می دهد وی شخصیتی سیاسی نیست. باید بپذیریم ما کس دیگری را نداریم، اینطور نیست که موسوی خوئینی ها، عبدالله نوری یا بهزاد نبوی و حتی عبدالواحد موسوی لاری و کرباسچی را نخواستیم به مجلس بفرستیم سقف پرش ما در انتخابات مجلس دهم محمدرضا عارف بود!

 

دورخیز عارف برای ریاست بر جمهور/ ترک بهارستان به قصد پاستور!؟

عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات درباره ناکارآمدی فراکسیون امید و سرلیستی دوباره عارف در جریان اصلاحات می گوید: «با توجه به کارنامه و توان مدیریتی آقای عارف در چهار سال مجلس دهم، این مسئله تصوری غیرواقعی نیست. بالاخره آقای عارف به رغم همه ویژگی های مثبتی که دارد کمتر عمق سیاسی تحولات را می بیند و مدیریتش هم نشان داد نمی تواند یک مجموعه درون پارلمان را پویا و فعال نگه دارد.»

 

ناصری در ادامه پیرامون حضور یا عدم حضور عارف در انتخابات مجلس یازدهم گفت: «آقای عارف به احتمال زیاد وارد مجلس آینده نخواهد شد. او رای آنکه راحت تر بتواند برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ تلاش کند، نامزد انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نمی شود.»

صادق زیباکلام نیز به تازگی ترک مجلس به قصد حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری۱۴۰۰  را هدف عارف برای عدم حضور در انتخابات مجلس اعلام کرده است.

 

بختیار عضو فراکسیون امید معتقد است: «عارف نیم نگاهی نیز به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دارد، عارف در زمان معاون اولی رئیس‌جمهور در دولت اصلاحات فرد موفقی بود و گزینه مناسبی برای ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ است»

 

اما کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران آب پاکی را روی دست همه کسانی که عدم ثبت نام عارف برای مجلس یازدهم را با انگیزه ریاست‌جمهوری دوازدهم توجیه می کردند می‌ریزد و اعلام می‌کند: «در مورد کاندیداتوری دکتر عارف برای ۱۴۰۰ هیچ بحث تشکیلاتی نشده است».

 

 شاید عارف قصد دارد تا برای بر عهده گرفتن ریاست دولت سیزدهم آماده شود، ولی حتی اگر چنین قصدی نیز داشته باشد، به نظر می‌رسد که دیگر فرصت مناسب برای این کار را از کف داده باشد. چهار سال نمایندگی و راهبری نه چندان دلچسب نمایندگان اصلاح‌طلب در مجلس دهم در کنار انتقادات بسیار تندی که جامعه و نخبگان اصلاحات به مواضع و رفتار او وارد کرده‌اند، بخت او برای فتح پاستور را گام به گام تحلیل برده است. شاید مطرح کردن این موضوع چیزی جز تعارفی محترمانه برای خروج آبرومندانه عارف از گود سیاست نباشد!

 

 

جمع بندی

به نظر می رسد ذکر دلایلی همچون کاندیداتوری عارف در انتخابات ۱۴۰۰، ناسازگاری او با فضای مجلس، عدم همراهی یاران اصلاحات، ناامیدی در جامعه و ... تنها بهانه‌هایی است تا اصلاح‌طلبان بتوانند ضعف عملکردی و شکست تئوری‌ گفتمان اصلاحات در مجلس دهم را کتمان کنند.

عمق درگیری و شکاف این روزها بین احزاب اصلاح طلب و شورای عالی سیاستگذاری، برآمده از اختلاف نظر طیف میانه رو با محوریت عارف و طیف رادیکال با نمایندگی حجاریان و کرباسچی است.آنجایی که کارگزاران عمده شکست های گفتمانی اصلاح طلبان را به حساب عارف و فراکسیون امید گذاشته اند و در رسانه های خود از سازندگی تا آفتاب یزد و امثالهم، با نقد عارف به عنوان رئیس فراکسیون ناکارآمد امید،او را مقصر انزوای فعلی جریان اصلاحات معرفی کرده اند.

 

اینها نشانه ای از تلاش قشر تندروتر اصلاحات برای حذف طیف میانه روتر از ساختار تشکیلاتی و حتی گفتمانی اصلاحات است. مسئله مخالفت با سرلیستی عارف در انتخابات مجلس دهم و عدم کاندیداتوری وی در انتخابات مجلس یازدهم هم می تواند در راستای این اهداف باشد.

 

نزدیک بودن به حاکمیت و تعریف کردن خود در چهارچوب قانون اساسی و اصول اساسی حاکمیت علی رغم برخی اختلاف نظرها، علتی است که تندروهای جریان اصلاحات را بر آن داشته تا تلاش کنند طیف میانه روتر و افرادی مثل عارف،منتجب نیا،مجید انصاری و رهامی را کم اثر و حتی منزوی کنند.

 

با این تفاسیر عارف بعد از عدم حضور در انتخابات اسفندماه مجلس، پایگاه لازم بین برخی نخبگان اصلاحات برای حضور در انتخابات 1400 را از دست داده است. هرچند برآورد دقیق از نگرش همه طیف های جریان اصلاح‌طلب به عارف، نشان می‌دهد اینکه اصلاح‌طلبان هنوز هم معتقدند بدون انصراف عارف از رقابت در انتخابات سال ۹۲، روحانی نمی‌توانست به ریاست جمهوری دست پیدا کند، خود سرمایه سیاسی و اجتماعی ارزشمندی است که ممکن است بتواند مجددا عارف را در کانون توجه جریان‌های سیاسی قرار دهد.

 

 

مطالب مرتبط
نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: