صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۴:۵۱ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - 2020 February 09
کد خبر: ۳۵۴۴۲
کفتگوی اختصاصی راهبرد معاصر با ابراهیم رزاقی در رابطه با اقتصاد پیش از انقلاب

خام فروشی نفت ایران، بازار غرب را پررونق کرد

برخی نفت را مایع شوم سیاهی می دانند که از زمان استفاده از آن اقتصاد ایران روزهای بدی را پشت سر گذاشته است در حالی که باورعمومی دنیا نفت، طلای سیاهی است که از فرآورده های آن می توان تولید را جان داد و ارزش افزوده چند برابری نسبت به خام فروشی نصیب کشور کرد که البته نوع نگاه مسوولین اعم از قبل از انقلاب و بعد از انقلاب به استفاده از این ثروت ملی در جهت رونق تولید و صادرات است که تفاوت بهینه یا غیر بهینه بودن آن را به تصویر می کشد. نفت از دوران پهلوی اول ودوم در ایران چالش زا بوده است، ثروتی که درآمدهای خام فروشی آن مانع تولید کالا و رونق گرفتن صادرات ایران شده است.

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ برخی نفت را مایع شوم سیاهی می دانند که از زمان استفاده از آن اقتصاد ایران روزهای بدی را پشت سر گذاشته است در حالی که باورعمومی دنیا نفت، طلای سیاهی است که از فرآورده های آن می توان تولید را جان داد و ارزش افزوده چند برابری نسبت به خام فروشی نصیب کشور کرد که البته نوع نگاه مسوولین اعم از قبل از انقلاب و بعد از انقلاب به استفاده از این ثروت ملی در جهت رونق تولید و صادرات است که تفاوت بهینه یا غیر بهینه بودن آن را به تصویر می کشد. نفت از دوران پهلوی اول ودوم در ایران چالش زا بوده است، ثروتی که درآمدهای خام فروشی آن مانع تولید کالا و رونق گرفتن صادرات ایران شده است. ابراهیم رزاقی اقتصاددان و عضو بازنشسته هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در این گفت و گو به صورتی اجمالی به بررسی تولید و صادرات با دستمایه درآمدهای نفتی وخام فروشی نفت و تبعات آن در اقتصاد ایران پرداخته است.

 

غربی ها از چه زمانی متوجه اهمیت نفت در توسعه صنعت و تولید خود شدند و رویکرد حکام وقت ایران به این موضوع چه بود؟

  آنچه به عنوان مباحث اقتصادی نوین درایران نسبت به اقتصاد سنتی گذشته دنبال شد از آخرین ماه های فروپاشی سلسله قاجار و روی کار آمدن رضا شاه صورت گرفت که با اتفاق از بین رفتن 9 میلیون ایرانی در یک فاجعه ملی براثر گرسنگی یا قحطی گندم توام شد.  9 میلیون ایرانی با توطئه انگلیسی ها و دست های پیدا و پنهان تاثیر گذار در روند خالی کردن بازار از گندم از شدت گرسنگی و نبود نان و غذا درگذشتند.  انگلیسی ها مانع واردات گندم به ایران شدند و طبقه ثروتمندی که برای درامان ماندن از قحطی گندم را  با قیمت های بالاتری خریده و احتکار می کردند نیز علاوه بر خشکسالی مزید علت  قحطی شدند. گندم باقیمانده نیز به دستور انگلیس ها به دست مردم نمی رسید و به کشورهای منطقه که تحت سیطره انگلیس بود صادر می شد، لذا فضای خاصی در کشو رایجاد شده بود که ناشی از بی عرضگی شاهان ایران بود، آنچنان که دربار وقت نیز به احتکار گندم، قند و سایر کالاهای ضروری روی آورده بود.

رضا شاه که با حمایت انگلیسی ها در کودتای خود موفق شد با پدیده ای به نام نفت ودرآمدهای آن رو به رو شد، هر چند نفت تا قبل از این نیز تلویحا شناخته شده بود و درایران استخراج می شد اما میزان آن بسیار کم بود. بعد از روی کار آمدن رضا شاه و تمرکز غرب براهمیت نفت در آینده توسعه صنعت کشورشان، رضا شاه که رویکرد اصلی حاکمیت خود را بر محور توسعه و پیشرفت ایران قرار داده بود به دنبال پیاده کردن اقتصاد سرمایه داری در ایران حرکت کرد، رویکردی که نه به نفع مردم بلکه  خدمت هر چه بیشتر به غرب بود، چرا که خام فروشی نفت ایران به نفع رونق  تولید غرب تمام می شد. شاید یکی از مهمترین دلایل کودتای رضا شاه که با برنامه ریزی غرب دنبال شد پی بردن به اهمیت نفت برای توسعه سرمایه داری ونفوذ اقتصادی و سیاسی بر کشورهای منطقه بود.

به دلیل اینکه تا آن زمان نفت استخراج شده تنها صرف سوخت گیری کشتی ها و کارخانه ها می شد شاید اهمیت آن چندان جدی گرفته نشده بود اما هنگامی که کشورهای صنعتی متوجه تاثیر آن در سایر حوزه های اقتصادی شدند و با این امتیاز کم کم به سمت صنعتی شدن حرکت کردند تمام توجه غربی ها به استخراج نفت خام از ایران و صادرات آن معطوف شد.

 

 

آیا اصلاحات صورت گرفته مورد نظر رضا شاه در زمینه صنعت و کشاورزی توانست به افزایش تولید کشور و خروج آن از سنتی به صنعتی کمک کند؟

یکی از مهمترین دستاوردهای نفتی ایران یا اصلاحات اقتصادی در زمان پهلوی اول تاسیس چندین کارخانه بود که با توجیه حمایت از خصوصی‌سازی ایجاد شدند. با توجه به اینکه آن زمان و در دوره پهلوی دوم تمرکز اصلی پادشاه بر روی موضوع زمین و کشاورزی بود بعد از اخراج رضا شاه از کشور بسیاری از تولیدات ما که عموما در حوزه کشاورزی و دامداری بود در گیر و دار اصلاحات ارضی کم کم از میان رفت.

در تاریخ آمده است که بسیاری ازروستاهای کشور به زور به نام رضا خان زده شد و از آن زمان بخش کشاورزی سنتی کم کم رو به افول گذاشت چرا که مردم به روز اربابان و خان های محلی مجبور به بخشیدن بخشی از زمین های خود به رضا شاه شدند. با اینکه هفتصد کارخانه تاسیس شده بود اما همچنان وارد کننده به شمار می رفتیم.

کلیه واردات ما از خارج قطعات خودرو و نیازهای اولیه زندگی بود همانند الان که بسیاری از کارخانه‌های ما وابسته به قطعات خارجی هستند در حالی که صنایع دفاعی هسته‌ای و فضایی کشور درون زا شده و بومی سازی را در پیش گرفته اند. رضا شاه بعد از کشتار 9 میلیون ایرانی توسط انگلیس در فضایی قرار گرفت و به شعارها و شگردهای خاص خود متوسل شد که کسی جرات ایستادگی در برابر آن را نداشت.

ایجاد فضای خفقان و ترس و وحشتی که بعد از ترورهای دوران مشروطه و اتفاقات مختلف رخ داده بود دست رضا شاه را برای تحمیل بسیاری وقایع به ملت باز گذاشت، هر چند بسیاری همچون آیت الله مدرس در برابر رضا شاه  ایستادند و هسته های مردمی به آرامی خود را آماده مبارزه با سیاست های رضا شاه می کردند اما اقتصاد ایران با روی کار آمدن محمد رضا شاه یا پهلوی دوم به طور اخص درگیر نفت شد و اقتصاد در محورهای کشاورزی و صنعتی نه تنها رشد نکرد بلکه فشل تر از سابق شد.

 

با روی کار آمدن پهلوی دوم چه تغییرات واصلاحات اقتصادی درایران کلید زده شد، چرا که رساندن ایران به دروازه های تمدن یکی از شعارهای محمد رضا شاه بوده است؟

ملی شدن صنعت نفت که اتفاقات مختلفی را درایران رقم زد هر چند با نیت و هدف ملی شدن و استفاده عمومی مردم از درآمدهای آن توسط دکتر مصدق و بسیاری دیگر دنبال شد اما با سیاست گذاریهای خام فروشی پهلوی دوم عملا  یک بار دیگر به نفع دنیای غرب وآمریکا شد. بخش مهمی از اقتصاد ایران وابسته به نفت و درآمدهای نفتی بود، پهلوی دوم همانند پهلوی اول اهمیتی به درون زایی اقتصاد و استفاده از سرمایه ملی نفت برای تولیدات بیشتر نمی داد، چرا که غربی ها با رهبری آمریکا چنین اجازه ای به او نمی دادند. در زمان دکتر مصدق که ایران دو سال تحریم و از درآمد نفتی بی نصیب شد، شاهد برخی اصلاحات مالیاتی بودیم، امید می رفت جدای از درآمدهای نفتی توسعه اقتصاد درون زا و تولید با توسل به عبور از خام فروشی باشیم که کشورهای غربی چنین اجازه ای به ما ندادند.

با روی کار آمدن پهلوی دوم و تشکیل سازمان مخوف ساواک دست مردم و فعالان اقتصادی از بازارهای تولیدی کوتاه شد و واردکنندگان در راس امور قرار داده شدند. تحریمهای نفتی از ایران برداشته شد و یک بار دیگر شرایط برای خام فروشی ایران مهیا شد. هرچند تا قبل از این گاها فرآورده هایی به دنیا صادر می کردیم اما از زمان پهلوی دوم اجازه صادرات فرآورده های نفتی از ایران سلب شد و شاه تنها می توانست مواد خام به غرب صادر کند. غرب از زمان پهلوی دوم از مزایای نفت خام ما در راستای صنعتی شدن خود استفاده کرد.

خام فروشی و عدم تبدیل نفت به فرآوردها منجر به عدم رویکرد فعالان اقتصادی ایران به مساله مهمی چون تولید شد. از آن زمان آمار بیکاری در کشور به شکل جدی رو به افزایش گذاشت چرا که اصلاحات ارزی که منجر به بیکاری کشاورزان شده بود روز به روز میزان مهاجرت به شهرها را افزایش می داد.

 

 

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: